💚 مُنتَظِران ظُهور 💚

#با
Канал
Логотип телеграм канала 💚 مُنتَظِران ظُهور 💚
@yamahdi_fateme313Продвигать
14,25 тыс.
подписчиков
9,27 тыс.
фото
4,83 тыс.
видео
2,73 тыс.
ссылок
مولا جانم 💚 گله ای نیست اگر این همه آواره شدیم 😔 تا زمانی‌که نیایی سروسامانی نیست 💔 #امام_سجاد(ع) #منتظران_ظهور امام #مهدى (عج) برترین اهل هرزمان اند 💚 ✅ کپی با ذکر صلوات جهت تعجیل در ظهور ◀️ آزاد میباشد ❤️ @ad_mahdi313
#دعای_خواب

🌸 امام صادق ؏ ؛
کسی که هنگام خواب ۳ بار
این ذکر را بگوید مانند روزیکه
از مادر متولد شده از گناهان
بیرون مے آید

📚 ثواب الاعمال ۳۲۹

#با_نشر_پست_ثواب_کن
#مولا_جانم ♥️

هستیم دچـارحســرت ودلســـردی😥

این دَربدری هَست عجب
#بد دردۍ😞

ایکاش ڪہ هرچہ زودتر آقاجـ😍ــان

#با سیصد و سیزدہ نفـر برگـــ💝ـردی

💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚

#شبتون_مهدوی 🌙
#التماس_دعای_فرج 🤲
#منتظران_ظهور 💚


💚 @yamahdi_fateme313 💚
#یااباصالح_المهدی💚

همین امروز
همین الان
همین لحظه
که نمیدونم کجایین و چیکار میکنین
قربونتون برم!

#با_ادب_دست_به_سينه_سلام

سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...

#بأبي_أنت_و_امي_ونفسي_وأهلي_ومالي
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
🙏🍃🙏

هر روز صبح سـلام بـه آقامون یادمون نره. 😉

#منتظران_ظهور
🖤🍃 @yamahdi_fateme313 🍃🖤
#مولا_جانم 🖤

هستیم دچـارحســرت ودلســـردی😥

این دَربدری هَست عجب #بد دردۍ😞

ایکاش ڪہ هرچہ زودتر آقاجـ😍ــان

#با سیصد و سیزدہ نفـر برگـــ💝ـردی

💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚

#شبتون_مهدوی 🌙
#التماس_دعای_فرج 🤲


💚 @yamahdi_fateme313 💚
اِمشب شبِ تَجدیدِ پیمانْ با حُسین اَسٺ
این آخریــن شــامِ امــامِ عالَمیــن اَسٺ

اِمشب #حسین اَز ڪوفیان #مهلٺ گرفتہ
اَز یڪ یڪِ #یـــاران خود #بیعٺ گرفتہ

دلهـاےِ مُشتــاقِ #شهـادٺ بے قـَــرارَند
#عشـاق حَــقّ سَر در گریبـانْ نالـِہ دارَند

هَرڪَس ڪه فَردا #با_خدا دارَد #ملاقـاٺ
مَشغولِ تَسبیح اسٺ و #قرآن و #مناجاٺ

اِمشب حُسین تَسڪین‌دهد برقلبِ خواهَر
فَــردا میانِ #قتلگہ دَر #خــون شِـــناوَر

اِمشب‌حُسین با #خواهرش درسوزُ وآه اَسٺ
#فـــردا بہ زیرِ سم اسبان سِپاه اَسٺ

#شب_دهم_محرم🏴🌙
#شب_عاشوراے_حسینے💔🏴

#منتظران_ظهور 🖤

🖤 @yamahdi_fateme313 🖤
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ‌تصویری 🎥

✴️ خواستن، توانستن است!

💞 ازدواج و زندگی آسان پزشک و مهندس را ببینید .

#پس_از_ازدواج
#با_هم_میسازیم
#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
👤استاد #رائفی_پور

💞 می گویند این هنوز بچه است، نمی تواند ازدواج کند. خب چطور می تواند فوق لیسانس بگیرد اما نمی تواند ازدواج کند؟

#جوانها_را_دریابید
#با_هم_میسازیم

#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
🌹

#با_خدا_صحبت_کنید

همین ڪه گردی بر
#دلتان پیدا می شود
یڪ《سبحان الله》بگویید
آن گرد ڪنار می رود .
هر وقت خطایی انجام دادید
‌《استغفرالله》بگویید
که چارہ است.
هر جا هم
#نعمتی به شما رسید
《الحمدلله》بگویید
چون شکرش را به جا آوردی گرد نمی گیرد .

با این سه ذڪر باخدا صحبت ڪنید.
صحبت ڪردن
با خدا
#غم_و_حزن را از بین می برد ...

" حاج اسماعیل دولابی "

#منتظران_ظهور 💚

💚
@yamahdi_fateme313 💚
.
.
#فقط اونجا که همسر
#شهید محمد جعفر حسینی میگفت:
.
تو #روضه هایی که
#با هم میرفتیم
#اشکاش رو با گوشه‌ی
#چادر و #روسری من پاکـــ می کرد..


#عشق_الهی
#همسر_شهید
#عاشقانه_های_مذهبی 💞

#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
👤استاد #رائفی_پور

💞 بیاییم مطالبه کنیم...
فرهنگ سازی کنیم... 💞

🏡 نذرها تغییر کند...

#جوانها_را_دریابید
#با_هم_میسازیم

#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
◾️🕊🍃◾️
#با_کاروان_حسین...


⚫️ #بعد_از_کربلا_چه_گذشت...

🍃 #قسمت_آخر

◾️گریه های امام سجاد در طول زندگی:

🌹 امام سجاد علیه السلام پس از واقعه کربلا تا آخر عمر اشک چشمش خشک نشد. حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گریست در حالیکه روزها را روزه میگرفت و شبها را به عبادت میپرداخت.

🌾هنگام افطار غلام آن حضرت غذایش را حاضر میساخت و عرض میکرد :غذایتان را میل کنید.
▪️امام میفرمود: پسر پیغمبر را با شکم گرسنه و لب تشنه شهید کردند..
آنقدر تکرار میفرمود و گریه میکرد تا غذا با اشک چشمش مخلوط میگردید..

☑️ یکی از غلامان حضرت گفت: امام سجاد روزی راه صحرا را در پیش گرفت،من در پی اش رفتم دیدم روی سنگ خشنی به سجده افتاده و صدای گریه اش بلند است و مکرر میفرماید:
لا اله الا الله حقاحقا، لااله الا الله تعبدا و رقا،لااله الاالله ایمانا و تصدیقا و صدقا..

❗️من تا هزار بار اذکار حضرت را شمردم!

▪️آنگاه سر از سجده برداشت در حالیکه تمام صورت و محاسنش از اشک به حدی خیس بود که انگار آنرا شسته باشد..
🌿گفتم: مولای من،وقت آن نرسیده که اندوهتان به پایان برسد؟

🌹فرمود: وای برتو، یعقوب پیغمبر دوازده تا پسر داشت خدا یکی از آنان را پنهان کرد موی سرش از اندوه سفید شد و کمرش از غم خمید و دیدگانش را به سبب گریه از دست داد، درحالیکه میدانست فرزندش زنده است.

⚫️من پدر و هفده نفر از بستگانم را دیدم که به خون آغشته روی زمین افتاده اند پس چگونه اندوهم پایان پذیرد و گریه ام بکاهد...

🏴أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ...

▪️ السلام علی الحسین
▪️وعلی علی ابن الحسین
▪️و علی اولاد الحسین
▪️و علی اصحاب الحسین


#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
◾️🕊🍃◾️
#با_کاروان_حسین...


⚫️ #بعد_از_کربلا_چه_گذشت...


☑️ بعد از مراسم عزاداری،امام سجاد و اهل بیت ابا عبدالله نزدیک مدینه رسیدند.
امام فرمود خیمه ها را سرپا کنند و زنان و اهل بیت وارد شدند.

🌺سپس به بشیر فرمود: وارد مدینه شو و مردم را از شهادت اباعبدالله و آمدن ما باخبر کن.

✳️ بشیر اطاعت کرد و وارد مدینه شد و به مسجد رفت. سپس صدایش به گریه بلند شد و اشعاری سرود وگفت: من بشیر ابن جنلم فرستاده امام سجادم،
علی ابن حسین یا عمه ها و خواهرانش بیرون دروازه مدینه اند و مرا فرستاده تا مکانش را به شما معرفی کنم.

🌾مردم شتابان به خارج مدینه هجوم آوردند،
زنی نماند در مدینه که بیرون نیامده باشد. همگی صدایشان به گریه و شیون بلند شد و مدینه یکپارچه ضجه و ناله شد....▪️

◼️وقتی مردم خارج از مدینه تجمع کردند، امام از خیمه خارج شد در حالی که گریان بود و دستمالی در دست داشت که اشکهایش را پاک میکرد.

☑️مردم با دیدن حضرت صدایشان به شیون بلند شد و حضرت را تسلیت و تعزیت گفتند.

🌹امام روی صندلی نشست و سپس با دست اشاره کرد که مردم ساکت شوند

🌷سپس ضمن ایراد خطبه فرمود:
خدا را حمد و سپاس میگویم که ما را با ابتلا به مصیبتهای بزرگ در معرض امتحان و آزمایش قرار داد...

🌺 حسین و افراد و اهل بیتش را کشتند و زنان و کودکانش را اسیر کردند و سر بریده اش را شهر به شهر گرداندند.

🔴این مصیبتی است که مثل و مانندی ندارد. مردم!
ما از شهر خود رانده شدیم و در بیابانها سرگردان شدیم، بدون انکه جرمی مرتکب شده باشیم و یا شکافی در اسلام پدید آورده باشیم.

🌑چه مصیبت بزرگ و جانسوز و رنج دهنده ای بود که به مارسید و ما به حساب خدا میگذاریم که او عزیز است و انتقام گیرنده...

⚫️ ورود اهل بیت به مسجد رسول الله

✳️ اهل بیت به محض ورود به مدینه قبل از رفتن به خانه هایشان به کنار قبر مطهر رسول الله میروند تا گزارش سفرشان را به رسول خدا بدهند و شکایت کنند.

💠چه گفتگوهایی بود و چه دردودل هایی کردند که تاریخ از بیان آن عاجز است و مختصرا آورده میشود:

🌸زینب سلام الله علیها دستها را دو طرف درب مسجد گذاشت و سر را داخل مسجد برد و صدا زد: یا جداه! خبر قتل برادرم حسین را آورده ام....

🌹سکینه با صدای بلند فریاد کشید: ای جد گرامی از آنچه برماگذشته است پیش تو شکایت آورده ام،
بخدا قسم سنگدل تر از یزید 🔥ندیدم و کافر و مشرکی بدتر از او ندیدم .

🔴با چوب خیزران بر لب و دندان پدرم حسین میزد و میگفت: حسین چوبها را چگونه میبینی...؟

ادامه دارد...
منبع:
📕 لهوف ص 197
📗بحار ج 45 ص 147
📘 نفس المهموم ص 469
📓حیات الحسین ج 3 ص 425


#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
◾️🕊🍃◾️
#با_کاروان_حسین....

⚫️ #بعد_از_کربلا_چه_گذشت...


🌺اهل بیت علیه السلام در پاسخ یزید گفتند:
ما برای حسین علیه السلام عزاداری نکردیم،فعلا میخواهیم برایش عزاداری کنیم.

🔴یزید قبول کرد و خانه مجلللی در اختیارشان قرار داد و هفت روز در دمشق به عزاداری پرداختند.
▪️ تمام زنان قریشی و هاشمی که در شام زندگی میکردند حتی زنان بنی امیه و خانواده یزید لباس سیاه پوشیدند و در عزای حسینی شرکت کردند...▪️

پس از آنکه مردم شام خاندان اهل بیت را شناختند،مخصوصا بعد از سخنرانی کوبنده حضرت زینب و امام سجاد علیه السلام ،حکومت بنی امیه به افتضاح کشیده شد و انقلاب فکری در مردم ایجاد نمود.

🔥یزید امام سجاد را خواست و اظهار داشت:
خدا لعنت کند پسر مرجانه را! اگر من با پدرت روبرو میشدم تمام پیشنهادات اورا میپذیرفتم،لکن مقدرات الهی است که باید اجرا شود،اکنون حاجتی داری،بخواه.

🌷 امام سجاد علیه السلام فرمود:
حاجت اولم این است که سر بابایم حسین را به من نشان بدهی تا اورا دیدار و وداع کنم.
🔅دوم دستور بده هرچه از ما غارت کردند به ما برگردانند.
🔅سوم اگر قصد کشتنم را داری کسی را همراه زنان بفرست تا ایشان را به حرم جدشان برگرداند.

♨️ یزید گفت: سر پدرت را هرگز نخواهی دید،
اما از قتل تو گذشتم تو خود آنها را به وطن میرسانی
و به جای آنچه از شما گرفته اند چندین برابر به شما خواهم داد.

🌸امام فرمود: چشم داشتی به مال تو نداریم بلکه در میان این اموال لباسهایی است که جده ام حضرت زهرا آنرا رشته و بافته است
و مخصوصا روسری و پیراهن و گوشواره های فاطمه دختر رسول خدا در میان آنهاست..

♨️ یزید دستور داد آنها را برگردانند و دویست دینار هم بر آنها افزود که امام علیه السلام آنرا در میان فقرا تقسیم کرد.

⚫️ورود اهل بیت به میعادگاه عاشقان(کربلا)

🍀هنگامی که اهل بیت اباعبدالله در مسیر به سوی مدینه به سرزمین عراق رسیدند به راهنما گفتند: ما را از راه کربلا ببرید که نتوانستیم روز عاشورا عزاداری کنیم.

⚫️چون به قتلگاه اباعبدالله رسیدند جابر ابن عبدالله انصاری و جماعتی از بنی هاشم را دیدند که برای زیارت حسین ابن علی آمده بودند و همزمان با اهل بیت وارد کربلا شده بودند.

🌾این گروه تا چشمشان به خاندان اباعبدالله افتاد صدارا به شیون و زاری بلند کردند و عزای حسین را برپا کردند. آنچنان عزاخانه ای تشکیل شد که زنان قبایل نزدیک هم اجتماع کردند و سه روز عزاداری ادامه داشت...▪️

ادامه دارد...
منبع:
📕نفس المهموم ص455
📒بحار ج 45 ص144
📗ارشاد ص 247
📘حیات الامام حسین ج3 ص392


#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
◾️🕊🍃◾️
#با_کاراون_حسین

⚫️ #بعد_از_کربلا_چه_گذشت...

✳️اهل بیت امام حسین علیه السلام از کودکانی که پدرشان در کربلا شهید شده بود،خبر شهادت پدر را مخفی میداشتند.

🌺دختر سه ساله ی حسین علیه السلام شبی از خواب پرید و بهانه پدر گرفت و گفت:
بابایم حسین الان کنارم بود و مرا در آغوش گرفت...به کجا رفت؟
🌹 اهل بیت که از خواب رقیه آگاه شده بودند صدای ضجه و ناله شان بلند شد.

🔴صدای شیون به خانه ی یزید رسید و از خواب بیدار شد!
پرسید در خرابه چه خبر است؟

✳️گفتند دختر حسین،بهانه ی پدر گرفته است.
🔥 یزید لعنت الله گفت: سر پدرش را برایش ببرید..

🌸 سر حسین علیه السلام را درون طشتی نهاده و با پارچه ای میپوشانند و برای رقیه خاتون می آورند.
او به خیال اینکه برایش غذا آورده اند فرمود: عمه جان من گرسنه نیستم،من بابایم حسین را می خواهم!

🌾گفتند: هرچه میخواهی در میان طشت است. دختر ابی عبدالله با دستهای کوچکش روی ظرف را برداشت...

چشمش به سر بریده پدر افتاد،سر را در آغوش گرفت و با سر پدر شروع به دردودل کرد ... بعد از ساعتی اهل بیت حسین دیدند که سر یک طرف و رقیه به طرفی افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد...

🌹حضرت سکینه نقل میکند:
هنگامی که در خرابه شام بودیم ،شبی در خواب دیدم پنج نفر بر مرکبهایی از نور سوارند و فرشتگان انها را احاطه نموده و خادمی نیز با آنها است براهی میروند،

💠مرکبها گذشتند ولی خادم بر طرف من آمد و گفت: سکینه جدت رسول خدا بهت سلام میرساند.
🌹گفتم: سلام خدا بر رسولش، تو کیستی؟
گفت : من خادمی هستم از خدمه بهشت.
🌹گفتم : این مردانی که بر مرکبهای نور سوارند،کیستند و به کجا میروند؟
گفت اولی آدم صفی الله،دومی ابراهیم خلیل الله،سومی موسی کلیم الله، چهارمی عیسی روح الله و پنجمی که محاسنش را در دست گرفته،گاهی می افتد و برمیخیزد...
او جدت رسول خداست ،که برای زیارت پدرت حسین به کربلا میروند.

🌷 همینکه نام جدم را شنیدم به سویش دویدم تا از مصائبی که بر ما گذشته او را خبر بدهم و بگویم ستمکاران با ما چه کرده اند،
🌟که ناگهان دیدم پنج هودج از نور به زمین فرود آمدند و در میان هر هودج خانمی نشسته.

💐پرسیدم اینان کیستند؟
گفت: اولی حوا ام البشر، دومی آسیه بنت مزاحم، سومی مریم دختر عمران، چهارمی خدیجه خویلد، و اون خانومی که دست بر سر نهاده گاهی می افتدو گاهی برمیخیزد جده ی تو فاطمه دختر رسول خداست.

🍀گفتم میروم و به جده ام فاطمه شکایت این ستمکاران را مینمایم.دویدم جلوی حضرت زهرا را گرفتم و گریه کنان گفتم:
💫مادر،مادر بخدا قسم حق مارا منکر شدند...
مادر،مادر بخدا سوگند جمع مارا پراکنده ساختند،
مادر..مادر بخدا پدرم حسین را شهید کردند..

🌹 فرمود: سکینه جان دیگر بس است.ناله ات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را برید،
💥 این پیراهن آغشته به خون پدرت حسین است که از خود جدا نمیکنم تا خدا را ملاقات نمایم...
که ناگهان از خواب بیدار شدم...

🔥پس از آنکه یزید دریافت که برنامه قتل حسین بر خلاف تصوراتش نتوانست محبت اهل بیت را از دلها بیرون کند
و نه تنها حکومتش تثبیت نشد بلکه متزلزل گشت و با واکنش قتل حسین علیه السلام از همه طرف رو به رو شد.

⚫️در مقام گرامیداشت ظاهری اهل بیت برآمد و آنان را در مجلسی خصوصی احضار کرد و گفت:شما دوست دارید در شام بمانید و با عزت و احترام زندگی کنید و همواره مورد لطف حکومت باقی بمانید
🔷 یا به مدینه برگردید و سه حاجت شما بر آورده گردد؟

ادامه دارد...
منبع:
📕 اعیان الشیعه ج 1 ص626.
📗مقرم 456
📘نفس المهموم ص 466
📔بحار ج 45 ص 144


#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
#ارسالی_مخاطبین


سلام
ما سیزده سال پیش عقد کردیم،درست روز ازدواج حضرت علی و زهرا..با چهارده سکه مهریه.شوهرم سرباز بود.با یه جشن بسیار ساده و زندگی تو دوتا اتاق قدیمی خونه بابا بزرگش.الان بعد سیزده سال سه تا بچه دارم و از لحاظ مالی بسیار کامل.و همه اینها فقط با توکل برخدا بدست آوردیم.ما برای ازدواج فقط به خدا اعتماد کردیم و خداهم جواب اعتماد مارو داد.کاش جوونهای ما اینهارو باور کنند.

💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕

سلام به نظر من مهمترین مانع ازدواج آسان سخت گیری والدین هست دختری که واقعا همسرش رو دوست داشته باشه همه جوره باهاش کنار میاد و میسازه ولی والدین انتظار دارن همون اول زندگی همه وسایل و امکانات فراهم بشه و یه زندگی مثل زندگی خودشون که طی ۳۰ سال جمع و جور کردن فراهم بشه!


افراد زیادی رو سراغ دارم که زندگیشون رو حتی بدون تلویزیون و فرش شروع کردن سه سال پیش ازدواج کردن امسال تلویزیون خریدن و یه بچه هم دارن و خیلی هم زندگی خوبی دارن

افرادی رو میشناسم که مهریشون یه سکه طلا بوده و هزاران مورد سراغ دارم که فقط ۱۴ سکه مهریه گذاشتن

من خودم و همسرم سعی کردیم تا حد امکان وسایل جهیزیه ایرانی بخریم و خدا رو شکر تا حالا تقریبا هر چی خریدیم ایرانی هست.


من خودم و همسرم همه جوره راضی هستیم زندگیمون رو شروع کنیم حتی توی یه خونه کلنگی و فعلا بدون تلویزیون و وسایلی که ضروری نیستن ولی خانواده همسرم کوتاه نمیان و میگن باید خونه خوب باشه جهیزیه کامل کامل شغل اماده و مراسم عروسی هم توی تالار!!! خدا عاقبتمون رو بخیر کنه

💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕

باسلام و عرض خداقوت

من و همسرم سه سال پیش تمام لوازم بزرگ و برقی منزلو از کالاهای ساخت ایران انتخاب کردیم
و با وجود تمکن مالی کافی عروسی هم نگرفتیم
و برای ماه عسل به کربلا مشرف شدیم
و به همین زیبایی زندگیمونو شروع کردیم
خدارو صد هزار مرتبه شکر

💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕

من خودم جز کسانی هستم که مراسم ازدواج نگرفتم .و با یه جشن خودمونی ۳۰ تا ۴۰ نفره زندگیمون رو شروع کردیم و به حمدالله بعد از ۱۳ سال زندگی خوبی داریم خدا دو تا فرزند سالم به ما عطا کرده و انشاله زیر سایه امام زمان بتونیم صالح هم تربیتشون کنیم .
همیشه به همه دوستان و همکارانم توصیه می کنم ساده زندگی شون رو شروع کنن چون اثرات رو در زندگی خودم دیدم .
خدا رو شکر برادرم هم عید قربان بدون هیچ مراسمی زندگیش رو شروع می کنه البته مهریه اشون هم ۱۴ تا سکه هست

💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕

منو همسرم سال ۹۶ عقد کردیم ..مهریه مون رو هم ۱۴ عدد سکه و۱۴ سفر زیارتی تعیین کردیم ...خداروشکر زندگی خوبی داریم وخدا هم یدونه گل پسر بهمون هدیه داده😍


#با_هم_میسازیم

#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
◾️🕊🍃◾️

#با_کاروان_حسین

⚫️ #بعد_از_کربلا_چه_گذشت...


🔵بعد از سخنرانیهای حضرت زینب سلام الله علیها،مردمی که در کاخ جمع شده بودند منقلب شده و احساس ندامت میکردند.

🍃در این هنگام که امام سجاد علیه السلام را بر یزید وارد کردند، یزید که سرشکسته شده بود و دنبال بهانه ای برای شهید کردن امام سجاد علیه السلام بود از او سوالاتی میپرسید و امام هم به کوتاهی پاسخ میداد.
🌹در حالیکه تسبیح کوچکی در دست داشت و آنرا میچرخانید.

🔥یزید گفت: این چه کاری است که من با تو سخن میگویم و با تسبیح بازی میکنی و احترام نمیگذاری؟

🌺امام علیه السلام فرمود: پدرم از جدم برایم نقل کرده که وقتی نماز صبح را انجام میداد تسبیح به دست میگرفت و ذکری میگفت.

سپس تسبیح را در دست میچرخانید و به کارش میرسید بدون اینکه ذکری بگوید
و میفرمود: چرخاندن تسبیح ذکر به حساب می آید و چون در رختخواب میرفت تسبیح را زیر بالشش قرار میداد و میخوابید و میفرمود تا صبح تسبیح ذکر میکند.
من از روش آنها پیروی میکنم.

🔥یزید گفت: با هرکدام از شما که سخن میگویم به گونه ای سخن میگوید که در گفتار پیروز میشود!

✳️ در تاریخ آمده است که بعد از این سخنان یزید امام سجاد و اهل بیت را در خرابه ی بی سقفی منزل داد که از سرما و گرما در پناه نبودند.

🔰 انقدر بر اهل بیت سخت گذشت که صورتشان پوست انداخت و مجروح گردید.

🔴 منهال عمرو میگوید:
امام سجاد را دیدم که تکیه بر عصا دیده و پاهایش مانند دوتا نی خشک و خون از آنها جاری بود، رنگ شریفش نیز زرد شده بود.

🌱 از او پرسیدم: یابن رسول الله چگونه صبح کردید؟
🌹 امام سجاد فرمود: چگونه است حال کسی که در دست یزید اسیر است؟ زنهای ما تابحال از طعام سیر نشده اند و سرهایشان پوشیده نگردیده است..

🔥هروقت هم که یزید مارا میطلبد گمان میکنم قصد کشتن مارا دارد. منهال! عرب به عجم افتخار میکند که محمد صلی الله علیه و آله عربی است ولی ما خاندان مردانمان کشته میشود توسط خود اعراب و زنان و اطفالمان اسیر میشوند!

💠 پرسیدم : کجا میروید؟ فرمود جایی که به ما داده اند حفاظی ندارد و آفتاب پوست مارا گداخته است.
💥جهت ضعف بدن بیرون آمده ام تا قدری استراحت کنم و برگردم از جهت ترس بر زنان....

🌼 در این حال صدای زنی بلند شد: نور دیده ام کجا میروی؟ برگرد که از دشمن بر جان تو میترسم!امام با شنیدن صدای عمه اش مرا گذاشت و به خرابه بازگشت...

ادامه دارد...

منبع:
📒 مقتل مقرم ص 453،
📗بحار ج45 ص 140،
📘 لهوف ص 193.
📕 نفس المهموم ص 459

#منتظران_ظهور 💚

💚 @yamahdi_fateme313 💚
◾️🍃🕊◾️

#با_کاروان_حسین

⚫️ #بعد_از_کربلا_چه_گذشت...

در همین وقت ماموران ابن زیاد وارد شدند و سرها را نزد یزید قرار دادند.

🌺سر حسین علیه السلام درون طشت طلا قرار داشت.
سکینه و فاطمه دختران ابی عبدالله قد میکشیدند تا سر پدر را ببینند، همینکه چشمشان به سر پدر افتاد صدای شیونشان بلند شد...

یزید خبیث با خوشحالی با چوب خیزران بر لب و دندان حسین علیه السلام میزد و میگفت: انتقام جنگ بدر را گرفتیم!

سپس اشعاری خواند که مضمون اشعار بدین شرح است:
آرزو میکند کشته های بدر که به جهنم واصل شده بودند ،حضور داشتند و این روز را میدیدند.
به کشتن پسر پیغمبر افتخار میکند.
تصور میکند دیگر مخالفی ندارد و حکومتش تثبیت شده و تزلزل ناپذیر است.
منکر اصل دین و وحی و رسالت و تمام مسائل الهی میشود!

🌷حضرت زینب سلام الله مظلومانه با اینکه در دست دشمن اسیر است و حامی و پشتیبانی ندارد، اما با یک شجاعت بی نظیر و شهامت بی مثال بیاناتی میفرماید که بینی یزید را به خاک میمالد تا آنجا که میفرماید:

🔥من تورا انسانی بی ارزش و بی مقدار میبینم و بسیار سرزنش و توبیخ میکنم ،

🔥تو هرچه تلاش کنی و خدعه و نیرنگ به کار ببری که نام ما را از سر زبانها برداری ، و محبت مارا از قلبها خارج کنی هرگز نخواهی توانست.
ننگ کار پلید تو تا ابد با هیچ آبی شسته نمیشود.

🔥یزید! گمان میکنی از اینکه تمام راههای آسمان و زمین را بر ما بستی و مارا مانند اسیران شهر به شهر میگردانی،نزد خدا بی مقدار شده ایم و تو مورد عنایت پروردگار قرار گرفته ای و مقامت نزد خدا افزون گشته که بر ما پیروز گشتی و این چنین اظهار خوشحالی میکنی؟

🔥چون دنیا به کام توست و حکومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنین نیست!
گفته ی خدا را فراموش نکن:
⛔️"کفار گمان نکنند که مهلت دادن به آنها به خیر آنها است،بلکه به آنها مهلت میدهیم تا بر گناهانشان بیفزایند که برای آنان عذابی دردناک است"

🔥 ای پسر آزاد شدگان! آیا رواست که کنیزکان خود را در پس پرده ی حجاب نگه داری و دختران رسول الله را در مسیر دید دشمنان باز بذاری تا به چهره آنان بنگرند در حالیکه مرد و محرمی ندارند تا از آنان حمایت کند؟!

❗️چگونه انتظار حمایت داشته باشیم از کسی که فرزند هند جگرخواره هست و گوشت او از خون شهدای ما روییده!

🔥 کسی که با چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میزند ..

صبر کن که بزودی به پدران خود ملحق خواهی شد در حالیکه آرزو میکنی ای کاش فلج و لال بودم و چنین حرفایی نمیزدم..

🌷هرچند سخن گفتن با تو مصیبتم را تشدید میکند و اندوهم را افزون میسازد اما باید تورا خوار و کوچک سازم و از این گردن فرازی فرود آورم..

تمام کوشش خود را به کار بگیر ولی بدان بخدا قسم نمیتوانی یاد مارا از میان مردم محو کنی و احکام الهی را نابود سازی،
ننگ عمل پلیدت تا ابدت ماندگار میشود،مدت زندگیت کوتاه و همدستانت اندک است و روز قیامت منادی ندا میدهد: آگاه باش که لعنت خدا بر ستمکاران محقق است...

ادامه دارد...

📚 نفس المهموم ص 444
📙حیات الحسین ج 4
📕بحار ج 45 ص133
📘اعلام النسا ج 2 2 504


#منتظران_ظهور 🖤

🖤 @yamahdi_fateme313 🖤
◾️🍃🕊◾️

#با_کاروان_حسین

⚫️ #بعد_از_کربلا_چه_گذشت...


چون اهل بیت علیه السلام وارد شهر شدند،
ام کلثوم علیها السلام به شمر گفت: حاجتی دارم ممکن است آنرا انجام دهی؟

ما را از دروازه ای وارد کنید که تماشاچی کمتر باشد و به کسانی که سرها را حمل میکنند بگو سرها را از محفل زنها دور کنند که در معرض دید اینهمه تماشاچی نباشیم!

شمر پست فطرت دقیقا برعکس دستور داد سرها را بالای نیزه ها نصب کنند و در کنار محمل زنها حرکت دهند و آنها را از دروازه بزرگ شهر وارد کردند...

سهل ابن سعد میگوید: برای زیارت بیت المقدس رفته بودم عبورم به شام افتاد .

❗️دیدم تمام شهر آذین بسته شده و مردم به رقص و پایکوبی مشغولند! با خودم گفتم ایا برای مردم شام عیدی هست که من بیخبرم؟!

💠 ناگهان دیدم در گوشه ای چند نفر به آرامی مشغول صحبت هستند. گفتم: آیا برای شما شامی ها عیدی است که ما بی خبریم؟

گفتند : پیرمرد غریبی؟ گفتم من سهل از صحابه رسول خدایم.
گفتند: سهل تعجب نمیکنی چرا از آسمان خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟
گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: سر حسین فرزند رسول خدا را برای یزید هدیه آورده اند!

❗️گفتم: الله اکبر! سرحسین را می اورند و مردم این چنین خوشحالی میکنند؟!!

جلوی دروازه آمدم، سواری را دیدم که نیزه ای در دست دارد که سری روی آن است که شبیه ترین انسانها به رسول خدا است.
🍃نزدیک یکی از زنان اهل بیت رفتم و گفتم: ایا حاجتی داری که من بتوانم انجام دهم؟

حضرت سکینه فرمود: ای سهل به کسی که این سر را حمل میکند بگو اندکی جلوتر برود تا مردان کمتر مارا نگاه کنند..

جلوتر رفتم و به آن مرد گفتم: اگر سر را جلوتر ببری چهارصد دینار به تو میدهم. مرد پذیرفت و سر را جلوتر برد.

از علی ابن الحسین روایت شده:
هنگامیکه مارا بر یزید وارد کردند دوازده جوان و اطفال ذکور که همه را به ریسمان بسته بودند جلو یزید قرار گرفتیم و گفتیم:
یزید تو رو به خدا چه فکر میکنی اگر رسول خدا ما را به این حالت ببیند؟
♨️یزید دستور داد بند از ما برداشتند.

فاطمه دختر ابی عبدالله فرمود: ای یزید! دختران رسول خدا و اسیری..؟

ناگهان زنی از بنی هاشم و دوستداران اهل بیت که در قصر یزید بود شیون کشید و گفت: ای حبیبم حسین، ای سید اهل بیت رسول خدا...ای پسر رسول خدا..ای کشته ی اولاد زنا..
⚡️ ندبه و گریه های این زن همه زنان اهل مجلس را گریانید.

مردی از اهل شام که فکر میکرد اهل بیت پیغمبر از خوارج هستند فاطمه دختر امام حسین را دید و از یزید خواست دختر را به او ببخشد.

زینب دختر علی علیه السلام غضبناک شد و با پرخاش گفت: دعوی دروغ کردی و پست تر از انی هستی که چنین خواهشی کنی که نه برای تو و نه امیرت جایز نیست!

یزید از گفتار حضرت زینب خشمگین شد و گفت: ادعای دروغ میکنی!اگر بخواهم میتوانم!

زینب سلام الله فرمود: چنین نیست! خدا چنین اختیاری به تو نداده مگر اینکه از دین ما خارج بشی و به دین دیگری در آیی!

مرد شامی دوباره درخواستش را تکرار کرد و گفت این دختر را به من ببخش.

یزید نتوانست جوابی به حضرت زینب بدهد و چون سرشکسته شده بود به مرد شامی گفت: خفه شو خدا مرگ حتمی به تو ببخشد...

ادامه دارد...

📔بحار ج 45،ص129.
📗حیات الحسین ج 3/ص371
📕 نفس المهموم ص 433
📚 طبری ج 7 ص381.
📘ارشاد ص246.
📙کامل ج4 ص86
📓روضه الواعظین ص 164



#منتظران_ظهور 🖤

🖤 @yamahdi_fateme313 🖤
Ещё