داستان زندگی شهدا

#شهید_عباس‌_بابایی
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
#سرلشکر_شهید_عباس_بابایی :

مکه من این مرز بوم است.
مکه من آب های گرم خلیج فارس و کشتی هایی است که باید سالم از آن عبور کنند.
تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل میتوانم خودم را راضی کنم.

📎پ ن :
اسماعیل نیروی هوایی ؛
خلبانی ڪہ در روز عید قربان
دنیا را برای خدایی شدن ذبح کرد

#رفیق_شهیدم❤️
#شهید_عباس_بابایی
#شهید_عید_قربان🌷


#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃

@zendegishahid
نصف شب رفتم آسایشگاه تا وضعیت انضباطی سربازها رو چک کنم؛ همین‌طور که داشتم تو تاریکی قدم می‌زدم چشمم به پوتین‌های یک سرباز افتاد که واکس نزده و خاکی کنار تختش افتاده بود، با عصبانیت رفتم جلو و محکم پتو رو از روش زدم کنار و داد زدم: "چرا پوتین‌هاتو واکس نزدی؟" بنده‌ی خدا از شدت صدای من از جا پرید و روی تخت نشست، بعد همین‌طور که سرش پایین بود گفت: ببخشید برادر، دیر وقت بود که از منطقه‌ی جنوب رسیدم، خونواده‌ام رفته بودن شهرستان و منم چون نمی‌خواستم مزاحم کس دیگه بشم، اومدم آسایشگاه، وقتی رسیدم همه خواب بودن و نتونستم واکس پیدا کنم.
صداش برام خیلی آشنا بود، وقتی سرش رو بلند کرد، دیدم جناب سرهنگ بابایی، فرمانده‌ی پایگاه است، بدجوری شرمنده شدم.

#شهید_عباس_بابایی
#محرم_الحرام_۱۴۰۱ ه ش

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴

@zendegishahid
#خط_عاشقی..

خاطرات عشق شهدا به #امام_حسین(ع) وروضه های کربلا
ازساختمان عملیات که اومدیم بیرون راننده منتظر ما بود اما عباس بهش گفت ما پیاده میایم شما بقیه بچه هارو برسون.دنبالش راه افتادم جلوتر که رفتیم صدای جمعیت عزادار شنیده میشد.عباس گفت بریم طرف دسته عزادار به خودم که اومدم دیدم عباس کنارم نیست پشت سرمن نشسته بود روی زمین داشت پوتین ها وجوراب هاش رو درمیاورد.بند پوتین هاش رو بهم گره زد واویزون کرد به گردنش..شد حر امام حسین (ع).رفت وسط جمعیت شروع کرد به نوحه خوندن جمعیت هم سینه زنان به راه افتاد به طرف مسجد پایگاه..تا اون روزفرمانده پایگاهی رو اینطور ندیده بودم عزاداری کنه..پای برهنه بین سربازان وپرسنل بدون این که کسی بشناسدش..
#شهید_عباس_بابایی
#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃

@zendegishahid
#سرلشکر_شهید_عباس_بابایی :

مکه من این مرز بوم است.
مکه من آب های گرم خلیج فارس و کشتی هایی است که باید سالم از آن عبور کنند.
تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل میتوانم خودم را راضی کنم.

📎پ ن :
اسماعیل نیروی هوایی ؛
خلبانی ڪہ در روز عید قربان
دنیا را برای خدایی شدن ذبح کرد

#رفیق_شهیدم❤️
#شهید_عباس_بابایی
#شهید_عید_قربان🌷


#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃

@zendegishahid
نمی‌خواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید
انقلاب راه خودش را می‌رود.
شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید..

#شهید_عباس‌_بابایی
#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃

@zendegishahid
نصف شب رفتم آسایشگاه تا وضعیت انضباطی سربازها رو چک کنم؛ همین‌طور که داشتم تو تاریکی قدم می‌زدم چشمم به پوتین‌های یک سرباز افتاد که واکس نزده و خاکی کنار تختش افتاده بود. با عصبانیت رفتم جلو و محکم پتو رو از روش زدم کنار و داد زدم: "چرا پوتین‌هاتو واکس نزدی؟" بنده‌ی خدا از شدت صدای من از جا پرید و روی تخت نشست.
بعد همین‌طور که سرش پایین بود گفت: «ببخشید برادر، دیر وقت بود که از منطقه‌ی جنوب رسیدم. خونواده‌ام رفته بودن شهرستان و منم چون نمی‌خواستم مزاحم کس دیگه بشم، اومدم آسایشگاه، وقتی رسیدم همه خواب بودن و نتونستم واکس پیدا کنم..."
صداش برام خیلی آشنا بود. وقتی سرش رو بلند کرد، دیدم جناب سرهنگ عباس بابایی، فرمانده‌ی پایگاه است! بدجوری شرمنده شدم.

#شهید_عباس_بابایی
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸

@zendegishahid
اومد خدمت امام و برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی‌خوره، مرخصی خواست.

امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در بحبوحه‌ی جنگ پرسیدند.

عباس گفت: من در دهه اول محرم برای شستن استکان‌های چای عزاداران به هیئت‌های جنوب شهر که من را نمی‌شناسند می‌روم. مرخصی را برای آن می‌خواهم.🙏

امام خمینی (ره) به ایشون فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می‌دهم!
که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی...☝️

#شهید_عباس_بابایی
#عند_ربهم_یرزقون
#راهیان_نینوا

#محرم_۱۴۰۰
#لبیک_یا_حسین🖤
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🏴

@zendegishahid
نمی خواهد شما خودتان را برای انقلاب
فدا کنید!
انقلاب راه خودش را می رود.....
شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید!

#شهید_عباس_بابایی

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
#سرلشکر_شهید_عباس_بابایی :

مکه من این مرز بوم است.
مکه من آب های گرم خلیج فارس و کشتی هایی است که باید سالم از آن عبور کنند.
تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل میتوانم خودم را راضی کنم.

📎پ ن :
اسماعیل نیروی هوایی ؛
خلبانی ڪہ در روز عید قربان
دنیا را برای خدایی شدن ذبح کرد

#رفیق_شهیدم❤️
#شهید_عباس_بابایی
#شهید_عید_قربان🌷


‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
1_424321458.PDF
865.2 KB
📥 #دانلود کتاب «پرواز تا بی نهایت»

کتابی است پر از خاطرات و شیوه زندگی شهید پر افتخار میهن شهید عباس بابایی


این کتاب را لبنانی ها به زبان عربی ترجمه کردند و در جنگ ۳۳ روزه در سنگرهاشون گذاشته بودند که یکی از فرماندهان میگفت هر خاطراتی که من مطالعه می کردم چندین ساعت درباره آن قدم میزدم و تفکر می کردم .

#پرواز_تا_بی_نهایت
#شهید_عباس_بابایی 🌷


#LiveLikeAli ❤️

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
#سرلشکر_شهید_عباس_بابایی :

مکه من این مرز بوم است.
مکه من آب های گرم خلیج فارس و کشتی هایی است که باید سالم از آن عبور کنند.
تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل میتوانم خودم را راضی کنم.

📎پ ن :
اسماعیل نیروی هوایی ؛
خلبانی ڪہ در روز عید قربان
دنیا را برای خدایی شدن ذبح کرد

#شهید_عباس_بابایی
#شهید_عید_قربان🌷


#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
نمی خواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید،
انقلاب راه خودش را می رود؛
شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید!

#شهید_عباس_بابایی

۲۶ آوریل روز جهانی خلبان گرامی باد.


#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
@zendegishahid
#خاطرات_شهدا

در طول مدتی كه من با عباس در
آمریكا هم اتاق بودم، همه تفریح
عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه
می شد :
ورزش، عكاسی، و دیدن مناظر طبیعی.

او همیشه روزانه دو وعده غذا
می خورد ، صبحانه و شام.

هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد
من فكر كنم عباس از این عمل ، دو هدف
را دنبال می كرد ؛ یكی خودسازی و تزكیه
نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و
فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر
در جاهای دوردست كشور بودند.

بعضی وقت ها عباس همراه شام، نه
نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی
مثل پپسی و .... كه در آن زمان
موجود بود ؛
بلكه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد.

چند بار به او گفتم كه برای من پپسی
بگیرد ، ولی دوباره می دیدم كه
فانتا خریده است .
یك بار به او اعتراض كردم كه چرا پپسی
نمی خری ؟ مگر چه فرقی می كند و از
نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد ،
آرام و متین گفت :
« حالا نمی شود شما فانتا بخورید؟»
گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟»

سرانجام با اصرار من آهسته گفت :
« كارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست؛
به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را
تحریم كرده اند .»
به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه
حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار
است و در دل به عمق نگرش او به
مسایل ، آفرین گفتم .

راوی: خلبان امیر اكبر صیادبورانی
#شهید_عباس_بابایی
#سالروز_ولادت🌷


@zendegishahid
#سرلشکر_شهید_عباس_بابایی

اسماعیل نیروی هوایی ؛
خلبانی ڪہ در روز عید قربان
دنیا را برای خدایی شدن ذبح کرد

#شهید_عباس_بابایی
#شهید_عید_قربان
#سالروز_شهادت🌷


@zendegishahid
1_89559127.PDF
865.2 KB
📥 #دانلود کتاب «پرواز تا بی نهایت»

کتابی است پر از خاطرات و شیوه زندگی شهید پر افتخار میهن شهید عباس بابایی


این کتاب را لبنانی ها به زبان عربی ترجمه کردند و در جنگ ۳۳ روزه در سنگرهاشون گذاشته بودند که یکی از فرماندهان میگفت هر خاطراتی که من مطالعه می کردم چندین ساعت درباره آن قدم میزدم و تفکر می کردم .

#پرواز_تا_بی_نهایت
#شهید_عباس_بابایی 🌷


@zendegishahid
#پوستر | در این هوا هوس نمی‌گنجد

#رهبر_انقلاب: «همانند شهید بابایی دل‌ها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن وقت خدای متعال برکت خواهد داد. عباس بابایی یک انسان واقعاٌ مؤمن و پرهیزگار و صادق بود.»

🌷 به‌ مناسبت ۱۵ مردادماه، سالروز شهادت شهید بابایی

#شهید_عباس_بابایی
#سالروز_شهادت 🌷

@zendegishahid
پنجمین روز شهادت پدرم یڪی اومد درِ خونہ ...

یڪ آقای #روشن_دلی بود
گفتیم :«بفرمایید»

مرد نابینا گفت: «عباس شهید شده؟»
گفتیم: «بله»

گفت: «من ڪسی را ندارم، من یڪ هفته‌ای هست ڪه حمام نرفتم، این شهید من را هر هفتہ روز‌های #جمعه ڪول می‌ڪرد و بہ حمام می‌برد و لباس‌هام رو می‌شست و بدون چشم داشت می‌رفت»

#شهید_عباس_بابایی
@zendegishahid
#صبح شد، آی نمی‌باید خفت
چشم بگشای که خورشید شکفت

باز کن پنجره را با دم صبح
باید از خانه‌ی دل، گَرد پریشانی رُفت

#سلام_صبحتون_بخیر
#شهید_عباس_بابایی
#آمریکا

@zendegishahid
🔻نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورود او به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست.

🔹 به بنده حقیر - مسؤل وقت فرودگاه- اطلاع دادند دم درب مهمان داری.

رفتم و با کمال تعجب #شهید_عباس_بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته. پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی.؟
خیلی آرام و متواضع پاسخ داد.

🔹این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است. و شما نمی توانی وارد شوی. منهم منتظر ماندم. مانع پرواز نشوم.

در صورتیکه شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بودند.

نه به نگهبان اهانت کرد.

و نه خواستار تنبیه او. بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.

درست مثل #نماینده_سراوان!

خدایا چه گلهایی را پرپر کردیم؛ چه ...هایی را نماینده خود کردیم😢
@zendegishahid
شهادت سردار خلبان #شهید_عباس_بابایی به روایت اطرافیان:

وقتی برای خاکسپاریِ #شهید [عباس بابایی] رفتیم، امیر نادری [کابین عقب شهید بابایی] برایم تعریف کرد: «ما رفتیم خاک عراق. بمب‌ها را رها کرده بودیم و داشتیم برمی‌گشتیم داخل خاک خودمان. به منطقه سردشت رسیدیم. #بابایی با لهجه قزوینی به من گفت: «نادری! پایین را نگاه کن، مثل #بهشت است! الله اکبر، الله اکبر.» ناگهان یک چیزی گفت «تق» [و] ایشان ساکت شد. حس کردم یک چیزی به هواپیما خورد. احتمال دادم گلوله خورده.» گلوله سمت چپ گردنش خورده بود. درست روز عید #قربان بود.
[بعد] امیر دادپی تعریف کرد که «وقتی به ما گفتند بابایی #شهید شده، فکر کردیم در عربستان درگیری شده و شهید شده، چون من ایشان را روز #عرفه ضمن دعای عرفه دیدم.» گفتم چه طور؟ گفت «به جان سه تا بچه هام، در عرفه دیدم ایشان چند صف جلوتر از من با لباس احرام اشک می ریزد و دعا می خواند. من فکر کردم دیر آمده، نشسته دعا می خواند.»

کتاب «شهروند آسمان»
خاطرات امیر سرتیپ خلبان «محمود انصاری»
صفحات ۴۳۴ تا ۴۳۶.
@zendegishahid
Ещё