داستان زندگی شهدا

#حمیدرضا_برقعی
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
به خدا آهِ نفس‌های غریبِ تو
که آغشته به حزنی است ز جنس غم و ماتم،
زده آتش به دلِ عالم و آدم.
مگر این روز و شبِ رنگِ شفق یافته
در سوگ کدامین غم عظما
به تنت رخت عزا کرده‌ای ای عشق مجسم؟
که به‌جای نمِ شبنم
بچکد خونِ جگر دم به دم از عمق نگاهت.
نکند باز شده ماه محرم،
که چنین می‌زند آتش به دل فاطمه آهت؟
به فدای نخ آن شال سیاهت
به فدای رخت ای ماه! بیا.
صاحب این بیرق و این پرچم و
این مجلس و این روضه و این بزم تویی،
آجرک الله!

#حمیدرضا_برقعی
#سلام_آقا_فدای_شال_عزایت🥀


پ.ن: نام اثر وداع
اثر استاد حسن روح الامین

#محرم_الحرام_۱۴۰۱ ه ش

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴

@zendegishahid
به خدا آهِ نفس‌های غریبِ تو
که آغشته به حزنی است ز جنس غم و ماتم،
زده آتش به دلِ عالم و آدم.
مگر این روز و شبِ رنگِ شفق یافته
در سوگ کدامین غم عظما
به تنت رخت عزا کرده‌ای ای عشق مجسم؟
که به‌جای نمِ شبنم
بچکد خونِ جگر دم به دم از عمق نگاهت.
نکند باز شده ماه محرم،
که چنین می‌زند آتش به دل فاطمه آهت؟
به فدای نخ آن شال سیاهت
به فدای رخت ای ماه! بیا.
صاحب این بیرق و این پرچم و
این مجلس و این روضه و این بزم تویی،
آجرک الله!

#حمیدرضا_برقعی
#سلام_آقا_فدای_شال_عزایت🥀

#محرم_الحرام_۱۴۰۱ ه ش

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴

@zendegishahid
هرجا نگاه می‌کنم آنجا مزار توست
پنهان و آشکار چنان ذات کردگار

#حمیدرضا_برقعی
@zendegishahid
🔴 شعر تکان دهنده حمیدرضا برقعی؛
@zendegishahid

به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر

فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر

قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق
که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر

نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر

سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند می‌روم با سر

هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»

همان سری که "یحب الجمال" محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر

سری که با خودش آورد بهترین‌ها را
که یک به یک، همه بودن سروران را سر

زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر

سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر

بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت
برو به معرکه با سر ولی میا با سر

خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر

چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر

در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر

همان که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود، پا تا سر

پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر

میان خاک، کلام خدا مقطعه شد
میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر

حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ي اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر

تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر

جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر

صدای آیه کهف الرقیم می‌آید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر

بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر

عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر

دلم هوای حرم کرده است می‌دانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر

#حمیدرضا_برقعی

@zendegishahid