دلنوشته مادر زنده یاد
#مریم_آروین :
«زیبای مادر؛ مرور خاطرات سال پیش، ونبودن تو، حس غریبی در من بوجود آورده
مریم جانم، دختر نازنینم، سرزمینمان پرشده از لالههای گلگون شده، اما تمامی آنها زیر چکمههای ظلم و بیعدالتی له شدهاند،
آنها نمیدانند لالهها در خاک ریشه دارند و با قطرهای از دانههای باران، دوباره جوانه خواهند زد.»
دکتر
مریم آروین، از وکلایی بود که وکالت معترضان را برعهده داشت، او در جریان خیزش انقلابی در راهروهای دادگاه بازداشت و پس از آزادی کشته شد.
چندی پیش مادر
مریم نوشت: «
مریم فقط یک هفته بود که نامزد کرده بود. مامور زنی به نام زهرا علیزاده چنان مقنعهاش را کشیده بود و به دستان ظریفش دستبند زده بود که حلقه نامزدیش از دستش پرت شد و در اخر گم شد..
مریم بعد از گمشدن حلقهاش خیلی غصه خورد.چون با عشق خریده بودش.
به کدامین گناه با دکتر و وکیل این مملکت این گونه رفتار کردید؟ برای اینکه میخواست پروندههای معترضین یتیم و بیبضاعت رو قبول کنه؟ با اینکه خودش با پای خودش به دادسرا رفته بود. اما قاضی به صورت تلفنی گفته بود دستبند بزنید و تحقیرش کنید بعد بفرستیدش اتاق من...»
دکتر
مریم آروین، وکیل دادگستری در سیرجان بود، وکیلی که در کنار معترضان ایستاد و در جریان خیزش انقلابی، وقتی برای دفاع از پرونده یکی از متهمان به دادسرا رفته بود، قاضی پرونده که معاون دادستان هم بود به
مریم آروین گفت: «نمیتوانی وکالت معترضان را قبول کنی چون خودت متهم هستی.»
قاضی فیلمهای
مریم را در اعتراضات را دیده بود. سوم آذر از اطلاعات با
مریم تماس گرفتند که برای پاسخ به چند سوال به اداره اطلاعات بیا،
مریم ۵ آذر ۱۴۰۱، به دادسرا رفت، پدر و مادر و همسرش هم با او رفتند،
مریم را با ضرب و شتم و دستبند بردند، روز بعد مادر
مریم را که برای پیگیری کارهای
مریم رفتهبود را نیز بازداشت کردند و او را به زندان «کهنشهر» سیرجان بردند.
مادر
مریم وارد زندان که میشود،
مریم را نیمهبیهوش روی تخت دید، و او در عرض سه هفته، هفت کیلو وزن کم کرده بود.
مریم گفته بود که در زندان به طور مرتب آبمیوه میدادند که احتمالا دارو در آن بوده است.
مریم روز ۱۷
بهمن ۱۴۰۱، وقتی برای رفتن به عروسی دوستانش آماده میشد؛ به کما رفت و در روز ۱۸ بهمن کبد و ریهاش از کار افتاد و جان سپرد.
#مهسا_امینی #مریم_آروین #زن_زندگی_آزادی #جنبش_دادخواهی #قیام_ژینا_ادامه_دارد @zan_j