احتمالاً در قدرت نامحدود، زیاد شنیده اید که گفته میشود ” هوشیاری به تنهایی درمانگر است “. اما دقیقا چه قدرتی در ناظر بودن و هوشیاری هست که آن را این قدر مؤثر میکند؟ اصلا ناظر بودن و هوشیاری چیست !؟!؟
قدرت بالای ناظر بودن و هوشیاری
افراد زیادی هستند که دوست دارند چیزی را در درون خود(رفتارها، نگرشها و…) عوض کنند و بدین منظور ابزارها و تکنولوژی های مختلفی را نیز آزموده اند اما نتیجه لازم را نگرفته اند. هوشیاری به عنوان عمیق ترین و حقیقی ترین قدرت در وجود شما، حتی اگر به عنوان یک ابزار تغییر به آن نگاه شود، بدون شک قدرتمندترین است. برخیها دوست دارند خشم خود را کنترل کنند، برخیها میخواهند عادتی را متوقف کنند، برخیها دوست دارند ذهن خود را از فکر خالی کرده و حضور در لحظه شان را بیشتر کنند، عدهای تصمیم دارند رژیم غذایی بگیرند و وزن خود را کم کنند، بعضیها دوست دارند ولخرجی ها و هزینههای ناهشیارانه در زندگی خود را متوقف کنند و شاید هم برخی ها دوست دارند برخی بحثها در رابطه عشقی خود را به پایان برسانند و رابطه خود را بهتر کنند. در این میان تنها ابزار و کلید همه منظوره ای که همیشه و همه جا و در هر موضوعی جواب میدهد، هوشیاری است. اما چرا هوشیاری در اوج سادگی، اینقدر قدرتمند است !؟
تا زمانیکه غرق در چیزی هستید، شما با آن یکی هستید. مثل زمانی که کاملا غرق یک بازی کامپیوتری میشوید و در بازی، از ساختمان بلندی سقوط میکنید، بعضا آنقدر میترسید که گویی خودتان سقوط کرده اید ! زیرا شما به علت غرق بازی بودن، خود با آن بازی یکی شدید. اما وقتی به جای غرق در چیزی بودن، به آن چیز ناظر میشوید(برای مدت کافی)، اینجاست که حائلی ایجاد میشود و تمام تجربه ای که داشتید، به دو بخش “تجربه شونده” و “تجربه کننده(شما)” تفکیک میشود و در واقع شما از آن چیز جدا میشوید. معجزه و توان هوشیاری در این است که به هرچیزی که ناظر شوید، قدرت هوشیاری شما را کاملا از آن مجزا میکند و به شما یاد آوری میکند که ذاتا، تجربه کننده ای کاملا مجزا از تجربه شونده وجود دارد. و هوشیاری، همان قدرت آرام گرفتن دائم در آرامش مطلق، همیشگی و بی قید و شرط تجربه کننده است.
برای اینکه ناظر چیزی شوید، باید اول از همه از آن بیرون بیایید تادیگر جز آن نباشید ! ناظر بودن، ذاتا شما را از تجربه شونده جدا میکند. اگر عادات یا رفتارهایی که قصد تغییرشان را دارید را یک خودرو در نظر بگیریم، تا زمانیکه پشت خودرو و در حال رانندگی آن با سرعت بالا و در حال سر و کله زدن با تجهیزات و بخشهای مختلف آن هستید(دنده عوض کردن، چراغ دادن و…)، شما نمیتوانید از خودرو پیاده شوید. زیرا غرق در آن هستید و در سرعت بالایی حرکت میکنید. برای اینکه بتوانید از خودرو پیاده شوید و خود را از شر آن رها کنید(و در حقیقت متوجه شوید که شما ذاتا جز خودرو نیستید و میتوانید از آن پیاده شوید)، باید برای مدت کافی، از بیرون ناظر آن باشید. یعنی پیاده شوید، تا بتوانید از بیرون به خودرو نگاه کنید و دوباره به یاد بیاورید که “من آن خودرو نیستم و میتوانم از آن پیاده شوم !”. و فقط زمانی امکان پیاده شدن وجود دارد که از خودرو پیاده شده و از بیرون ناظر آن شوید. در این مثال، خودرو را میتوانید افکار خود در نظر بگیرید که در حال حاضر، فکر میکنید نمیتوان آنها را متوقف کرد و تصور دارید که نمیتوان از قطار افکار پیاده شد.
ادامه در پست بعدی👇