داستان زندگی شهدا

#شهید_علیرضا_محمودی_پارسا
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
آنقدر منتظر آمدنت خواهم ماند
کـز مَـزارم گل نرگـس
به ثمر بنشیند ...

#یامهدی‌ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_علیرضا_محمودی_پارسا


‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
#توبه_نامه_تکانده_ی_شهید_سیزده_ساله

@zendegishahid

پناه می‌برم از این که...

از این که حسد کردم...

از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی‌دانستم.

از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم.

از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.

از این که مرگ را فراموش کردم.

از این که در راهت سستی و تنبلی کردم.

از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم.

از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم.

از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند.

از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم.

از این که دیگران را به کسی خنداندم،غافل از این که خود خنده‌دارتر از همه هستم.

از این که لحظه‌ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم.

از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع‌تر نبودم.

از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم.

از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.

از این که نشان دادم کاره‌ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند.

از این که ایمانم به بنده‌ات بیشتر از ایمانم به تو بود.

از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می‌نویسی و با حافظه تری.

از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم.

از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند.

از این که از گفتن مطالب غیرلازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم.

از این که کاری را که باید فی سبیل‌الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم.

از این که نماز را بی‌معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود،در نتیجه دچار شک در نماز شدم.

از این که بی‌دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم.

از این که " خدا می‌بیند " را در همه کارهایم دخالت ندادم.

از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم. »

#شهید_علیرضا_محمودی_پارسا
نوجوان ۱۳ساله کرجی. 


@zendegishahid
#شهیدآوینی

...آنان در غربت جنگیدند
و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهاشان زیر شنی تانک های شیطان
تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست
اما
راز خون آشکار شد
راز خون را جز شهدا در نمیابند
گردش خون در رگ های زندگی شیرین است
اما ریختن آن در پای محبوب شیرین تر...
و نگو شیرین تر
بگو بسیار بسیــــــــار شیرین تر است...

پ.ن: تصویر
#شهید_علیرضا_محمودی_پارسا
#روایت_مقاومت

@zendegishahid
بسیجی با اخلاص و بی ریا نوجوان #شهید_علیرضا_محمودی‌_پارسا

شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۲۹
فکه؛ عملیات والفجر مقدمّاتی

بخشی از توبه نامه شهید علیرضا محمودی(۲)؛ شهید سیزده ساله دفاع مقدس:
«پناه می‌برم به خدا از این که:

🔸از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم
🔸از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم
🔸از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند
🔸از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم
🔸از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده‌دارتر از همه هستم ...
🔸از این که ... »

#لشکر۲۷محمدرسول‌الله
@zendegishahid
بسیجی با اخلاص و بی ریا نوجوان #شهید_علیرضا_محمودی‌_پارسا

شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۲۹
فکه؛ عملیات والفجر مقدمّاتی

بخشی از توبه نامه شهید علیرضا محمودی(۱)؛ شهید سیزده ساله دفاع مقدس:
«پناه می‌برم به خدا از این که:

🔹از این که حسد کردم
🔹از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی‌دانستم
🔹از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم
🔹از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم
🔹از این که مرگ را فراموش کردم
🔹از این که در راهت سستی و تنبلی کردم....

#لشکر۲۷محمدرسول‌الله
@zendegishahid