#تاریخ(از اواخر سلسله
قاجار تا سال 1357)
#حافظه_تاريخي#فصل_يکم#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار#جنبش_زنان_در_عصر_قاجار_و_پهلوي اما با ظهور انقلاب مشروطيت، نسبت به گذشته، تا اندازه کمي، مدافعان ناآگاهي
و عقب ماندهگي، کمي عقب نشيني کردند:
«
در تربيت بنات
و دوشيزهگان وطن بکوشيم
و به آنها لباس علم
و هنر بپوشيم، چه تا دخترها عالم نشوند، پسرها به خوبي تربيت نخواهند شد. »( ناظمالاسلام کرماني، تاريخ بيداري ايرانيان... ج 1 ص 4)
گروهي از
زنان خطاب به مخالفين مدارس دخترانه نوشتند که:
«...آخر ما جماعت اناثيه مظلوم ايران مگر از نوع شما نبوده
و در حقوق نوعيه با شما شريک نيستيم؟ مگر ما بيچارهگان
در رديف انسانهاي عالم به شمار نميآييم
و در جرگه حيوانات باركش بايد محسوب باشيم؟ از شما انصاف ميخواهيم تا كي ما بايد از فرمان طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ
و مُسلِمَةٍ خارج باشيم؟...»( روزنامهي مساوات، 2 فروردين 1287، شماره 18 ص 6)
سيدعلي شوشتري:
«واي به حال مملکتي که
در آن مدرسه دخترانه تأسيس شود.»( پيشگامان فرهنگ گيلان، سيدابراهيم مروجي...ج اول.ص275)
آيتالله نائيني که گويا از هواداران مشروطه بوده فتوايي از او
در اسناد آرشيو کتابخانه ملي، هست که
در آن کليه مدارس جديد را کارخانههاي بيديني ميداند
و مينويسد:
«...مکاتب
و مدارسي که با دراج مباني طبيعي مذهبان
در اصول تعليمات، تخم بيديني
و لامذهبي را
در ضمائر ساده ابنا مسلمين کاشته...
و علي هذا بردن اطفال بيگناه که مواهب
و ودايع الهياند به چنين کارخانههاي بيديني
و اعانت
و ترويج آنها باي وجه کان
و صرف يک درهم مال بر آنها از اعظم کبائر
و محرمات
و تيشه زدن به ريشه اسلام است...» اين سند مربوط به 1302 خورشيدي است.
به قول هايده مغيثي، استاد ممتاز بازنشسته
و پژوهشگر ارشد مطالعات
زنان و جامعهشناسي
در دانشگاه يورك
در تورنتو کانادا، «بهرغم گذشت يک صد سال تحولات ساختاري اقتصادي، اجتماعي
و فرهنگي
در ايران،
زنان ايران
در پايان قرن هنوز همان خواستههايي را دارند، که
در آغاز قرن براي دسترسي به آنها آغاز به مبارزه کردند. اين واقعيت شايد بيانِ ضرورت تلاش براي به انجام رساندن روند تجدد باشد که يک قرن پيش آغاز شد
و ناتمام ماند.»
به نوشتهي خانم مغيثي «
در دوران
قاجار زنان گاه همراه مردان، گاه بدون آنان، اما تقريباً پيوسته با تأييد مردان،
در شورشگريهاي عمدتاً اقتصادي مربوط به کمبود نان، افزايش مالياتها
و تعدي حکومتيان فعالانه شرکت داشتند. اما
زنان شورشي نه آگاهي
و خواستههاي برابريطلبانهي جنسيتي داشتند
و نه با توجه به محروميت اقتصادي
و اجتماعيشان ميتوانستند به آگاهي
و فعاليت جنسيت-محورکه مستلزم حدي از فراغت از نان
و آب روزانه است، دست يابند. پس از مشروطيت است که براي نخستين بار
زنان فعال
در تشکيلات کوچک، مسئلهي برابري جنسيتي را مطرح ¬کردند
و بر ضرورت اصلاحات حقوقي
و اجتماعي براي بهبود کيفيت زندگي
زنان تکيه نمودند.»(
https://wp.me/p2GDHh-4BE)
همانطور که قبلا" اشاره کردهايم شکلگيري انقلاب مشروطيت علاوه بر عوامل داخلي، تحت تاثير انقلابهاي قرن هجده
و نوزده
و بيست اروپا شکل گرفت که برابري حقوقي زن
و مرد
در برابر قانون يکي از خواستههاي اصلي آن بود. به نوشته خانم هايده مغيثي «تأثير انقلاب بلشويکي
در روسيه
در ۱۹۱۷/۱۲۹۵ خورشيدي
و اعلام برابري حقوق زن
و مرد
در زندهگي اجتماعي، اقتصادي
و سياسي بهعنوان نخستين اقدامات دولت نوبنياد شوروي [ميتوان] نام برد
و بهخصوص فرمانهاي متعددي که با هدف آزادي
زنان درجمهوريهاي آسيايي شوروي صادر شد.
ادامه دارد ...