داستان زندگی شهدا

#خاطرات_شهدای_تفحص
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
#گنـاهـان_دیـروز_شهــدا
#گنـاهـان_امـروز_مـا

در #تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یڪ #شهید_16_ساله پیدا شد ڪه #گنـاهـان هر روزش را در آن می نوشت،گناهان یڪ هفته او اینها بود:

شنبه: بدون وضـو خوابیـدم...

یڪشنبه: خنـده بلنـد در جمع

دوشنبه: وقتی در بازی گل زدم احساس غـــرور ڪردم...

سه شنبه: نماز شـب را سریع خواندم...

چهارشنبه: فرمانده در سـلام ڪردن از من پیشی گرفت...

پنج شنبه: ذکر روز را فراموش کردم

جمعه: تڪمیل نڪردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده ڪردن به ۷۰۰تا...

راوی در سطر آخر اضافه کرده بود که دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر 16 ساله کوچکترم...

#خاطرات_شهدای_تفحص
@zendegishahid
🌷 خاطره ای از علی محمودوند به روایت همرزم شهید
@zendegishahid
🌹عروج علی محمود وند ...

🔶روز سوم بهمن ماه بود علی از استراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت، و گفت:
«تو به من قول دادی،‌ تو ده روز دیگر فرصت داری، به قولی که به من دادی عمل کنی وگرنه می‌روم و دیگه پشت سرم را نگاه نمی‌کنم»

🔸پای مصنوعی‌اش شکسته بود، با خنده کمی لی‌لی‌ رفت و به ما گفت:«این پا روی مین رفتن داره»
بالاخره یوم‌الله ۲۲ بهمن ماه از راه رسید علی به میدان مین رفت، و حدود ۶۲ الی ۶۳ مین را پیدا کرد.

🔸من نیز کنارش بودم،‌ به آخرین مین که رسیدیم، کسی مرا صدا زد. حدود ۷ متر از علی دور شدم،‌ ناگهان صدای انفجاری مهیب در دشت پیچید، به طرف محمودوند دویدم، ‌او با پیکری خونین روی زمین افتاده بودم باورم نمی‌شد اما خدا هیچ‌گاه خلف وعده نمی‌کند.

🔶حسین شریفی‌نیا با شنیدن خبر #شهادت او به سراغ مهر متبرک حاجی رفت، بهترین یادگاری از علی مهری که خاک پیکر ۱۰۰ شهید را با خود به همراه داشت، حالا هربار که سر بر سجده می‌گذارد، عطر حضور او را میان سجاده‌اش احساس می‌کند.

🖊راوی:آقای منافی

شادی ارواح طیبه شهدای تفحص علی الخصوص شهید #علی_محمودوند صلوات

#خاطرات_تفحص
#خاطرات_شهدای_تفحص
#علی_محمودوند


@zendegishahid