زن و جامعه (زن کارگر)

#خبرنگار_مردم
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
بینائی، سلامتی و جانِ ویدا ربانی، که افتخارِ ژورنالیزمِ ایرانی است، در خطرِ جدی است.
جمهوری مرگ نه تنها با طنابِ دار، کارد و گلوله می‌کشد که زندان را نیز به سلاحِ قتلِ برنامه‌ریزی‌شده‌ بدل کرده‌است.

نگذاریم قتلِ برنامه‌ریزی‌شده‌ی بکتاش آبتین در زندان تکرار شود.

#ویدا_ربانی
#خبرنگار_مردم
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
تایید پنج سال حبس برای یک عکاس
ریحانه طراواتی، عکاس، از تایید محکومیت خود به پنج سال حبس خبر داده است.
این فعال مدنی روز شنبه ۲۷ اسفندماه در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت که پرونده‌اش در شعبه ۳۶ تجدیدنظر دادگاه انقلاب ''بدون هیچ گونه تغییری تایید و به اجرای احکام ارسال و ابلاغ شد'' و به این ترتیب، مشمول ''عفو'' قرار نگرفته است.



او در صفحه توییتری خود نوشت:

پرونده ام در شعبه ۳۶ تجدید نظر دادگاه انقلاب بدون هیچ گونه تغییری تایید و به اجرای احکام ارسال و ابلاغ شد و مثل خیلی دیگر از دوستان عفو شامل حال من نشد. حالا در حال پیگیری پرونده از طریق دیوان عالی کشور هستیم.
https://twitter.com/reihanetaravati/status/1637049718600613888?t=0GxCEFOG4MILjDft9ukYJQ&s=35

#زن_زندگی_آزادی
#خبرنگار_مردم
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
انتقال نازیلا معروفیان به بیمارستان در پی وخامت حال
براساس گزارش‌های منتشر شدە روز چهارشنبه ١۴ دی‌ماه، نازیلا معروفیان روزنامه‌نگار و دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی اهل سقز روژهلات کوردستان که پس از انتشار مصاحبه‌اش با خانواده‌ی ژینا امینی در روز جمعه ٨ مهرماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شده بود، در ساختمان دادگاه انقلاب و حین رسیدگی به اتهاماتش بر اثر فشارهای روانی و شکنجه‌های روحی بیهوش و به بیمارستان مفتح ورامین منتقل شدە است.
در روزهای گذشته نیز خبرهایی مبنی بر وخامت حال این روزنامه‌نگار بر اثر شکنجه‌های جسمی و روحی و همچنین ضرب‌وشتم در زمان بازداشت شده منتشر شده بود.
#خبرنگار_مردم
#زن_زندگی_آزادی
#نازیلا_معروفیان
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

@zan_j
چهلم ژینا خبرنگار نداشت

الناز محمدی
، دبیر گروه جامعه

♦️مراسم چهلم ژینا امینی، خبرنگار نداشت. وقتی مردم خودشان را به گورستان آیچی سقز، آنجا که از چهل روز پیش، تن جوان ژینا در آن خاک شده، رساندند، جز خودشان و گوشی‌های همراه‌شان برای ثبت حضور پرتعداد، کسی از رسانه‌ها کنارشان نبود. حتما بعضی از آنها که چهل روز پیش برای روز خاکسپاری به آیچی رفته بودند، زن جوان موکوتاهی را که گوشی به دست با آنها همدردی می‌کرد و حرف می‌زد و مصاحبه می‌کرد و آنها را برای رسانه‌اش، روزنامه هم‌میهن می‌فرستاد، به یاد داشته باشند؛ زن خبرنگار جوانی را که تنها فارس‌زبان حاضر در گورستان بود و با تعهد، مسئولیت و ادب از آنها از حس و حال‌شان می‌پرسید و آنها را تبدیل به کلمه می‌کرد و برای یک رسانه رسمی می‌فرستاد تا چراغ کم‌نور روزنامه‌نگاری اجتماعی را زنده نگه دارد.
مردم عزادار سقز آن روز، نام آن زن جوان را نمی‌دانستند اما یک هفته بعد، اسم‌اش را یکی‌یکی به هم یادآوری کردند و افسوس خوردند. حالا دیگر آن زن را بیشترشان می‌شناسند؛ الهه محمدی را.

♦️الهه محمدی، خبرنگار گروه اجتماعی روزنامه هم‌میهن حالا یک ماه است که به جای تحریریه، در زندان اوین است. به جای صندلی‌‌اش پشت میز کوچک گروه اجتماعی، روی زمین اتاق‌های بند 209 اوین می‌نشیند. به جای نوشتن گزارش و ردیف کردن جمله‌ها و شنیدن صدای کیبورد، در تنهایی می‌نشیند و فکر می‌کند. سلول‌های انفرادی و چندنفره بند 209 خودکار ندارد. کاغذ ندارد و برای روزنامه‌نگاران که نوشتن به زندگی وصل‌شان می‌کند، چه چیز سخت‌تر از این می‌تواند باشد؟ کاش یک روز یک نفر پیدا شود و از همه روزنامه‌نگارانی که تا به حال در هرجای جهان زندانی شده‌اند، این را بپرسد و پاسخ همه آنها را منتشر کند؛ شاید آن زمان، نتیجه این پرسش یک جمله باشد: «بدون نوشتن حس می‌کردیم زنده نمی‌مانیم.»

♦️یادم است روزی که الهه از سقز برگشت و گزارش خاکسپاری ژینا امینی را در روزنامه خواند، سرش را بلند کرد و گفت: «برای چهلم هم به سقز می‌روم. حتما می‌روم. موافقی؟» من موافق بودم. گفتم حتما. گفتم صفحه جامعه روزنامه که برای ما خیلی محترم و عزیز است، برای گزارش‌های تو همیشه جا دارد. به او نگفتم برو ولی مواظب باش. نگفتم احتمالا دیگر رفتن راحت نباشد. از نشدن و نباید حرفی نزدم. من برق امید به روزنامه‌نگاری را همراه با حسی آمده از سوگواری برای مرگ یک زن جوان در چشم‌هایش دیدم و با خود فکر کردم: «روزنامه‌نگاری یعنی همین.»

♦️شاید همین حالا، در غروب دلگیر چهارم آبان 1401، چهل روز پس از خاکسپاری ژینا، او در آن اتاق چندنفره با هم‌بندی‌هایش از حسرتش برای نوشتن گزارشی جدید می‌گوید. شاید می‌گوید کاش حالا که او نیست، بقیه خبرنگاران به سقز سفر کرده باشند. شاید حالا که به سی‌امین روز بازداشت‌اش نزدیک می‌شود و هنوز نمی‌داند وضعیت پرونده‌‌اش چطور است و کی روز آزادی از راه می‌رسد، آرزو می‌کند کاش بیرون بود و می‌توانست یک بار دیگر بنویسد. فقط بنویسد، حتی اگر نتواند دیگر به سقز سفر کند.

♦️اما شاید هم همه اینها نیست. آدم در زندان، شمار روزها از دستش در می‌رود. آدم در اوین آنقدر دلش می‌گیرد که شب و روز را قاطی می‌کند. آدم در اوین که تقویم ندارد. روزشمار ندارد. از بیرون خبر ندارد. از آنچه صفحه‌های روزنامه‌ها را پر می‌کند خبر ندارد. آدم در اوین تنهاست.

متن کامل
https://b2n.ir/z17394
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#خبرنگار_مردم صدای مردم تحت سرکوب
#زن_زندگی_آزادی
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
@zan_j
نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه شرق که از بیمارستان کسری گزارش نوشته و با خانواده ومهسا امینی مصاحبه کرده بود، بازداشت شد. پیش از این مهناز محمدی فیلم‌ساز و یلدا معیری عکاس بازداشت شده‌اند و از آنها نیز اطلاعی در دست نیست.(توضیح عکس: سوگ خانواده ژینا که توسط نیلوفر حامدی ثبت شد)

#خبرنگار_مردم
#مهسا_امینی
#علیه_حاکمیت_جنایت_سرکوب
#ژینا_قیام_زندگی
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی
@zan_j