نخ نامرئی
✍سمیرا
دیروز برای ژوان کتاب میخواندم، کتاب نخ نامرئی، عجیب است که خیلی با داستانش ارتباط برقرار کرد و مدام تکرار میکرد" نخ از قلب من میاد میاد میره تو قلب مامان". و آخر داستان که میگه هیچکس هیچوقت تنها نیست.
بی اختیار یاد تو افتادم شریفه. بی وقفه به تو فکر میکردم و به آیدین و به تمام آنهایی که این روزها با تمام وجودشان به تو فکر کردند و از تو نوشتند و آرزو کردند که زودتر از آن زندان منحوس و حکم سراسر واهی رهایی یابی. چقدر نخ نامرئی بین تو و آنها که دوستشان داری و دوستت دارند قوی و ناگسستنی است. عشق تو به آنچه می اندیشی و باور داری و برایش حرکت کردی و در نهایت عشق ما و همه دوستدارانت نجاتت خواهد داد. من نخ نامرئی قلبم را می کشم تا بیاد به تو برسد تا آنسوی دیوارها حسش کنی و بدانی که ما اینجا چشم انتظار تو هستیم.
#FreeSharifeh#زن_زندگی_آزادی #کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #مادرانگی#عشق#علیه_اعدامها_بپاخیزیم @zan_j