من
داغ ِلاله ام
که
گفته نمی توانم.
همه سعی ام تا بی تابی ام را پنهان کنم
چین های پیشانی
عرق گردنم
و پنهان کنم
که لکنت زبانم از شدت زیبایی تو نیست
و لرزش دستم از نوشیدن صدای تو نیست
که نگاهانم مزرعه هوس نیست.
و چشمان تو
مزرعه انجیر بود
و مزرعه نمک بود
و مزرعه رقص فلامینگو بود
و فلسطین بود
و بوداپست بود
و همه ی آنچه که آدمی می جوید و خواب می بیند
بود.
امشب می گذرد
خاطره اش کمرنگ می شود
اما نمی پوسد.
بهار که بیاید
لاله تازه ای در باغچه خواهم کاشت.
شعر :الیاس علوی شاعر افغانستانی
تصاویر:چند روز پیش در حمله داعش به یک زایشگاه در غرب کابل ۱۴ تن کشته شدند
#قعر_تاریخ_آمدگان_مرتجع#جهانی_امن_برای_کودکان#نان_کار_آزادی #شادی_رفاه_امنیت@zan_j