زن و جامعه (زن کارگر)

#محسن_محمدپور
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تولدت مبارک محسن !فرزند شجاع رنج و کار !🥀🎂

محسن محمدپور (زادهٔ ۲۷ مرداد ۱۳۸۱ در خرمشهر – درگذشتهٔ ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در خرمشهر)
کشته‌شدگان اعتراضات آبان خونین ۱۳۹۸

محسن محمدپور ابوجدیعی، در سال ۱۳۸۱ در خرمشهر متولد شد. او دانش‌آموز بود و هر روز پس از پایان مدرسه، برای کمک به خانواده، به کارگری ساختمان و بنایی مشغول بود.

محسن در تجمع اعتراضی روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در درگیری‌های فلکه دروازه خرمشهر در خیابان حافظ، به‌دلیل ضرب‌وشتم شدید نیروهای امنیتی و ضربات شوکر و باتون به گردن و جمجمه‌اش به کما رفت. و پس از ۴ روز در بیمارستان ولیعصر خرمشهر جان‌باخت. ویدئویی از لحظه‌ای پس از ضرب‌وشتم وی در فضای مجازی منتشر شد در حالی که با صورتی خونین به زمین افتاده بود و لباس سیاه یک هیئت عزاداری را به تن داشت. ا

خانوادهٔ محسن هنگام تحویل پیکر فرزندشان متوجه شدند که جنازه او کالبدشکافی شده و برخی اعضای بدن تخلیه شده‌است. مراسم تشییع و تدفین پیکر محسن محمدپور با حضور نیروهای امنیتی و با تهدید خانواده‌اش به سکوت رسانه‌ای، انجام شد.

#محسن_محمدپور
#آبان_۹۸ 
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی
#زن_زندگی_آزادی
  @zan_j
#محسن_محمدپور

چه جوانانی!اسماعیل میبینی؟
چه جوانانی!
خیلی‌هاشون هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده اند.
هنوز کودکند.کودک کار
#آبان۹۸


#اول_ماه_می_روزهمبستگی_جهانی_کارگران

اول ماه می علیه بهره کشی از کار کودکان. علیه کشتار معترضان


@Shbazneshasteganir
" جنازه ام زیر چکمه های شما نمی ماند
برمیخیزد
جایی نیست که آنجا نباشم
سربلند "
#محسن_محمدپور اگر به قتل نمی‌رسید ( 28 مرداد) ۲۱ ساله می‌شد.🌹
محسن کودک کارگرِی بود که در روز ۲۵ آبان ۹۸ برای اعتراض علیه تبعیض و نابرابری به خیابان‌های خرمشهر رفته بود. نیروهای ضد شورش او را در فلکه دروازه، اسیر کرده و با ضربات باتوم و شوکر مورد شکنجه قرار دادند.
محسن به علت شدت ضربات به کما رفت و پس از چهار روز در بیمارستان جان باخت.
پارسال اسماعیل بخشی نوشت:
«نمیدانم‌چرا از بین کشته های آبان کشش عاطفی زیادی به #محسن_محمدپور دارم و همیشه به خودم میگم کاش محسن کارگر
#هفت_تپه بود و کنار من می‌جنگید. توی چشماش یه صداقت و وفاداری عجیبی موج میزنه،
تو آبان خفتید تا ما بیدار بشیم... حیف!»

#علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#محسن_محمدپور
#حکومت_جنایت
تولد :#۲۸مرداد
@zan_j
📌از ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ ؛ آبان بوی کودک‌کُشی گرفته است!

▪️تعداد کودکان کشته در جریان اعتراض‌های مردمی در ماه آبان امسال افزایش چشمگیری داشته که یادآور کشته‌شدن تعدادی زیادی کودک در جریان سرکوب آبان ۹۸ است. 

▫️به گزارش بادکنک سفید، آبان برای ایرانیان به ماه ویژه سوگواری برای کودکان از دست رفته و کشته شده بدل شده است. 

▪️سه سال پیش و در جریان سرکوب گسترده اعتراض‌های آبان ۹۸ بر اساس گزارش های جمع‌آوری شده از وبسایت‌های مختلف تا امروز می‌دانیم ۲۸ کودک تنها در چند روز با گلوله یا ضربات باتوم نیروهای امنیتی کشته شدند. کودکانی که بیشترشان با توجه به بازه سنی که در آن قرار داشتند یعنی بین ۲ تا ۱۷سال، به سختی می‌توانستند حتی جزو جریان معترض تعریف شوند. 

▫️در میان کودکان کشته شده در آبان ۹۸، داستان محسن محمدپور، کودک کار اهل خرمشهر که با ضربات باتوم و گلوله نیروهای امنیتی جان باخته بود به داستانی سمبلیک برای کشته شدن کودکان بی‌گناه در ایران توسط نیروهای امنیتی تبدیل شده است. 

▪️از آبان ۹۸ سه سال گذشته است اما آبان همچنان بوی کودک کشی می‌دهد. در جریان‌خیزش مردمی که تاکنون نه هفته از آن گذشته به روایت هرانا تا کنون ۶۰ کودک توسط نیروهای امنیتی کشته شده‌اند که بیشترشان باز هم مانند سال ۹۸ در سنی نبودند که بتوانند جزو معترضان بزرگسال و حتی جوان تعریف شوند. 

▫️کیان پیر فلک اهل ایذه از این دست کودکان است که در همراه پدرش به گلوله بسته شد و جان خودش را از دست داد. 

▪️بالا رفتن کودکان کشته شده در جریان اعتراض‌های اخیر ایران باعث شده تا سازمان‌های بین المللی مسئول مانند یونیسف با پرسش‌های زیادی مواجه شود از جمله اینکه چرا در برابر این حجم از کودک کشی سکوت کرده یا بنابر فلسفه تشکیل خودش در این شرایط چه وظیفه‌ای بر عهد دارد. 

▫️درباره نقش و انتظارات از یونیسف درباره وضعیت کودکان کشته شده و آسیب دیده از جمله کودکان کار بیشتر خواهیم نوشت اما نقدا خواستیم اشاره کنیم که آبان ماه غریبی شده و عجیب بوی کودک‌کشی به خود گرفته است.
لینک مطلب
بادکنک سفید

#مرگ_بر_حکومت_کودک_کش

#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
آبان
فریاد خشم سرخ در سیاهی شب
رگبار گلوله ها بر دشت شقایق است
خون و آتش است زیر پلک آسمان
مرغ سحر اما قفل قفس شکسته است!

🖍نسیم یزدانی
#آبان_خونین_۹۸
#محسن_محمدپور
#اعتصابات_سراسری

@zan_j
میدونید آرزوی #محمداقبال_نائب‌زهی چی بود؟
-آرزو داشت برای خودش یک موبایل بخرد.

برادر محمداقبال گفته اقبال تا کلاس چهارم درس خوانده، بعد برای حمایت از مادر و پدرش ترک تحصیل کرده و رفته دنبال کارگری. صبح تا غروب می‌رفته کارگری واسه ۱۰۰ هزارتومن و آرزو داشته واسه خودش یک گوشی بخره. #زاهدان
farzinkadkhodae

بیزارم از دین شما نفرین به آیین شما
از پینه پیشانی و دلهای سنگین شما
  #محسن_محمدپور
#محمد_اقبال
#مهسا_امینی
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

@zan_j
توییت اسماعیل بخشی:

«نمیدانم‌چرا از بین کشته های آبان کشش عاطفی زیادی به #محسن_محمدپور دارم و همیشه به خودم میگم کاش محسن کارگر
#هفت_تپه بود و کنار من می‌جنگید. توی چشماش یه صداقت و وفاداری عجیبی موج میزنه،
تو آبان خفتی تا ما بیدار بشیم... حیف!»

#تولدت_مبارک_محسن_عزیزم

#زنده_باد__جنبش_نان_کار_آزادی
@zan_j
عاطفه رنگریز (پس از ابلاغ حکم پنج سال حبس)

عاطفه رنگریز

🍃شش ماه در زندان گذشت، محصور در دیوارهای سیمانی و تنفس در فضای مسمومِ بی‌عدالتی و شنیدنِ صدای زنانی که هرگز نشنیده بودم، و پس از آزادی به قید وثیقه بخشی از خود را نزد آنها جا گذاشتم.
سرخوشی حاصل از به آغوش کشیدنِ خویشاوندان و رفقایم با خبر مرگِ دو عزیز، دیری نپایید و عرقِ سردی بر تنم نشست. و در این اوضاع و احوال با از دست دادن کار و خانه و کاشانه، و اشک‌ها و دلواپسی‌های مادرم تصور آزادی از آنچه که در ذهنم نقش بسته بود متفاوت شد.
و بعد اعتراضات آبان از راه رسید و پاییز خونین تمام رویای بهارِ آزادی مرا فرو ریخت. با بار سنگین وثیقه‌ی دوستی که به من اعتماد کرده بود، زندگی من در لبه‌ی مرگ و آزادی می‌لغزید: صدایِ اعتراضاتی که با کشتار و دستگیری همراه شد؛ فریاد مطالبه معیشت و زندگی شایسته که انگار صدای خودم بود، پاسخش گلوله شد و زخم و دستبند و تهدید.
در این میان، رسانه‌های رسمی می‌گفتند «اعتراض حق همه است و مردم می‌توانند معترض باشند.» در پسِ این جمله با خود فکر می‌کردم که آیا تجمع کاملاً مسالمت‌آمیز روز کارگر در مقابل مجلس حق مردم نبوده است؟ کدام اعتراض از نظر آنها برحق است؟ چگونه می‌تواند اعتراض حقِ ما باشد که نمیریم، زندانی نشویم و... سپس در میانه‌ی بوی خون و مرگ در خیابان و آزادی موقت از زندان مشغول کارهای ابتدایی برای زندگی بودم که خبر صادر شدن احکام پرونده #هفت_تپه و #بازداشتیان_روز_کارگر به گوشم رسید: پنج سال برای هر ۱۱ نفر. احکامی که معنایی فراتر از پنج سال زندانی ما یازده تن دارد؛ این حکم یعنی هرگونه اعتراضی، خشونت علیه دولت و تعرض به آن تلقی می‌شود و پاسخ‌اش از سوی دولت مرگ است. این حکم یعنی ساکت کردن هر صدایی که بخواهد از زیست خود بگوید و خواستارِ تغییرش باشد. این حکم یعنی با نامِ مردم، مردم را به صلابه می‌کشند و هدف گلوله قرار می‌دهند. این حکم یعنی تایید مرگ صدها تن در خیابان آن هم با خیالی آسوده. این حکم یعنی قوه قضاییه، مجریه و مقننه هم.دست هستند تا دست بر گلوگاه ما بگذارند و ماشه را بکشند. این حکم یعنی خفه می‌کنیم و می‌توانیم.
از اینرو تصمیم گرفتم سکوت نکنم و تا نفس در سینه دارم بگویم، بنویسم و دست‌هایم را مشت کنم. زیرا پیشتر آبان ماه تکلیف را مشخص کرده بود که کسی که موضع نگیرد و سکوت کند هم‌دست است با کسانی که ماشه را می‌کشند و تق! پس اگر نظاره‌گر باشی #پویا_بختیاری، #رضا_نیسی، #محسن_محمدپور، #نیکیتا_اسفندانی و... را تو کشته‌ای و خودت را نیز هم، تق! پس اگر سکوت کنی دستت به خون صدها جوان در خیابان آغشته است، تق! پس اگر سکوت کنی جامعه‌ی مدنی و تغییر را کشته‌ای، تق! پس اگر خفه‌خون بگیری تو زندگی را کشته‌ای، تق!
نه، من سکوت نخواهم کرد، خواه در دیوارهای تنگ زندان، و خواه در این زندان بزرگتر که نامش را «آزادی» گذاشته اند. من در برابر هر تق که به گوشم می‌رسد موظفم که دستِ خود را به نشانه‌ی زنده بودن تکانی دهم و کاری کنم. در برابر هر تقِ مرگ نغمه‌ی آزادی سر خواهم داد و سر خَم نخواهم کرد در برابر صدایِ تیزِ بلندگو که به کرات می‌گوید: مرگ! خوب می‌دانم تاریخ به ما بدهکار است و ما سهم‌مان را از تاریخ نگرفته‌ایم، به درازای تاریخِ کارگر و زن بودن سهم خود را می‌خواهم و سهم تمام ستم‌دیدگان این سرزمین بلاخیز را.
@zan_j

#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی
#زنده_باد_انقلاب