دوست داشتم به ورزشى بپردازم
چون این کاری بود که ازان لذت میبردم
و یا نوازنده ای باشم
که با موسیقی ام
انسانها را بوجد آورم
و یا خواننده ای باشم
که انسانها را و حتی پرندگان را
برقصیدن وادارم
به هیچکدام آنها نرسیدم
نتوانستم برسم
چون زنم
از همین رو شورشی شدم
هر روز در جایی شورش میکردم
گاه شورش های بزرگ
گاه شورش های کوچک
گاه شورش های خانگی
گاه خیابانی
گاه در مدرسه
گاه هم در محله
روز و شب
شب و روز
میدانید چرا؟
چون هیچ خانه ای با پایه های ویران
وعده ای یک زندگی امن را به هیچکس نمیدهد
از همین رو باید آستین بالا زد
و پایه هارا از نو بنا کرد
✍ناهید_وفایی
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی#زنده_باد_اتحاد_جنبشها@zan_j