زن و جامعه (زن کارگر)

#قرچک
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
🔸#شکیلا_منفرد زندانی سیاسی محبوس در زندان #قرچک ورامین مدت‌ها است از بیماری کیسه صفرا و کلیه رنج می‌برد و با وجود درخواست مکرر وی برای اعزام به مراکز درمانی جهت مداوا، مسئولان در این خصوص هیچ ترتیب اثری ندادند و این زندانی در اعتراض به بی‌توجهی و عدم پاسخگویی به درخواست خود برای انتقال به مراکز درمانی امروز در چهارمین روز اعتصاب غذای خود با علائم حیاتی ضربان قلب ۱۳۷، فشار خون ۶ و قند خون ۷ و کمر درد به سر می‌برد.

لازم به ذکر است این زندانی سیاسی حتی از دریافت سرم نیز خودداری کرده است.

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زن_زندگی_آزادی
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#رهایی_جامعه_در_گرو_رهایی_زنان_است

@zan_j
🔴 گزارش یک شاهد عینی از زندان قرچک
ارسالی از یاران #همراه_سرخط

از متن:

اول که وارد قرچک می‌شی معاینه می‌کنن، براشون مهمه که جراحت سنگین نداشته باشی. در صورتی که خونریزی، شکستگی یا زخم عمیق داشته باشی پذیرش نمی‌کنن مگر اینکه بنویسی و امضا کنی که جراحت مربوط به قبل می‌شه و ربطی به نیروهای سرکوب نداره. کسانی بودن که زمان دستگیری با باتوم تو سرشون زدن و خونریزی داشتن و اونجا قبولشون نکردن. تو این شرایط تا صبح تو خیابونا چرخوندنشون و تو ماشین نگه داشتن و دوباره آوردن تا مجبور بشن بگن آسیب برای قبل بوده. اینم بگم با این حال موقع ورود تو پرونده معاینه همه زخم‌ها و کبودی‌ها نوشته می‌شه.

من که بازداشت شدم اول بردن داخل ورزشگاه زندان که موکت کرده بودن و تخت‌های سه طبقه گذاشته بودن اونجا. با این حال همه ورودی‌های جدید کف‌خواب بودن و تخت نداشتن. برای حدود ۲۰۰ نفر فقط سه تا دستشویی بود و ۲ تا حموم که خیلی کثیف بود و بیشتر بچه‌ها دچار عفونت شده بودن. هواخوری نداشتیم و مدتی که اونجا بودیم آسمون رو ندیدیم. کسانی بودن که با همین وضعیت ۱ ماه اونجا مونده بودن.

یک روز بدون خبر قبلی و خیلی با عجله زندانیای ورزشگاه رو دو گروه کردن. بالای ۳۰ ساله‌ها منتقل شدن به سالن قرنطینه و زیر ۳۰ سال بند ۸. سالن قرنطینه یک راهرو بود با ۶ اتاق (بزرگترینش ۳ در ۴ بود و کوچیکش ۲ در ۲) تو اتاق‌های بزرگ تا ۲۴ نفر و اتاق کوچک تا ۵ نفر می‌خوابیدن. فضا خیلی کوچک بود و وقتی همه تو اتاق بودن واقعا نمی‌شد نفس کشید. اوضاع بند ۸ به مراتب بدتر بود. چون تعداد خیلی خیلی بیشتر بود (موقع تفکیک حدود ۹۰ نفر منتقل شدن بند ۸ و ۶۰ نفر قرنطینه). اونجا از ۱۷ ساله تا ۷۰ ساله بودیم.


متن کامل را اینجا بخوانید:
https://bit.ly/3Wp66dZ

#قرچک
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ورامین #قرچک
دیشب روبروی مسجد جامع قرچک، فردی داخل خودرو خودسوزی کرده و در حالی که شعار مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر دیکتاتور سر می‌داد از خودرو پیاده شد. یک شاهد عینی می‌گوید نیروهای بسیجی که هر شب مقابل مسجد جامع هستند او را خاموش کردند و بعد از آن در حالی که مصدوم روی زمین افتاده بود او را کتک می‌زدند.❗️

#مرگ_بر_برجمهوری_کشتار_شکنجه_سرکوب
#زنده_باد_انقلاب
#مردم_متحد
#دادخواهی
#اعتراضات_سراسری
@zan_j
https://t.me/iv?url=https://www.hra-news.org/2020/hranews/a-27073/&rhash=22a41dd9689763

زندان قرچک ورامین (ندامتگاه شهرری) ویژه زنان و دارای ۱۲ بند است. هم‌اکنون دست‌کم ۱۶ متهم و زندانی سیاسی بدون رعایت اصل تفکیک جرایم و محروم از امکانات اولیه در این زندان بسر می‌برند. این زندانیان روز سه‌شنبه ۲۲ مهرماه از بندهای مختلف این زندان به بند ۸ که تا پیش از این به بند مادران شناخته می‌شد منتقل شدند و هم‌اکنون در کنار ۱۰ زندانی از متهمان جرائم عمومی نگهداری می‌شوند. تعدادی از این زندانیان از زمان دستگیری تاکنون به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر می‌برند و یک زندانی نیز از مدتی پیش در مرخصی بسر می‌برد...
#جان_زندانیان_در_خطر_است
#قرچک
#زنان_زندانی
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

@zan_j
🔴یاسمن_آریانی درحضور کارمندان #بهداری و مراقبین زندان #قرچک مجددا مورد ضرب وشتم قرار گرفت به شکلی که به سختی اورا نجات دادند
غیر از یاسمن #عاطفه_رنگریز #ندا_ناجی #سپیده_قلیان نیز مورد ضرب وشتم قرار گرفتند
این اتفاق درحین انتقال به بهداری #صبا_کردافشاری که دچارحمله عصبی شد پیش آمد
@zan_j
نامه‌ی #سپیده_قلیان پس از انتقال به تبعیدگاه #قرچک:

⚘"من ایستاده‌ام"

▪️صبح روز دوشنبه، ۱۳ خرداد، مسئول بند در زندان اوین من را برای رساندن خبری احضار کرد. خانم مسئول بند سراسیمه و نگران به من گفت که حامل خبری ناگوار است با وجود اینکه در ماه‌های اخیر هر روز شنونده‌ اخبار ناگوار بوده‌ام، اما از اینکه این خبر می‌تواند تصادف اعضای خانواده‌ام در مسیر دزفول-تهران برای ملاقات با من باشد، به خود لرزیدم

▪️دنیای زندان دنیای بی‌خبری است. زندانی در حالی که “هست” در واقع “نیست”، چرا که از آنچه آن‌سوی دیوارهای زندان می‌گذرد، غالباً اطلاع دقیقی ندارد. در نتیجه گاهی حتی خبر خوب هم برای زندانی بد است. خاصه آن که آن روز تلفن #زندان هم قطع بود. اما خبری که به زعم مسئول بند، بد بود، تصمیم بر انتقال من از زندان اوین به زندان قرچک ورامین بود. زندانی که عموم زندانیان سابق در آن از وضعیت غیر انسانی و تحمل‌ناپذیر آن سخن گفته‌اند و حتی از دید مسئول زندان هم شکنجه‌گاه و #تبعیدگاه است. اما پس از تحمل زندان‌های متعدد، پس از تحمل روزها رنج و بازجویی در انفرادی‌های #وزارت_اطلاعات و پس از انتقال به زندان اوین، انتقال به #قرچک ورامین یک خبر بد نیست

▪️زندان زندان است و زندانی زندانی! خانم مسئول زندان گفت با تصمیم دادستان و برای تادیب من را قرچک ورامین منتقل می‌کنند. یعنی دستگاه قضایی و نهادهای بالادستی هم دقیقاً می‌دانند در اینجا چه خبر است. زندانی فاقد هر گونه امکانات اولیه، مملو از فشار و توهین و تحقیر. اکنون که زندانی این تبعیدگاه ضد انسانی هستم، آنچه که از روزهای انتهایی آبان سال گذشته تا امروز بر سرم آمده است را مرور می‌کنم:

▪️بازداشت غیر انسانی، #شکنجه ، بهتان، انفرادی، پخش #اعترافات_اجباری ضرب و شتم و بازداشت خود و اعضای خانواده، زندان، از زندان به زندان، و از زندانی به زندانی دیگر. از ۲۷ آبان سال گذشته تا به امروز، همه چیز مانند یک کابوسِ غیر واقعی، اما شوربختانه درد‌آور و واقعی بوده است. مگر من چه کرده بودم که نهادهای قضایی و امنیتی حکومت، کمر همت بر نابودی زندگی من بسته‌اند؟ نهاد امنیتی دنبال چند قربانی است تا اعتراضات گسترده‌ کارگران هفت تپه را به گردن آنها بیندازد و به این طریق به روسای خود بگوید که بحران تحت کنترل است. نهادهای امنیتی گویا در خوش‌خدمتی‌ به سرمایه‌داران از هیچ ظلمی به معترضانِ وضع موجود دست نمی‌کشند

▪️اما بحران تحت کنترل نیست حضرات! تجربه‌ جابه‌جایی در چند زندان مختلف من را به این شناخت رساند که وضعیت بحرانی اقتصاد، زاینده‌ فاجعه در زندگی طبقات فرودست شده است. پس از اینکه #اسماعیل_بخشی و من از #شکنجه گفتیم، برای در هم شکستن ما اعترافات اجباریمان را پخش کردند اما ظاهرا این حرکت هم نهادهای امنیتی را راضی نکرد و ما برای بار دوم بازداشت شدیم. حداقل در مورد خودم مطمئن هستم که پس از بازداشت انواع شکنجه را تحمل کرده‌ام.

▪️بلاتکلیفی مطلق در بیش از سه ماه بازداشت موقت‌‌(!)، انتقال از این زندان به آن زندان و تحقیرها و تهدیدها تنها بخشی از این شکنجه‌ها بوده است. ما را شکنجه می‌کنند که قبول کنیم شکنجه نشده‌ایم! اما واقعیت این است که از انتهای آبان سال گذشته تا امروز، هر روز ما #شکنجه بوده است.

▪️در واقع انتقال به زندان #قرچک تنها موجب تقویت روحیه‌ من شده است، چرا که حافظان وضعیت موجود حتی از تغییر کردن من در زندان #اوین ناامید شده‌اند. عاملان و حافظان وضع موجود نمی‌دانند تا وقتی که شکاف‌های عمیق اقتصادی و اجتماعی در پیکر این جامعه باشد، صدای #اعتراض خاموش نخواهد شد. با برخوردهای سبعانه‌ با معترضان، نتیجه‌ای عایدشان نمی‌شود

▪️من با تمام ستمی که در حق‌ام روا داشته‌اید همچنان ایستاده‌ام و روزها که بیشتر سپری می‌شود بیشتر بر حقانیت صدا و اعتراضم باور پیدا می‌کنم. مقاومت من در پیوند با مقاومت همه‌ کسانی‌ست که هجمه‌ تهدید و فشار،خم به قامت استوارشان نینداخته و نخواهد انداخت. #من_ایستاده‌ام چرا که بحران اقتصادی و اجتماعی عمیقی که من را به اعتراض واداشت، هنوز وجود دارد و نه تنها رفع نشده که تشدید نیز شد.

به امید آزادی و برابری
سپیده(گلی) /زندان قرچک ورامین/ ۱۳خرداد۹۸
@zan_j
نامه‌ی #سپیده_قلیان پس از انتقال به تبعیدگاه #قرچک:

⚘"من ایستاده‌ام"

▪️صبح روز دوشنبه، ۱۳ خرداد، مسئول بند در زندان اوین من را برای رساندن خبری احضار کرد. خانم مسئول بند سراسیمه و نگران به من گفت که حامل خبری ناگوار است با وجود اینکه در ماه‌های اخیر هر روز شنونده‌ اخبار ناگوار بوده‌ام، اما از اینکه این خبر می‌تواند تصادف اعضای خانواده‌ام در مسیر دزفول-تهران برای ملاقات با من باشد، به خود لرزیدم

▪️دنیای زندان دنیای بی‌خبری است. زندانی در حالی که “هست” در واقع “نیست”، چرا که از آنچه آن‌سوی دیوارهای زندان می‌گذرد، غالباً اطلاع دقیقی ندارد. در نتیجه گاهی حتی خبر خوب هم برای زندانی بد است. خاصه آن که آن روز تلفن #زندان هم قطع بود. اما خبری که به زعم مسئول بند، بد بود، تصمیم بر انتقال من از زندان اوین به زندان قرچک ورامین بود. زندانی که عموم زندانیان سابق در آن از وضعیت غیر انسانی و تحمل‌ناپذیر آن سخن گفته‌اند و حتی از دید مسئول زندان هم شکنجه‌گاه و #تبعیدگاه است. اما پس از تحمل زندان‌های متعدد، پس از تحمل روزها رنج و بازجویی در انفرادی‌های #وزارت_اطلاعات و پس از انتقال به زندان اوین، انتقال به #قرچک ورامین یک خبر بد نیست

▪️زندان زندان است و زندانی زندانی! خانم مسئول زندان گفت با تصمیم دادستان و برای تادیب من را قرچک ورامین منتقل می‌کنند. یعنی دستگاه قضایی و نهادهای بالادستی هم دقیقاً می‌دانند در اینجا چه خبر است. زندانی فاقد هر گونه امکانات اولیه، مملو از فشار و توهین و تحقیر. اکنون که زندانی این تبعیدگاه ضد انسانی هستم، آنچه که از روزهای انتهایی آبان سال گذشته تا امروز بر سرم آمده است را مرور می‌کنم:

▪️بازداشت غیر انسانی، #شکنجه ، بهتان، انفرادی، پخش #اعترافات_اجباری ضرب و شتم و بازداشت خود و اعضای خانواده، زندان، از زندان به زندان، و از زندانی به زندانی دیگر. از ۲۷ آبان سال گذشته تا به امروز، همه چیز مانند یک کابوسِ غیر واقعی، اما شوربختانه درد‌آور و واقعی بوده است. مگر من چه کرده بودم که نهادهای قضایی و امنیتی حکومت، کمر همت بر نابودی زندگی من بسته‌اند؟ نهاد امنیتی دنبال چند قربانی است تا اعتراضات گسترده‌ کارگران هفت تپه را به گردن آنها بیندازد و به این طریق به روسای خود بگوید که بحران تحت کنترل است. نهادهای امنیتی گویا در خوش‌خدمتی‌ به سرمایه‌داران از هیچ ظلمی به معترضانِ وضع موجود دست نمی‌کشند

▪️اما بحران تحت کنترل نیست حضرات! تجربه‌ جابه‌جایی در چند زندان مختلف من را به این شناخت رساند که وضعیت بحرانی اقتصاد، زاینده‌ فاجعه در زندگی طبقات فرودست شده است. پس از اینکه #اسماعیل_بخشی و من از #شکنجه گفتیم، برای در هم شکستن ما اعترافات اجباریمان را پخش کردند اما ظاهرا این حرکت هم نهادهای امنیتی را راضی نکرد و ما برای بار دوم بازداشت شدیم. حداقل در مورد خودم مطمئن هستم که پس از بازداشت انواع شکنجه را تحمل کرده‌ام.

▪️بلاتکلیفی مطلق در بیش از سه ماه بازداشت موقت‌‌(!)، انتقال از این زندان به آن زندان و تحقیرها و تهدیدها تنها بخشی از این شکنجه‌ها بوده است. ما را شکنجه می‌کنند که قبول کنیم شکنجه نشده‌ایم! اما واقعیت این است که از انتهای آبان سال گذشته تا امروز، هر روز ما #شکنجه بوده است.

▪️در واقع انتقال به زندان #قرچک تنها موجب تقویت روحیه‌ من شده است، چرا که حافظان وضعیت موجود حتی از تغییر کردن من در زندان #اوین ناامید شده‌اند. عاملان و حافظان وضع موجود نمی‌دانند تا وقتی که شکاف‌های عمیق اقتصادی و اجتماعی در پیکر این جامعه باشد، صدای #اعتراض خاموش نخواهد شد. با برخوردهای سبعانه‌ با معترضان، نتیجه‌ای عایدشان نمی‌شود

▪️من با تمام ستمی که در حق‌ام روا داشته‌اید همچنان ایستاده‌ام و روزها که بیشتر سپری می‌شود بیشتر بر حقانیت صدا و اعتراضم باور پیدا می‌کنم. مقاومت من در پیوند با مقاومت همه‌ کسانی‌ست که هجمه‌ تهدید و فشار،خم به قامت استوارشان نینداخته و نخواهد انداخت. #من_ایستاده‌ام چرا که بحران اقتصادی و اجتماعی عمیقی که من را به اعتراض واداشت، هنوز وجود دارد و نه تنها رفع نشده که تشدید نیز شد.

به امید آزادی و برابری
سپیده(گلی) /زندان قرچک ورامین/ ۱۳خرداد۹۸
@zan_j
💥۱۷ ساعت کارِ سخت در قبال ۳۰ هزار تومان

ساعت کاری آجرپزی از ۳ صبح شروع می‌شود و تا ۱۷ ساعت بعد ادامه دارد و #کودکان بخش مهمی از فعالیت در این ساعات را به دوش می‌کشند. بخش قابل توجهی از کارگران فصلی با اعضای خانواده خود به کوره‌پزخانه‌ها #مهاجرت می‌کنند و به کار گرفته می‌شوند، افرادی فاقد بیمه که اگر شانس داشته باشند یا اندکی از انصاف کارفرما شامل حال آنها شود، حداقل یک نفر از بین آنها بیمه می‌شود، هرخانواده یک نفر…/

گزارش ایلنا از فعالیت زنان و کودکان در کوره‌پزخانه‌ها؛
بخش قابل توجهی از کارگران فصلی با اعضای خانواده خود به کوره‌پزخانه‌ها مهاجرت می‌کنند و به کار گرفته می‌شوند، افرادی #فاقد_بیمه که اگر شانس داشته باشند یا اندکی از انصاف کارفرما شامل حال آنها شود، حداقل یک نفر از بین آنها بیمه می‌شود، هرخانواده یک نفر؛ در حال حاضر کوره پزخانه‌های تهران در شش منطقه دسته بندی شده‌اند؛ مناطق #پاکدشت، #قرچک و #پیشوا و #جوادآباد، #محمودآباد (در جاده خاوران)، #اسماعیل‌آباد (دولت خان)، یافت آباد و شمس آباد.اما نکته‌ای که در این کوره‌پزخانه‌ها توجه را به خود جلب می‌کند، فعالیت به صورت خانوادگی است و اینکه اغلب آنها ایرانیانی هستند که از #مناطق_مرزی و محروم کشور به تهران آمده‌اند تا در مناطق حاشیه‌ای مشغول به کار شده و در همانجا نیز زندگی‌ کنند.
ساعت از ۷ گذشته است، روی سکوهای خاکی که به یک دالان منتهی می‌شود، چند زن نشسته‌اند، با دست‌هایی ترک‌خورده که خاک فضای خالی آن را پُر کرده است. در آغوش اکثر آنها کوکانی دیده می‌شوند که کمتر از ۵ سال سن دارند. یکی از زن‌ها چند دقیقه‌ای است که از یک مرکز درمانی بازگشته، دختری را در آغوش گرفته، نَفَس کم می‌آورد، او را روی زمین می‌گذارد، دخترک با پای برهنه سعی می‌کند راه برود، اما می‌لَنگد.«میگن باید جراحی بشه، خرج عملش بالاست، از اول که به دنیا اومد همینطور بوده، تا موقع به دنیا اومدنش کار کردم، روزی ۱۶ ،۱۷ ساعت، تو همین کوره‌ها؛ همین جا هم به دنیا اوردمش، تو یکی از همین اتاقا.» به دالان اشاره می‌کند که در نهایت به یک حیاط نسبتا بزرگی می‌رسد که دورتا دورش را اتاق ساخته‌اند، برای هشت ساعتی که حق استراحت دارند.

جلوی درب هر کدام از اتاق‌ها بند لباس و دمپایی‌های کوچک و بزرگ و رنگارنگ به چشم می‌خورد؛ هر اتاق برای خانواده‌های ۶ و حتی هشت نفره است. افرادی که در این کوره‌پزخانه‌ها مشغول هستند، از ۸ سال به بالا سن دارند. کار بچه‌های کوچکتر خشت جمع کردن است. بزرگ‌ترها هم قالب کش، گل ساز، بار جمع کن و قالب‌دار هستند.
در ورودی دالان نیز یک مخزن آب آهنی به چشم می‌خورد که گاها بصورت روزانه و اغلب چند روز یک بار پُر می‌شود، مخزن را به زور در سایه چپانده‌اند تا از گرما و سرما در امان باشد؛ آب آشامیدنی ندارند، آب لوله‌کشی شور و کِدِر و طبق گفته یکی از اهالی مملو از باکتری‌هایی‌ست که موجب بروز انواع و اقسام بیماری‌ها می‌شود، این مساله را زمانی متوجه شدند که در مراجعه به مرکز به آنها در این رابطه هشدار داده‌اند.
یک مرد میانسال نزدیک می‌شود و اجازه عکاسی نمی‌دهد. «میخواید آبروی کشور رو ببرید؟ نمیذارم عکس بگیرید، بدبختی که عکس گرفتن نداره، همه جا نشون بدین که آبرویمان بره؟ از اینجا برید.»
طبق گفته افرادی که در کوره‌پزخانه‌ها کار می‌کنند، اغلب آنها از خراسان آمده‌اند و گاها هم به شهرهای خود باز می‌گردند، به عنوان کارگران زمین کشاورزی.« قبلا این اتفاق بیشتر بود، اما الان که خشکسالی زده به زمین‌ها، خودِ کشاورزا هم از خونه و زندگیشون آواره شدن و اومدن حاشیه تهران به زور یه جایی واسه زندگی کردن پیدا کردن، ما که کارگر اونا بودیم هم که وضعیتمون مشخص و معلومه.»
امکانات بهداشتی محدود است. هر کوره یک دستشویی دارد و هر ۳ کوره یک حمام.استحمام با آب کدر که قارچ‌ها و زخم‌ها را مهمان پوست آنها می‌کند. یک دختر ۲۲ ساله در جمع حضور دارد، از خراسان رضوی آمده، خواهر و شوهر خواهرش سالها قبل برای کار در کوره‌پزخانه‌ها به تهران آمده‌اند، او هم بعد از دانشگاهی که ناتمام ماند به تهران آمد، برای کار در کنار خواهر و شوهرخواهرش که دو بچه ۳ و ۸ ساله دارند. علی ۸ ساله هم در کنار آنها کار می‌کند، البته زمستان‌ها کمتر، جزو معدود کودکانی است که شانس حضور در مدرسه دارد.
به سختی ساعتهای طولانی کار می‌کنند و نگران از دست دادن این شغل نیز هستند؛ بازار ساخت و ساز راکد است و فروش آجر کم. در این بین کارگرانی که فصلی در کوره‌پزخانه‌ها کار می‌کنند با نگرانی بیشتری مواجه هستند، چرا که مشخص نیست پس از آمدن به تهران در زمانی که نیازی به کارگران کشاورز در شهرهایشان نیست، آیا باز هم در کوره‌پزخانه‌ها جایی برای کار دارند یا خیر، وضعیت زنان هم اگر خواهان حقوق برابر با مردان باشند به همین صورت است و تعریفی ندارد.
پسری حدودا ۲۵ ساله در میان آنهاست که
Forwarded from زن کارگر
زنان در زندان #قرچک ورامین در شرایط سختی قرار دارند