داستان زندگی شهدا

#دمشق
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
🔴آخرین روز ...

پنج‌شنبه(98/10/12)
ساعت 7 صبح
#دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم،
هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد.
.
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در #سوریه حاضرند.
.
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند...
هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛
همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین!
همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
.
گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه
.
آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما #پنج_شنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
.
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
.
ساعت 3 عصر
حدود #هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاج‌قاسم عازم #بیروت شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند...
.
ساعت حدود 9 شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته
شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم #عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاج‌قاسم با لبخند گفت؛
می‌ترسین #شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم

حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت:
میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، #میوه_رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست...

ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد

ساعت 2 صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.

(راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)


#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
💠‍ به مناسبت سالروز شهادت #مرتضی_عطایی (ابوعلی) در روز عرفه .
تاریخ شهادت ۹۵/۶/۲۱

قرار بود خانواده آقا مرتضی برن #دمشق . چند روزی در #شهریار منزل شهید #مصطفی_صدرزاده بودن تا هماهنگی صورت بگیره و با پرواز برن دمشق . ارتباط شهید صدر زاده و مرتضی عطایی یک ارتباط خاص و عاشقانه بود ‌ . خانواده هاشون هم همینطور . روز #عرفه رفته بودم مرقد شاه عبدالعظیم حسنی تا در دعای عرفه شرکت کنم ‌ نیم ساعتی نگذشته بود که آقا مهدی (برادر شهید #حسن_قاسمی_دانا ) از منطقه زنگ زد و گفت برو منزل آقا مصطفی و هر طور شده نگذار خانواده #ابوعلی بیان دمشق ‌ .
گفتم چرا گفت ابوعلی مثبت داداش حسن شده (یعنی مرتضی شهید شده و رفته پیش شهید حسن قاسمی دانا )من یک لحظه آسمان و زمین دور سرم چرخید و نمی‌دونستم چی بگم ‌ بغضم ترکید و آه و نالم به هوا رفت ‌. یک ربع تو همین وضعیت بودم مردم فکرمیکردن من بخاطر دعا ست که دارم زجه میزنم ولی نمیدونستن بخاطر شهادت بهترین عزیزم که مثل برادرم بود به این روز افتادم ‌ . از صحن حیاط زدم بیرون . نمی‌دونستم چکار باید بکنم ‌ .
ناخداگاه دست بردم به گوشی همراه و شماره خانم آقا مصطفی رو گرفتم . بدون اینکه فکرم کار کنه به ایشون گفتم خانم آقا مرتضی کجاست ؟!!! خانم آقا مصطفی شک کرد ولی چیزی نگفت . فقط گفت رفتن مرقد شاه عبدالعظیم برای دعای عرفه . سوال کردن چطور مگه . گفتم اومدن نزارید برن فرودگاه .ایشون گفتن چرا ؟!!! مگه پرواز کنسل شده !!!گفتم نه ....آقا مرتضی الان در جوار آقا مصطفی هستن ‌ !!!!!
خانم آقا مصطفی جیغ بلندی زد و از حال رفت . زنگ زدم به اخویشون و پدرشون تا برن به داد خانم آقا مصطفی برسن .

▪️نحوه شهادت : روز عرفه پنج نفر از نیروهای #فاطمیون و آقا مهدی میرن تا ی سنگر داعش که خیلی مزاحم بود رو خاموش کنن که تو تله اونا گیر میکنن و صدای بیسیم درخواست کمک شون به گوش آقا مرتضی میرسه . آقا مرتضی هم بدون توجه به اینکه خانواده قراره بیان دمشق با چند نفر راهی میشن تا محاصره رو بشکنن تا نیروها از محاصره بیرون بیان ‌ . به نقطه یی میرسن که درگیری روی میده و آقا مرتضی از یک نقطه ۲شلیک آر پی جی شلیک میکنن ‌. سومی رو که میخواد بزنه تک تیر انداز دشمن ایشون رو هدف میگیره و از ناحیه گردن مورد اثابت تیر قناص قرار میگیره و به به دوستان شهیدش ملحق میشه .

🌷شادی روح شهدا صلوات 🌷

راوی : همرزم شهید

📝بخشی از وصیتنامه شهید عطایی:
برای فرج امام زمان (عج) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان (عج) میباشد...

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
🔴آخرین روز ...

پنج‌شنبه(98/10/12)
ساعت 7 صبح
#دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم،
هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد.
.
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در #سوریه حاضرند.
.
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند...
هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛
همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین!
همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
.
گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه
.
آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما #پنج_شنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
.
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
.
ساعت 3 عصر
حدود #هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاج‌قاسم عازم #بیروت شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند...
.
ساعت حدود 9 شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته
شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم #عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاج‌قاسم با لبخند گفت؛
می‌ترسین #شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم

حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت:
میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، #میوه_رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست...

ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد

ساعت 2 صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.

(راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)


@zendegishahid
🔸جزییات جدیدی از سفر #قاسم_سلیمانی به عراق منتشر شد
- @zendegishahid

پایگاه خبری «میدل ایست آی»، از برخی جزئیات مربوط به آخرین تحرکات سردار #قاسم_سلیمانی، فرمانده #نیروی_قدس #سپاه پاسداران ایران پیش از ترور امریکایی‌ها پرده برداشت.
-
این پایگاه خبری به نقل از یکی از رهبران #حزب‌الله #لبنان نوشت: سردار سلیمانی از زمان ورود به #دمشق در دوم ژانویه جاری تا زمان ترورش در بامداد روز جمعه تحت کنترل شدید قرار داشت، وی در روز پنجشنبه در حالی که هیچ قرار ملاقات رسمی در پایتخت #سوریه نداشت، وارد فرودگاه دمشق شد و پس از پیاده شدن از هوایپما به وسیله خودرویی به سمت جنوب بیروت حرکت کرد؛ جایی که #سید_حسن_نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان در انتظار وی بود.
-
میدل ایست آی در ادامه افزود: هدف سلیمانی از دیدار با نصرالله، ایجاد هماهنگی میان گروه‌های نظامی هم‌پیمان ایران در منطقه و آماده‌سازی آنان برای هر گونه تقابل احتمالی با ایالات متحده #امریکا بوده است، این دیدار چندین ساعت به طول انجامید، پس از آن، سلیمانی تحت تدابیر امنیتی دوباره به فرودگاه دمشق بازگشت و با هواپیمای شرکت «أجنحة الشام» در میان مسافران عادی به سمت بغداد حرکت کرد.
-
این پرواز قرار بود راس ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه شب پنجشنبه از فرودگاه دمشق بلند شود اما بنا به علتی نامعلوم تا ساعت ده و نیم شب به تعویق افتاد.
-
#ابومهدی_المهندس، نائب رئیس #الحشد_الشعبی در بغداد از طریق کانال‌های خاص مطلع شده بود که سلیمانی در راه #بغداد است و تنها اطلاعاتی از اسم شرکت هواپیمایی سوریه و زمان ورود هواپیما به بغداد در اختیار داشت، در همین رابطه، المهندس از «محمدرضا الجابری»، مدیر تشریفات حشد خواست وی را به همراه چند نفر دیگر تا درِ ورودی فرودگاه همراهی کنند و آماده استقبال از «مهمانی مهم» باشند.
-
میدل ایست آی نوشت: فرودگاه بغداد از سال ۲۰۰۳ میلادی از زمان ورود امریکایی‌ها به عراق تحت تدابیر شدید امنیتی قرار دارد و مسئولیت تامین امنیت آن برعهده شرکت بریتانیایی #G۴S با نظارت شماری از دستگاه‌های امنیتی عراق از جمله اداره اطلاعات، اداره امنیت فرودگاه و اداره مبارزه با تروریسم قرار داشت.
-
این سایت در ادامه به نقل از منبعی امریکایی اظهار داشت: امریکایی‌ها اطلاعاتی دریافت کردند که از ورود سلیمانی به بغداد حکایت داشت و المهندس به همراه چند نفر دیگر در فرودگاه در انتظار استقبال از سلیمانی است تا وی را به منزل خود در #منطقه_الخضراء منتقل کند.
-
هواپیمای قاسم سلیمانی طبق اطلاعات داده شده توسط شرکت اجنحة الشام حوالی ساعت دوازده و نیم بامداد جمعه به وقت عراق وارد بغداد شد و به همراه المهندس با دو خودروی هیوندای گرند استارکس و تویوتای آوالون به سمت منزل وی درمنطقه الخضراء حرکت کردند اما هنوز فاصله چندانی از فرودگاه دور نشده بودند که صدای سه انفجار مهیب به گوش رسید.
-
تحقیقات امنیتی اولیه نشان می دهد سه موشک به سمت دو خودروی مذکور شلیک شد که موشک نخست به خودروی هیوندای اصابت کرد و موشک دوم به سمت خودروی دیگر که تقریبا ۱۰۰ متر با آن فاصله داشت، شلیک شد اما به خطا رفت که در ادامه موشک سوم به هدف اصابت کرد.
-
میدل ایست آی در پایان نوشت، سلیمانی و المهندس معمولا از تلفن همراه هوشمند استفاده نمی کردند و برای جا به جایی بیشتر از خودروهای معمولی و به همراه کمترین تعداد ممکن از محافظان و همراهان استفاده می کردند که این امر، تعقیب آنان را دشوار می ساخت اما فرودگاه دمشق و بغداد مملوء از منابع اطلاعاتی همسو با امریکاست، از این رو این بار به دام اطلاعاتی امریکا افتادند، این سایت همچنین به نقل از مقامات عراقی نوشت سلیمانی معمولا از چندین راه برای ورود به عراق استفاده می کرد؛ برخی اوقات از طریق فرودگاه بین المللی بغداد و بعضی وقت‌ها نیز به فرودگاه #نجف می رفت و پس از ادای نماز به صورت زمینی به بغداد می آمد، گاهی نیز یا از طریق گذرگاه مرزی المنذریه و یا از طریق فرودگاه #سلیمانیه وارد عراق می شد


🌷 #سلیمانی_آسمانی
#انتقام_سخت



@zendegishahid
#عاشقے یعنے بهم پیوستن دو سرنوشت
#ڪلبہ اے برپا شود با خشتهایے از #بهشت

#عشق یعنے تازه دامادے ڪہ با عشق #دمشق
روے ماشین #عروسش نقش #یا‌_زینب نوشت


@zendegishahid