زن و جامعه (زن کارگر)

#من_هم_شکنجه_شدم
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
نیلوفر بیانی: مرا شکنجه کرده اند

🔻دادگاه فعالان محیط زیست، در حالی برگزار شده، که به گفته نزدیکان نیلوفر بیانی، او که 273 روز بازداشت موقت را گذرانده در هر دو جلسه دادگاه اعلام کرده که شکنجه شده و اعترافاتش زیر شکنجه گرفته شده است. او در دادگاه رو به دیگران کرده و گفته: «اگر شما رو هم مثل من به آمپول زدن تهدید می‌کردند، اعتراف می‌کردید»!

🔻اتهام فساد فی الارض علیه مراد طاهباز، نیلوفر بیانی، هومن جوکار، سپیده کاشانی و طاهر قدیریان، فعالین محیط زیست مطرح شده و خطر اعدام جان این فعالان را تهدید می کند.

#من_هم_شکنجه_شدم
@zan_j
"تلویزیون شکنجه"

کاریکاتوریست: شقایق معظمی

#نان_کار_آزادی
#اداره_شورایی
#نه_به_شکنجه
#من_هم_شکنجه_شدم


@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر سینا قنبری از کشته شدگان اعتراضات دی ماه گذشته که بعد از یکسال سکوت، به افشاگری در مورد مرگ مشکوک سینا در زندان اوین می گوید..
#من_هم_شکنجه_شدم
@zan_j
سپیده قلیان فعال مدنی صبح امروز در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل پدری اش در دزفول بهمراه برادرش،مجددا #بازداشت شد
نان کار آزادی
اداره شورایی
نه به شکنجه
#من_هم_شکنجه_شدم

@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💥دختران شوکه کننده تماس گیرندگان از داخل خودروی انتظامی شکنجه در زندانها را محکوم کردند

دختران شوکه کننده مرداد ماه را حتما به یاد دارید.

آنشب یک فیلم همه را در شوک فرو برد تعدادی دختر و پسر جوان از داخل خودروی انتظامی تماس گرفته و با گفتن اسامی خود مختصر میگفتند من را گرفتند. خیلی ها این تماس را باور نکردند اما واقعی بود.

اینکه سه تن از آنان «صبا کرد افشار»، «یاسمن آریانی»، «آذر حیدری»، بعنوان زندانیان سیاسی زن دربند زنان زندان بازداشت هستند این سه جوان در نامه‌ای در محکومیت شکنجه نوشتند چیزی در جمهوری اسلامی نسبت به سال 60 و هفتاد تفاوت نکرده است.

متن نامه دختران به شرح زیر است:

💥ایران، کشوری با معادن و چاه های نفت فراوان ، کشوری ثروتمند با مردم فقیر. جمله‌ای که همیشه به آن فکر می‌کنیم.

اکثر مردم ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند، درآمد اندکی که زنده بمانند ولی از زندگی لذت نبرند.

در همه سال‌ها به ما گفته شده خداوند را برای یک لقمه نانی که دارید شکر کنید. این جمله را کسانی گفته‌اند که خود پول‌های زیادی را به جیب زدند.
#من_هم_شکنجه_شدم
@zan_j
https://t.me/zan_j/7214
#شکنجه_به_روایت شهین مهین

💥‍ برای آنهایی که می گویند . در جمهوری اسلامی کسی شکنجه نمی شود
من همراه یک ملت هفتاد میلیونی #شکنجه شده ام . کوچک و بزرگ
چهل سالست شکنجه می شویم
کارگر . معلم . بازنشسته . کارمند .پرستار . جوان بیکار
من . تو . ما . بدون استثنا
وقتی فرزندانمان را بی جرمی . با تحقیر و ضرب و شتم.
جلوی چشمانمان به بیدادگاه می برند
وقتی پیدایشان نمی کنیم و نمی گویند در کدام دخمه
و در چه حال و روزی اند
وقتی بعد از ماهها به زندانها می رویم برای دیدنشان
و با بد ترین فحشها و تحقیرها از ما استقبال کرده و ناسزا بارمان می کنند
وقتی با جعبه ی شیرینی به زندان میرویم تا آزادی شان را به شادی بنشینیم
و با لباسهای خونی شان رو برو می شویم . و حتی جسدشان را تحویلمان نمی دهند
وقتی به دنبال گوری می گردیم . که گور عزیزانمان نیست
وقنتی با اسلحه بالای سرمان می ایستند و نمی گذارند
یک دل سیر . گریه کنیم و به سوگ بنشینیم
وقتی پشت دیوارهای زندان . رقص بالای دار جگر گوشه هایمان را می بینیم
وقتی فرزندانمان گرسنه اند و ما پولی برای خرید دنان نداریم
وقتی فیلم له شدن استخوانهای جگر گوشه هایمان را. زیر چرخهای
خودروهای نیروهای انتظامی می بینیم و وحشت مرگ سرا پای وجودمان را فرا می گیرد و بعد از گذشت نه سال
هنوز با او می شکنیم و له می شویم و درد می کشیم
اگر شکنجه نمی شویم ؟ پس چه می شویم ؟
ما هفتاد میلیون ایرانی در بند . چهل سالست بدست شمایان . شکنجه می شویم
آقایان حاکم در جمهوری اسلامی
شما . شکنجه گرید و ما شکنجه شده
شهین مهین فر

نان کار آزادی
اداره شورایی
#نه_به_شکنجه
#من_هم_شکنجه_شدم

@zan_j
#روایت_شکنجه
مادر رنجکشیده⁧ #سینا_قنبری بعد از یک سال سکوتش را شکست.

فاطمه مالایان نژاد می‌گوید؛ «پسرم خودکشی نکرده،در زندان کتک خورده بود، وقتی جنازه پسرم را گرفتيم نميگذاشتند حرف بزنم.ولی كاش حرف زده بودم.ميخوام بي‌گناهي سينا به همه ثابت بشه تا دل من آروم بشه.»
سینا قنبری در تظاهرات دی ماه بازداشت و راهی اوین شد نهادهای امنیتی اعلام کردند که او خودکشی کرد اما #مادر سینا قنبری می‌گوید پسرم وقتی بازداشت شد خودش هم از زندان به من زنگ زد و گفت که کتک خورده، ولی با اینکه کتک خورد روحیه‌اش بالا بود. بعد از چند شش روز ماموران درست در روز تولد ۲۲ سالگی سینا به من زدن گفتن بیا فرزندت خودکشی کرده. بچه من از یک ماه قبل برای روز تولدش نقشه کشیده بود چطور ممکنه روز تولدش در زندان خودکشی کند، من نمی‌بخشم کسانی را که حتی یک درصد هم باور کرده باشند که سینا خودکشی کرده.
من می‌خواهم حرفم پخش بشه. ميخوام بي گناهي سينا به همه ثابت بشه تا دل من آروم بشه. ميخوام حق سينا و بي گناهيش گرفته بشه تا دل من آروم بشه.

#من_هم_شکنجه_شدم

@zan_j
#روایت_شکنجه

🔴یادداشت تکان دهنده #اعظم_جنگروی از شکنجه روحی و انتقام جویی دستگاه قضایی


در این روزها همه از #شکنجه گفتن و نوشتن !راستش بعد چند ماه میخوام از خودم بگم.

سالیان سال من مورد خشونت خانگی قرار گرفتم و با کلی سختی بعد پنج سال توانستم دو سال پیش طلاق بگیرم .

ده تیر امسال بعد از دادگاه #دختران_انقلاب به فاصله یک ساعت یک دادگاه دیگر برای من تشکیل دادندکه در آن دادگاه من شوکه شدم!

یکی از پرونده های من رو که از طریق آن طلاق گرفته بودم (پرونده نفقه)گم کرده بودند و اجراییه پرونده نفقه هم از سیستم پاک شده بود،به من گفتند پروندت‌ ناقص و ممکنه طلاقت برگرده برو پروندت بیار ؟! پرونده ای که در خود دادگاه بود!

بعد از این که حکم دختران انقلابم آمد و به سه سال زندان محکوم شدم ،قاضی با استناد به حکم دختران انقلابم و اون پرونده ای که گم کرده بودند طلاقی که من قانونی گرفته بودم رو برگردوند.نمیدونم حرکت دختران انقلاب من چه ربطی به طلاق دارد!!!

اینها همه شکنجه های روحی و روانی است که با استفاده از ابزار قانونی انجام می دهند.انها با استفاده از دستگاه قضایی و همکاری همسر سابق من (فردی معتاد) و ورود کردن به زندگی شخصی من میخواستند اعتراض من را شبهه دار نشان دهند که این یکی از شگردهای قدیمی شکنجه روحی و روانی است. در همان دادگاه حضانت دختر من را هم از من گرفتند.

صیغه طلاق خوانده شده و من طلاق نامه هم دارم تازه در شناسنامه هم ثبت شده! فکر کنم میخوان به زور منو سر سفره عقد بنشونن؟! دارن حکم تجاوز به من رو صادر میکنن !


تهدید های اقای منصوری معاون دادستان قبل از اینکه من برم پیش بازپرس من رو پیش ایشون بردند به من گفت : «از کار اخراجت میکنم ،همه چیزت ازت میگرم بچت ازت میگیرم خونه نشینت میکنم ...»

🍁حالم خوب نیست و نمیتونم بقیش رو بنویسم
فقط خواستم بگم خوب بلدن #شکنجه انجام دهند...

«خوشبختانه این را نمی توانید تکذیب کنید، چون حکم وجود دارد»
در آخر این را هم اضافه کنم اگر این حکم قطعی شود در دادگاه های بین المللی از دستگاه قضایی ایران شکایت میکنم.
#من_هم_شکنجه_شدم
#نه_به_شکنجه

@zan_j
#روایت_شکنجه

شهادت #عسل_محمدی به فشارهای جسمی و روحی به اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در زندان

🔴 ‍ برای رفقای روزهای سخت؛ سپیده قلیان و اسماعیل بخشی که فریاد آزادی‌خواهی و برابری طلبیشان خاموش شدنی نیست.

برخورد امنیتی با کارگران و فعالان کارگری توسط حاکمیت مدافع صاحبان سرمایه دور از ذهن نبود. قرن‌هاست که مشت آهنین سرکوب همان‌جایی‌ست که صدای حق طلبی طنین‌انداز میشود، چراکه تداوم استثمار در گرو قلع و قمع و منکوب کردن هرآن کسی‌ست که رویای برابری در سر دارد‌. رشادت کارگران هفت‌تپه در جهت احقاق حقوق به تاراج رفته‌شان آنچنان برحاکمیت گران آمد که سراسیمه مشغول پرونده‌سازی‌های امنیتی برای کارگران و فعالین کارگری شدند و برای مرعوب ساختن آنان از تهدید و افترا و حتی شکنجه‌ فروگذاری نکردند و من شاهد ستمی شدم که بر شما میرفت. آنچه در بازداشتگاه و زندان بر خودم گذشت را کنار میگذارم و از لحظاتی میگویم که شاهد زجر رفقایم بودم.
بخاطر میاورم روزهای بازداشت را در بازداشتگاه امنیتی اطلاعات اهواز.
روز ششم بازداشتم در اهواز به سلول کوچک و نموری منتقل شدم که هفت زندانی در آنجا محبوس بودند. یکی از آنان سپیده قلیان بود که برای شناختن چهره‌‌اش زمانی مکث کردم. باورم نمیشد که در مدت کوتاهی چهره‌ی بشاش و شادابش چنان تکیده و لاغر و نحیف شده باشد. هنوز آثار کبودی بر گردن داشت و جای چنگ و خراش روی دستهایش. برایم از ستمی گفت که در آن بیست‌ویک روز بر او گذشته بود و دیدنش در آن وضعیت گفته‌هایش را اثبات میکرد. من شاهد ساعتهای طولانی بازجوییش بودم، از ده صبح تا پاسی از نیمه شب که تقریبا هرروز این پروسه تکرار میشد. من صدای فریادها و توهینهای بازجویش را از اتاق کناری میشنیدم. من شاهد روزی بودم که چنان فشاری برای اعتراف دروغ بر او آوردند که پنجه بر چهره‌‌‌ی نازنینش میکشید.
من صدای ممتد سرفه‌ها و تنگی نفس شدید اسماعیل را از اتاق بازجویی مجاور میشنیدم و تمسخر ماموران را که میگفتند "فیلمشه حالش از ما بهتره". چه رنجی‌ بود دانستن اینکه رفیق شریفم در اتاق کناری در حال آزار است و حداقل اقدامات درمانی از او دریغ میشود. من روزی که برای هواخوری به حیاط بازداشتگاه میرفتم صدای فریاد‌ها و توهین‌ها و افترای بازجو به اسماعیل را شنیدم. من حاضر به شهادت برای آنچه که شنیدم و دیدم هستم.
احتمالا اینها فقط گوشه‌هایی از آنچه بود که بر رفقایم گذشت و من با چشمان بسته شاهد آن بودم اما یقین دارم حالا که جز زنجیرهایمان چیزی برای از دست دادن نداریم این گردنکشی‌ها قدمی ما را به عقب نمی‌راند.
چراکه ما عاشقان مست دل از دست داده‌ایم.
زنده باد کارگر
برقرار باد شوراهای مستقل کارگری و مردمی.

عسل محمدی

#اسماعیل_بخشی_تنها_نیست
#من_هم_شکنجه_شدم
#نان_کار_آزادی

@zan_j
#روایت_شکنجه
#من_هم_شکنجه_شدم؛

#محمد_حبیبی، فعال صنفی معلمان که در زندان به سر می‌برد به کارزار #من_هم_شکنجه_شدم پیوسته است: کوفتگی و خونمردگی شدید در ناحیه کمر و کشاله ران، درد شدید در ناحیه پهلو، درد و کوفتگی شدید در ناحیه قفسه سینه، تپش شدید قلب، تا مدت‌ها پس از ضرب و شتم از اثرات این ضرب و شتم هست که با مرور زمان بخشی از آنها التیام یافته است اما هنوز پهلویم درد می‌کند و تپش قلب دارم.

#نان_کار_آزاری
@zan_j
#روایت_شکنجه
از شكنجه بنویسم
شكنجه هايي كه هنوز بعد از گذشت ساليان سال اثرش بر روح و جسممان باقیست. تصور اين همه بيرحمي و شقاوت باور كردني نيست شكنجه هايي كه آنچنان بيرحمانه و ورذيلانه بود که شايد در باور هيچ انساني كه به چشم نديده نگنجد
من شاهد زنده ی دو دوره مخوف زندانهاي اوين و قزلحصار بودم سي آذر سال هزار و سیصد و شصت دستگير شدم و در جلو ورودي در اوين چشم بند به چشمهايم زدند ، فقط 18 سال داشتم پر بودم از انگيزه ها و آرمانهاي پاك انساني و خوب ميدانستم كه گير چه كساني افتادم چون تا قبل از آن هم تو خيابون و ميتينگها نوع خشونتشون رو بارها تجربه كرده بودم علني و در ملآ عام و ميشد حدس زد.
در بدو ورودم با انبوهي از جمعيت روبرو شدم البته با چشم بند و فقط صدا هارو ميشنيدم همهمه بود فرياد پاسدار ها كه همچون سگ هاري بودند كه به جان جوانا ن و نوجوانان افتاده بودند و همه پشت در بازجویی به صف ایستاده بودیم .بنظر ميومد يه سالن بزرگي باشه و اطرافش اتاقهايي كه مخصوص بازجويي و شكنجه بود و و اتاقها رو شعبه ميگفتند شعبه هايي كه شكنجه گاه بود صداي نعره ها فريادها ي دلخراش و صداي كابلها كه بي محابا فرود مي آمدند و ضجه هايي كه خاموشي نداشت و تبديل به زوزه ميشد وحشتناك بود هنوز حتي الان كه مينويسم تنم ميلرزه ولي قصد #فراموشي_هم_ندارم و ميدانم كه بايد گفت كه چه گذشت برعزيزترين فرزندان این مرز و بوم.
مادري كه پشت در اتاق بازجويي ضجه ميزد ، بنظر ميومد پسرش را شكنجه ميكنند فريادها دلخراش بود و تمامي نداشت شكنجه ها 24 ساعته بود و شكنجه گرها عوض ميشدند و كابلها فرود ميامد واز زير چشم بند فراوان عزيزاني رو ميديدم كه توان و حتي پاي راه رفتن نداشتند و روي زمين خود را ميكشيدند و بعضا پاها شكنجه شده بود و باند پيچي ميشد و دوباره به اتاق شكنجه برده ميشدند و حرفهاي ركيكي كه بي وقفه بر سر زندانيان فرود ميامد و دختراني كه زير شكنجه به خونريزي ميافتادند همه اينها رو شاهد بودم و من هم قطره اي بودم در بین سيل عظيم.
زندانيها رو روي تختهاي فنري ميخواباندند و دستها و پاهايشان كه به چهار طرف تخت ميبستند و بي وقفه شروع به كابل زدن ميكردند بعضا قطر كابلها تغيير میکرد بازجويان با خنده و قهقه اين شكنجه ها را انجام ميدادند پاها انقدر كابل ميخورد كه ورم ميكرد و بايد سرا پا مي ایستاديم و خودشان روي پاهايمان لگد ميزدند تا ورم بخوابد و مجبور به راه رفتن ميكردند و دوباره و چند باره ادامه همون شكنجه...
ادامه دارد
روایت: شکوه محمدی

کمپین:
#من_هم_شکنجه_شدم
#نان_کار_آزادی
#بخشی_تنها_نیست
@zan_j
#روایت_شکنجه
#سهیل_عربی در واکنش به سخنان محسنی اژه ای در خصوص ممنوعیت شکنجه :‏

سال ۹۲ درطول ۸۵ روزی که در انفرادی بودم بارها مورد شکنجه روحی و جسمی مثل آویزان شدن از پا،اعدام مصنوعی و تهدید به تجاوز همسرم قرار گرفتم
دردوران بازجویی بارها مورد شکنجه قرار گرفتم اما هیچ نهادی به شکایتم رسیدگی نکرد
#من_هم_شکنجه_شدم


نان کار آزادی
اداره شورایی
نه به شکنجه
من هم شکنجه شدم
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روایت_شکنجه

🔻زهرا همه را به گریه در آورد:
گفته های #زهرا_شفیعی دهاقانی از هواداران محمدعلی طاهری خطاب به اسماعیل بخشی در چالش
#من_هم_شکنجه_شدم!

به این کلیپ گوش کنید😞
@zan_j
https://t.me/zan_j/7052

#روایت_شکنجه
شرح شکنجه های #سپیده_قلیان دختر مبارزی که شجاعت ش در تاریخ مبارزات کارگران جاودانه خواهد شد. ‏سلام به همگی
‏دوشنبه که برای چندمین بار به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شده بودم دو نفر که خود را مامور "بررسی" معرفی می‌کردند، ابتدا از من در مورد آنچه در سی روز بازداشت اتفاق افتاد سوال کردند و پس از توضیحاتم با گفتن اینکه بحث‌های ⁧ #اسماعیل_بخشی ⁩ و من در مورد شکنجه توهم است
به بررسی‌شان پایان دادند. پس تصمیم گرفتم توضیحاتم را دیگر نه به ماموران، که رو به مردم شرح دهم.
‏گفتن از شکنجه، فقط توضیح یک درد شخصی نیست بلکه بازگو کردن خشونت سیستماتیکی است که نهادهای امنیتی درقبال زندانیان به خرج می‌دهند و انکار یا تقلیل آن به اشتباه یک بازجو توجیهی خنده‌آور و البته دردی مضاعف است.
‏یادآوری سی روز رفتار وحشیانه و ضدبشری هنوز هم می‌تواند چشم‌هایم را خیس کند و تنم را بلرزاند.
‏حین دستگیری، اسماعیل بخشی سعی میکرد مرا از زیر ضرب و شتم ماموران بیرون بکشد اما خودش را چنان به باد کتک گرفتند که بیهوش شد.
شکنجه‌ی ⁧ #اسماعیل_بخشی ⁩ از زمان بازداشت در فرماندهی حفاظت اطلاعات، تا پلیس امنیت ( که فریاد میزد من یک کارگرم دنده‌هایم را شکستی) و زمان انتقالمان از شوش به بازداشتگاه اطلاعات اهواز چنان شدید بود، که من ده روز نخست بازداشتم تصور میکردم برادرم مرده است.
ده روز نه میتوانستم غذا بخورم، نه میدانستم شب است یا روز؟ فریاد میکشیدم، تا اینکه از بی‌قراری‌ها و فریادهایم عاصی شدند و نزدیک اتاق بازجویی‌اش بردند و صدای زخمی‌اش را شنیدم. برادرم اسماعیل زنده بود.
روزهای اول، چه حین دستگیری و چه در بازداشتگاه با ضرب و شتم همراه بود.سایه‌ی کابل بالای سرم بود تا #اعتراف بنویسم . به همین دلیل بود که بی‌آنکه حرفی از شکنجه با خانواده‌ام زده باشم متوجه غیرطبیعی بودن وضعیت‌ام شدند. ‏و ای کاش و صد ای کاش شکنجه به همان ضرب و شتم خلاصه می‌شد. وارد کردن #اتهامات_جنسی، در جایی که قطعاً حتی اگر فریاد می‌زدم صدایم به جایی نمی‌رسید، دردناک‌ترین قسمت ماجرا بود. ‏روز آخر بازجو می‌گفت اگر بیرون بروی و دهانت را باز کنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و ⁧ #اسماعیل_بخشی ⁩ را را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد. و پودرتان خواهیم کرد. بله خداوندگاران قدرت اگر من نمیدانستم که شما میتوانید ما را پودر کنید که روی این صندلی نشسته نبودم.
من حتی در مورد رنگ مو و مدل لباس‌هایم بازجویی و تحقیر شدم، بازجویی با شکم گرسنه از صبح تا چند ساعت پس از خاموشی، آیا شکنجه نیست؟بازداشت پایان یافت اما شکنجه‌ها نه!
کمپین
#من_هم_شکنجه_شدم
#نه_به_شکنجه
جنبش : #نان_کار_آزادی
#روایت_شکنجه

فرشته قاضی در ۷ آبان ۱۳۸۳در رابطه با پروندهٔ سایت‌های اینترنتی، به دستور سعید مرتضوی صورت گرفته دستگیر و ۴۰ روز را تحت بازجویی و شکنجه گذراند و پس از آزادی در سال ۱۳۸۳ برای مداوای جسمی و روحی در بیمارستان بستری شد و به دلیل شکستگی بینی تحت عمل جراحی قرار گرفته و برای مداوای صدمات وارده بر قفسه سینه و ستون فقرات‌اش تحت درمان پزشکی و به دلیل شدت استرس‌ها و شکنجه‌های دوران بازداشت تحت درمان روان‌پزشکی قرار گرفت. وی پس از واگویی شکنجه در دوران زندان مجدداً احضار شد.

بعد آزادی هم مصاحبه کردم هم در دیدار با مسولین وقت از شکنجه گفتم. مرتضوی احضارم کرد درحضور وکیلم گفت باید شکایت کنی! شکایت کردم. گفت حالا پرونده تشکیل شد باید ثابت کنی وگرنه خودم حبس طولانی برایت می دهم. شدم متهم پرونده شکایت خودم.
اژه ای گفته #بخشی شکایت کند دادستان وارد می شود!

#"نان کار آزادی،
#نه_به_شکنجه

#من_هم_شکنجه_شدم
@zan_j
شکنجه؟ کدام شکنجه؟ تکذیب می‌شود! شما بازداشتید!
#توکانیستانی
#روایت_شکنجه
#من_هم_شکنجه_شدم

@zan_j
#من_هم_شکنجه_شدم

من الهام حسناتی، #زندانی_سیاسی سابق همراه اسماعیل بخشی خواهان پاسخ وزیر اطلاعات هستم که ماموران اطلاعات بر چه اساس وپایه ای زندانیان سیاسی را شکنجه میکنند؟ برچه اساسی من را شکنجه کردید؟بر چه اساس پدرم راشکنجه کردید؟برچه اساسی به دختری که فقط ۲۴سال داشت، تجاوز کردید؟برچه اساسی فردی راکه میخواهد آزادانه فکر کند،آزادانه زندگی کند واز حق مسلمش دفاع کند را زندان و شکنجه میکنید؟وبه او تجاوز میکنید؟آقای علوی نزدیک به ۱سال از آزادی من میگذرد و همچنان کابوس میبینم.کابوسی که تمام شبانه روز با من است. آقای علوی شکنجه های ماموران شما که خود را سربازان گمنام امام زمان میدانند باعث شده است که ضعف اعصاب بگیرم وبا کوچکترین صدایی دچار استرس شوم.آقای علوی شما موظف هستید جواب من را بدهید! این سوال را با صدای بلند و تمام خشم از شما میپرسم:اگرکسی با دختر شما چنین کاری را بکند شما چه به سرآن فرد می آورید؟پاسخ مرا و دهها زن زندانی دیگر ، خانواده ام و تمام خانواده های زندانیان_سیاسی را بدهید.پاسخ سوال پدرم، برادرم، مادرم و اسماعیل بخشی ومادر آتنا دائمی و تمام زندانیان سیاسی را بدهید!

#روایت_شکنجه
#نه_به_شکنجه
آقای اسماعیل بخشی نماینده محترم کارگران هفت تپه با سلام و احترام سالها تک تک ما لحظه هایی چون لحظه های تلخ تو را تجربه کرده ایم.زندانی مان کردند،شلاق مان زدند،با بازرسی بدنی تحقیرمان کردند،دشنام دادند،الفاظ رکیک به کار بردند،حرمت حریم انسانی مان را شکستند،تهدید کردند....اما هر بار صدای حق طلبی و فریاد علیه تبعیض و نابرابری بلندتر و رساتر از پیش به گوش رسید. در 30بهمن 86 وقتی در دادگاه سنندج به اتهام شرکت در مراسم روز جهانی کارگر حکم 75 ضربه شلاق م را اجرا کردند میدانستم که این نه آغاز راه است و نه پایان .مبارزه علیه نابرابری و تبعیض، و تلاش برای داشتن دنیایی شایسته انسان، تامحو کامل نظام سرمایه داری ادامه خواهد داشت .و این بار تو رفیق عزیز با عزمی راسخ و اراده ای استوار،فریاد هزاران باره حق طلبی تمامی هم طبقه ای هایت در این عرصه از تاریخ هستی . دستانت را به گرمی میفشارم ، در کنارت و با تو فریاد میزنم که من نیز شکنجه شدم. سوسن رازانی
@khamahangy

#نه_به_شکنجه
#من_هم_شکنجه_شدم
#نان_کار_ازادی
🔻 “تا امروز چیز زیادی از روزهای بازداشت و زندان ننوشته‌ام؛ معتقدم آنچه بر من گذشته، درمقابل آنچه زنان و مردانِ نامشان با شرافت گره خورده، زیسته‌اند، هیچ نیست. و بعد از خواندن روایت اسماعیل بخشی از زندان و شکنجه و عواقب ادامه‌دارِ روحی و جسمی آن، مطمئن شده‌ام که همینطور است.

💥 اما مشاهده‌ی توییتی از زیباکلامِ استمرار‌طلب و مجوزی که برای شکنجه‌ی گروه‌هایی مشخص صادر کرده، به نوشتن وادارم کرد!

💥 کاش کسی پیدا شود و پاسخ دهد که در دی ماه نود و شش، من، بعنوان یک دانشجوی بیست ودوساله‌ی معترض به وضع موجود که اعتراضش را بیان داشته، چرا مورد آزارهای روحی و روانی، بازجویی تحتِ فشارِ روانیِ شدید و تفتیش عقاید قرار گرفتم؟
بماند که حتی نحوه‌ی بازداشت بنده کاملا غیرقانونی بود؛ آقایی که به دلیل داشتن چشم بند چهره‌اش را هم ندیدم، در حین فحاشی و به زبان آوردن الفاظ رکیک، ضربه زدن به سر بنده را هم دریغ نمی‌کرد.‌

💥 شایان ذکر است که صادق زیبا کلام بعد از افشاگری اسماعیل بخشی از شکنجه‌های دوران بازداشت، ضمن متهم کردن وی به دروغگویی در توییتر خود نوشت :
«اگرحتی نیمی از حرفهای اسماعیل بخشی واقعیت داشته باشد،این سئوال مطرح میشودکه چرا اورا آنگونه شکنجه کرده‌اند؟ او نه متهم به جاسوسی بوده،نه ارتباط با بیگانگان، نه دست داشتن دراقدامات تروریستی، نه عضو گروه برانداز و نه هیچ اقدام دیگری که برای اقرار واعتراف مامورین اورا شکنجه کرده باشند».

💥 با این توییت، ماهیت واقعی صادق زیبا کلام تئوریسین شکنجه به خوبی برملا می‌شود که زندانبانان به راحتی برای گرفتن اقرار و اعتراف مجاز به شکنجه زندانیان هستند.

💥 در واقع اقاي زيبا كلام استاد دانشگاهي كه شكنجه را مجاز می‌داند، مي‌خواهد بگويد كه اول تهمت بزنيد و بعد شكنجه كنيد.
رویا صغیری

کمپین
#نه_به_شکنجه
#من_هم_شکنجه_شدم
#نان_کار_ازادی
را در راستای دفاع از آزادی بیان و‌ اندیشه، در دفاع از حق اعتصاب و اعتراض ،در دفاع از حق تشکل، در دفاع از جنبش نان کار آزادی و در ضدیت،با بازداشت، زندان ،شکنجه و‌اعدام وسیعا دفاع کنیم
@zan_j
یک پرسش، یک پاسخ

پرسش در باره‌‌ی نامه‌ی سرگشاده‌ی اسماعیل بخشی
روز گذشته اسماعیل بخشی نماینده‌ی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه در نامه‌ای سرگشاده نوشت که در روزهای بازداشت او را به‌شدت شکنجه داده و همه‌ی مکالماتش را پیش از بازداشت، حین اعتراض و اعتصاب کارگران هفت تپه، شنود کرده‌اند. به همین سبب او وزیر اطلاعات را به مناظره دعوت کرده است. نظر محسن حکیمی نویسنده، مترجم و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران را در باره‌ی مضمون نامه‌ی اسماعیل بخشی و دعوت از وزیر اطلاعات برای مناظره، پرسیدیم. پاسخ ایشان در ادامه آمده است.
(توضیح: پاسخ‌هایی که ذیل عنوان "یک پرسش، یک پاسخ" در این صفحه درج می‌شوند نظرهای نویسندگان آنهاست و الزاما با نظر کانون نویسندگان ایران یکسان نیست).

پاسخ #محسن_حکیمی :
اسماعیل بخشی در نامه ای که شما به آن اشاره کرده اید پس از شرح این که پیش از بازداشت، مکالمات تلفنی او با خانواده اش شنود می شده و سپس در مدت ۲۵ روز بازداشت موقت اش به شدت شکنجه شده است، حق خود دانسته که وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی یعنی بالاترین مقام امنیتی این نظام را به مناظره بطلبد و پاسخ پرسش های زیر را از او بخواهد: آیا شکنجه در جمهوری اسلامی رواست؟ آیا در جمهوری اسلامی شنود خصوصی ترین مکالمات انسان ها جایز است؟ اقدام اسماعیل بخشی دست کم از جنبه های زیر حائز اهمیت است:
۱- یکسره بی سابقه است. اولین بار است که یک زندانی سیاسی پس از آزادی موقت از زندان خطاب به بالاترین مقام اطلاعاتیِ نظام جمهوری اسلامی به گونه ای صریح و علنی و با امضای خود به مخالفت با شکنجه و شنود در این نظام برخاسته و با طرح پرسش های فوق این مقام را به مناظره در ملاء عام طلبیده است.
۲-اسماعیل بخشی با انتشار این نامه سرگشاده، علاوه بر شجاعت و جسارت خویش، میزان رشد فکری و احاطه و اشراف خود را به حق و حقوق خویش از جمله حق آزادی بیان برای اعتراض به شکنجه و شنود و نیز درجه ی آگاهی اش از ممنوعیت این اعمال ضدانسانی در هر نظام سیاسی از جمله جمهوری اسلامی را نشان داده است.
۳- اما مهم ترین جنبه ی اقدام تحسین انگیز اسماعیل بخشی آن است که این صدای اعتراض و مخالفت با شکنجه و شنود از دل طبقه ای بلند می شود که با آن که تمام ثروت جامعه را می سازد از نظر فکری و سیاسی به هیچ گرفته می شود و عموماً او را ابواب جمعی و حتی سیاهی لشکر احزاب سیاسی طبقه ی حاکم تلقی می کنند. از اعماق همین داغ لعنت خوردگان تاریخ است که اکنون کارگری برخاسته که، در کنار طرح «اداره شورایی» جامعه، به پیشروترین و بافرهنگ ترین گونه مخالفت و اعتراض طبقه ی کارگر را با شکنجه و شنود به نمایش گذاشته است. و سرانجام باید بر این نکته تأکید کرد که اسماعیل بخشی تنها نماینده ی این فرهنگ پیشرو نیست. طبقه ی کارگر ایران هزاران اسماعیل بخشی را در دل خود دارد، و همین است که آینده ای نوید بخش و سرشار از امید را پیش روی جامعه ی ایران می گذارد.

#محسن_حکیمی

#کانون_نویسندگان_ایران
@zan_j
از کمپین
#نه_به_شکنجه
#من_هم_شکنجه_شدم
#نان_کار_ازادی
در راستای دفاع از آزادی بیان و‌ اندیشه، در دفاع از حق اعتصاب و اعتراض ،در دفاع از حق تشکل، در دفاع از جنبش نان کار آزادی و در ضدیت،با بازداشت، زندان ،شکنجه و‌اعدام وسیعا دفاع کنیم
Ещё