آتش شاکرمیمرگ نیکا آنهایی را کشت که او را کشتند
#آتش_شاکرمی، خاله نیکا
شاکرمی که از لحظههای نخست قتل حکومتی این جانباخته راه آزادی دادخواه او شده است، همزمان با فرارسیدن سالگرد نیکا با انتشار مطلبی نوشت:
دیگر نه زندهام و نه زندگی میکنم جایی میان مرگ و زیستن نفس نفس میزنم در مرگ زندگی میکنم
تو رفتهای و من ماندهام روی این زمین بیرحم و قرار است کشتهی ترا تو که تکرار من بودی را در خود حمل کنم و به جای تو هم زندگی کنم و این نفرینی است که مرا بلعیده
که شکنجه میشوم لحظه به لحظه. که درد میکشم و تا لبهی مرگ میروم و حق مردن ندارم ....... که من به تو دچارم روله روله روله ..... رولهی دلیرم .......
آنها همه جا هستند؛ پشت خطهای نامرئی تلفن، توی خیابان زل میزنند، به خانهام زل میزنند، به صدایم که از میان خطوط نامرئی تلفن رد میشود، تهدید تهدید تهدید .... حبس خانگی بیحکم حبس خانگی ....... به من حمله میشود
به روحم به تنم آنقدر که گُر میگیرم یخ میزنم
اورژانس میآید میرود مرا به بیمارستان میبرند با پولیوری بر تن در تابستانی گرم و دکترها نمیفهمند نمیفهمند این حملهی مغزی را چطور بفهمند حتا ...... زخم میخورم مدام مدام مدام ...... حتا وقتی کسی میگوید بفکر سلامتات باش من زخم میخورم تو در درونم زخم میخوری...... بوی تن تازه بالغات میپیچد بوی زندگی توی خانهای که دیگر به هم نمیریزد یخچالی که خیلی کم درش باز میشود، فریزری که دیگر بستنی به خود نمیبیند.... بوی تو میپیچد در رگ و پی خانه بوی تو که این روزها پر از خشم ....... بوی تو در خانهای که دیگر بهم نمیریزد و این یعنی که خالی از شور زندگی ست ......
جوجو جانم، روله جانم ...... تو دختر دلیر جنگجوی ملتات هستی ....... تو در خاطرهی جمعی ملتات ، تصویر نمادین نازدودنی هستی عشق و سوگی توامان در جان مردمات این روزها تپیدن گرفته است ..... و این یعنی تو آنهایی را کشتهای که ترا کشتهاند. امروز روز توست امروز تو ساعت ۵:۱۵ دقیقه بعد از ظهر با کوله کوچک و حوله و قمقمهی کوچکات از در بیرون میروی و دیگر برنمیگردی .... و بامداد سیام ساعت ۴:۴۵ دقیقهی صبح کشته میشوی.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم#زنده_باد_انقلاب #ژن_ژیان_ئازادی