#جهانی_شدن و
#مسئله_زنان (۳)
✍احمد سیف
نگاهی به علل اقتصادی فرودستی
زناناگرچه
زنان سهم قابل توجهی در اقتصاد ملی جوامع دارند ولی سهم
زنان به شیوهای که سهم مردان ارزشگذاری میشود، مورد بررسی قرار نمیگیرد. به همین دلیل،
زنان در موقعیت اقتصادی مادونی در مقایسه با مردان قرار میگیرند. تقریبا در همه کشورها، اکثریت فقرا
زنان هستند و از بیش از یک میلیارد نفری که در جهان در فقر مطلق زندگی میکنند، تقریبا ۷۰% آن
زنان هستند. زمینهای که میتوان از زنانهکردن فقر سخن گفت این است که
زنان به عنوان یک گروه فقیرتر از مردان هستند و فقر
زنان از فقر مردان جدی تر است و نرخ رشد فقر در میان
زنان از مردان بیشتر است.
این وضعیت را با چه عواملی میتوان توضیح داد؟
– بطور متوسط
زنان، برای کار مشابه از مردان کمتر مزد میگیرند. دراقتصاد جهان، مزد
زنان به طور متوسط معادل ۵۰% مزد مردان است. درکشورهای پیشرفته صنعتی این اختلاف کمتر است ولی این اختلاف وجود دارد. برای نمونه در کانادا برای هردلاری که مردان مزد میگیرند، مزد
زنان فقط ۷۲ سنت است.
– کارهای بدون مزد:
مسئله تنها این نیست که کار
زنان مزد کمتری دریافت میکند بلکه برای بخش عمدهای از کاری که
زنان میکنند، اصولا مزدی دریافت نمیکنند. ارزش پولی این کار بدون مزد براساس برآورد سازمان ملل در جهان ۱۱۰۰۰میلیارددلار است. افزایش تقاضا برای کارهای بیمزد
زنان، از جمله دلایلی است که فرصت مشارکت در بازار کار مزدوری را از بسیاری از
زنان میگیرد. بسیاری از
زنان، به خاطر همین کارهای بیمزد، مجبور به قبول کارهای نیمه وقت میشوند و یا ناچارند در کارهای کم بازده و کم حقوق- برای اینکه بتوانند کارهای بدون مزد را هم انجام بدهند، مشارکت نمایند. براساس یک بررسی که از وضعیت
زنان در اقتصاد کانادا صورت گرفته، میدانیم که
زنان بدون فرزند، درازای هر دلار مزد مرد، ۹۷ سنت مزد میگیرند درحال که مزد
زنان دارای فرزند، تنها ۵۲سنت به ازای هر دلار مزد مردان است.
– بطور متوسط
زنان بیشتر از مردان عمر میکنند. در کانادا ۶۲% از جمعیت بالای ۷۵ سال
زنان هستند که بخش قابل توجهی از آنها در فقر زندگی میکنند.
– تبعیض تک والدینی. بررسیهای جهانی نشان میدهد که شماره خانوارهای تک والدینی درحال افزایش است و در این میان، خانوارهای تکوالدینی فاقد مرد، با سرعت بیشتری افزایش مییابد. بخش قابل توجهی از خانوارهای تک والدینی فاقد مرد، در فقر زندگی میکنند.
– توزیع نابرابر منابع: براساس برآورد سازمان ملل، ۳/۲ کاری که در اقتصاد جهان صورت میگیرد بوسیله
زنان انجام میگیرد ولی تنها ۵% درآمد و فقط ۱% ثروت جهان در دست
زنان است.
زنان فاقد منابع کافی- زمین، سرمایه، و فرصت وام ستانی- برای برون رفتن از فقر هستند.
– عدم دسترسی
زنان به امکانات آموزشی: آموزش یکی از عمدهترین ابزارهای رهائی
زنان از فقر است. اگرچه دربسیاری از کشورها، شماره بیشتری از
زنان، سرگرم تحصیلات دانشگاهی هستند ولی این روند، در بسیاری از کشورها بسیار تازه و بدیع است. بعلاوه، پس از فارغ التحصیلی،
زنان دربازار کار با انواع و اقسام تبعیضات روبرو هستند و از امکان برابر با مردان در کاریابی برخوردار نمیباشند. گذشته از اینکه چنین وضعیتی از نظر اخلاقی قابل پذیرش نیست از نظر اقتصادی هم نشانه اتلاف منابع است- یعنی از سرمایه انسانی
زنان که دربسیاری از این جوامع کم هم نیست آن گونه که لازم است بهره برداری نمیشود.
– تفکیک شغلی: اگرچه
زنان هم چنان برای کار مشابه کمتر از مردان مزد دریافت میکنند ولی عامل مهمتر، این است که اشتغال هم به میزان زیادی «زنانه» و «مردانه» شده است. یعنی حرفه
هائی هست که بطور متوسط درصد بسیار بیشتری از
زنان را به کار میگیرد و به همین نحو، حرفه هائی که
زنان مشارکت بسیار کمتری در آنها دارند. ازمشاغل زنانه، میتوان به نگهداری از اطفال، کارهای منشیگری، تولید البسه نام برد که بطور متوسط در مقایسه با مشاغل مردانه، مثل کارهای ساختمانی، تجارت، رانندگی کامیون، فروشندگی، مزد کمتری میگیرند و امکانات کمتری برای ترفیع دارند. بطور مستمر،
زنان خود را درمشاغل کم درآمد، فرودست، با امکانات بسیار ناچیز برای پیشرفت، و درکارهای نیمه وقت مییابند.
@Zane_karegar