بررسي مقايسه اي جنبش هاي زنان در
#تركيه و
#مصر✅این مقاله تلاش دارد تا به بررسی مقایسهای بین جنبش های اجتماعی ترکیه و
مصر بپردازد. در ابتدا زمینههای تاریخی-اجتماعی نظیر مذهب و استعمار بررسی میشود. سپس به نقش ناسیونالسم و تاثیرگذاری آن بر جنبش زنان در ترکیه و
مصر توجه شده است. در بخش بعدی موضوع تأثیر ارتباطات بینالمللی بر جنبش زنان تبیین گردیده و در مقابل به موضوع بومی سازی هویت در حرکتهای زنان پرداخته شده است. در پایان سعی شده است تا بر اساس نظریه تلاقی و ماتریس سلطه مؤلفه های مؤثر بر موقعیت زنان در این دو کشور شناسایی شود.
استعمار از بعد تاریخی یکی از زمینههای اصلی شکلگیری حرکتهای اجتماعی در خاورمیانه بوده است. در بررسی تطبیقی دو کشور
مصر و ترکیه یکی از شاید مهمترین عوامل در تحلیل جنبش های اجتماعی و به ویژه جنبش زنان موضوع استعمار و سابقه آن در این دو کشور است. در
مصر جنبش زنان در کنار جنبش های ضد استعماری و ملیگرا قرار گرفت و حتی با اسلام گرایان از این نقطه نظر در یک جبهه واحد قرار داشتند. فعالان
#جنبش_زنان از این جهت که دارای ایدههایی برگرفته از دنیای غرب بودند همیشه تلاش داشتند که اصالت خود را به عنوان یک حرکت مستقل و برآمده از متن جامعه
مصر به اثبات برسانند این موضوع در
مصر از اهمیت بیشتری برخوردار بود اما در ترکیه نظام مدرن این کشور که با انقراض امپراتوری عثمانی و سر برآوردن ملی گرایان به رهبری آتاتورک بدون پشت سر گذاشتن تجربه استعمار و با نفی سنت های پیشین که در قالب ارزشهای حاکم در نظام پادشاهی عثمانی متبلور شده بود، دست به بازسازی و باز تعریف ساختار ها و ارزشهای مدرن در جامعه زد و موضوع حقوق و آزادی زنان یکی از اولین اهداف نظام جدید در مبارزه با سنت گرایان بود. چرا که ارزشها سنتی مانند قوانین پوشش و حجاب، تفکیک های جنسیتی در امپراتوری عثمانی در قالب یک هویت نمود یافته بود. بنابراین در یک نگاه کلی جنبش زنان
مصر در موقعیت هایی در جبهه ای واحد با اسلامگرایان قرار داشت اما تضاد ها به تدریج خود را نشان داد.
۲. جنبش زنان و ناسیونالیسم
مصربا توجه سابقه مبارزات ضد استعماری در
مصر، جنبش زنان در
مصر به رهبری @هدی_شعراوی در کنار حرکتهای ملی گرایانه برای رهایی از استعمار انگلستان دست مبارزه زد اما پس در دوران پسا استعمار و در هنگام تدوین قانون اساسی حقوق سیاسی و اجتماعی زنان نادیده گرفته شد.
در دوران حکومت جمال عبدالناصر که نظامیان با گرایش های ناسیونالیستی اداره امور را به عهده گرفتند. فضای سیاسی با اعمال ممنوعیت فعالیت برای سازمان های مستقل همراه شد و دولت فعالیت کنشگران سیاسی را به شدت کنترل میکرد دراین دوره تنها سازمان هایی که با حکومت وابستگیهایی داشتند اجازه فعالیت پیدا میکردند و حوزه کار آنها محدود به مسایل رفاه اجتماعی بود. علیرغم این سختگیری ها در دوره حکومت ناصر زنان مصری در حوزه قوانین در موقعیت بهتری قرار گرفتند و دراصلاح قانون اساسی در سال ۱۹۶۳ برابری تمامی مصریان فارغ از جنسیت به رسمیت شناخته شد. قانون کار و قانون تحصیل به نفع برابری زنان با مردان تغییر پیدا کرد. برخی پژوهشگران مانند مروت حاتم به دولت ناصر لقب «دولت فمنیست» دادند. در دوران حکومت ناصر اگر چه زنان دارای استقلال اقتصادی بودند اما همچنان برای استخدام و کار متکی به دولت بودند. البته اصلاحات در زمان ناصر منحصر به عرصه اجتماعی بود و عرصه خصوصی و مناسبات جنسیتی حاکم بر نظام مردسالارانه در خانواده را شامل نمی شد.
در دروه حکومت انور سادات اگر چه قوانین احوال شخصیه به نفع زنان تغییر کرد این اصلاحات به رهبری همسر سادات -جیهان سادات – در مسایل حضانت، چند همسری، طلاق و حقوق زنان در ازدواج انجام گرفت. سادات از اتخاذ سیاستهای فمنیستی دو هدف عمده را دنبال میکرد اول آنکه در عرصه داخلی با تقویت گروههای سکولار طرفدار خود، به انسجام آنها در برابر اسلام گرایان کمک کند و در عرصه خارجی سعی در جلب توجه در عرصه بینالمللی به ویژه کسب حمایت از سوی ایالات متحده بود. اما سیاست اصلاحات اقتصادی دولت که با هدف اقتصاد بازار آزاد و تقویت بخش خصوصی و تمرکز زدایی طراحی شده بود باعت افزایش نرخ بیکاری و نابرابری در بازار کار و از دست رفتن فرصت های شغلی برای زنان شد. فشارهای اقتصادی باعث کاهش اثر گذاری اجتماعی زنان و به وجودآمدن گفتمان های محافظه کارانه و بازگشت زنان از عرضه اجتماعی و محیط های خانگی شد. بزرگترین آسیب وارد شده به جنبش زنان در دوره ناصر و سادات از بین رفتن استقلال سازمان های مدافع حقوق زنان و بیاعتبار شدن آنها از طریق زیر پوشش دولت قرار گرفتن بود .
@zan_j#جنبش_زنان_خاورمیانهhttps://agora.iranacademia.com/archives/1016