📕 برشی از کتاب «شکستن طلسم وحشت»
✍ آریل دورفمن
برگردان: زهرا شمس
دیکتاتور سابق ما وقتی هزاران زندانی سیاسی را در ظلمات و غبار دیکتاتوریاش ناپدید میکرد، آنها را بدون خاکسپاری رها میکرد، حتی در غمگینترین کابوسهایش هم شوخیای را که تاریخ برایش در آستین داشت پیشبینی نمیکرد؛ که سالهای سال بعد، همان جنایات است که به دیوان عالی شیلی اجازه داده است امروز هشتم اوت ۲۰۰۰، ژنرال را از مصونیت پارلمانی خودخواندهاش محروم کند. اگر آن جسدها را به جای سربهنیست کردن به بستگانشان برگردانده بود، حالا آزاد میبود.
آن موقع، وقتی نخستین اعدامها اجرا و نخستین انكارها اعلام میشدند، تحویل ندادن اجساد عزیزان کشته شده به خانوادههایشان لابد از نظر پینوشه و اصحابش فکر هوشمندانهای بوده است. حرف یکبار و دو بار نبود، صرفا هوس یک یا دو سادیست یا کار دیوانهای زنجیرگسسته هم نبود. نظامیافته بود، عمدی بود، برنامهریزی شده بود، موشکافانه و سرسختانه اجرا شده بود. با این کار، ارتش هم خدا را داشت و هم خرما را میتوانست دشمنانش را بکشد و بابت آن کشتارها جوابی هم پس ندهد، خودش را از قدرت مطلق بر زندگی و مرگ برخوردار می کرد، و در عین حال با تکذیب رسمی هرگونه جرمی خودش را تطهیر میکرد، اصرار داشت که زندانیای در کار نیست و سربهنیست شدن آدمها هم اختراع دردسرسازهاست. اما ما میدانستیم، همه در شیلی خبر داشتند که چه اتفاقی دارد میافتد، اتفاقی پایان ناپذیر در زیرزمینهای نزدیک و صحراهای دورافتاده. اتفاق پایان ناپذیر، این منطق بیمار سرکوب است، تعریف وحشتی که متوقف نخواهد شد.
#آریل_دورفمن#ادبیات_داستانی#علیه_اعدام #علیه_دیکتاتور#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد