رازمجنون

#شرمنده
Канал
Логотип телеграм канала رازمجنون
@yadegareshohadaПродвигать
106
подписчиков
6,47 тыс.
фото
609
видео
575
ссылок
🔷خادمین مسیرعشق_اهواز . 🔹پنجشنبه ها 🔸گلزارشهدای اهواز_قطعه شهدای گمنام 🔹ساعت : ۱۸:۲۰ الی ۱۹:۲۰ . 👤ارتباط با مسول خادمین مسیرعشق اهواز_ @khademin_313 📲جهت تبادلات به ایدی زیر پیام دهید @abedin_motlagh
میگوئیم #شهدا_گاهے_نگاهے
خودمانے بگویم ...
آنها نگاهمان مےڪنند ، ما #شرمنده نشدن را بلدیم ؟!
از اعمال و رفتار و از گناهانمان خجالت نمیکشیم؟
@yadegareshohada
با هر گنـــاه فاصلہ مےگيرم از
شما
ڪم ڪم وجب وجب دوسہ فرسنگ
مےشود

آقا ببخش بس ڪہ سرم گرم زندگے
است
ڪمتــر دلــم براي شمــا تنگ
مےشود
#شرمنده_ام_ڪه_مدام_شرمنده_ام
@yadegareshohada
شک نکن...!
ما تا انتهای تاریخ مدیون خون فرزند این شیرزنان و شیرمردان تاریخ هستیم...!

#شرمنده_ایم😔
که وقتی از خانواده جدا شدی جوانی رعنا بودی..
اما با چند پاره استخوان بازگشتی...

📿
@yadegareshohada
🌹( بِسمِ الرّبِ الحُسَین علیه السلام )🌹

🏴" دلنوشته سفر اربعین 95 "🏴

بار دگر گفتم روم من اربعین # نزد حسین ابن علی آن شاه دین
روزها گذشت شد ده صفر# راهی شدم من به سفر
رفتیم همه به سمت رَب # تا که رسیدیم مرز غرب
وارد شدیم داخل به شهر# زائر روان بودش چو نهر
این شهر بُود مهران # داشتش نشان تهران
اتوبوسها و اقلام#داشتند همه یک آرم
نوشته بود بر آن # شهرداری تهران
************
ذهنم برفت بر آن زمان#که جنگ بود در این مکان
در آن طرف دشمن بود#در این طرف همرزم بود
مهران هنوز در چنگ بود# همچون اسیر در بند بود
بهر نبرد با دشمن#گرد آمدند اهل فن
در یکطرف محسن بود # فرماندهان هم جمع بود
بحث بر سر مهران شد#آزادیش از بند شد
سِرِدلها باز شد#ناگفته ها فاش شد
لکن فتاد یک اختلاف# برخی نظر داشتند خلاف
یادم فتاد آن خاطره#گفتا سخن پر جاذبه
فردی که بعد گردید شهید#آورد همه یک دل پدید
گفتا جواد که شد شهید#یک جمله ای که بود نوید
حین آن سخن نقل می کنم#خیلی خُلاصش می کنم
تبدیل به نظمش می کنم#نقل به مضمون می کنم
گفت : " چون حسین بر خط زنیم#صدامیان برهم زنیم
مگر حسین ما چه داشت؟# جز همت و ایمان چه داشت؟
دیدی حسین ما چه کرد#بی عِده و عُده چه کرد
او غیر تکلیف فکر نکرد#جز به خدا تکیه نکرد
گفت گر بمانم یکه من#خواهم که جنگید تن به تن
کشتند همه یاران او#بردند اسیر خاندان او
گر سر به نیزه کشته شد#لیکن به دینش مصلح شد
پس ما همه باشیم چنین#تا که بماند اصل دین "
***********
این گفته اش ولوله کرد#تصمیم جمع یکسره کرد
عزمِ همه جزم شد#نتیجه اش جنگ شد
نبرد و جنگ آغاز شد#مهران دوبار آزاد شد
بار دگر آباد شد#منزلگه زُوار شد
************
بُگذاریم و بِگذریم#تا ز هدف نگذریم
ساعت نشان از پنج بود#خورشید کمی کمرنگ بود
از کوت و دشت و رملها#رفتیم به شهر رنجها
همان کوفه که اهلش#وفا نکرد به عهدش
زین شهر اهل نِفاق#رفتیم محل وفاق
همان نجف که دفن شد#علی که فرق دوتا شد
در جنبِ مرقدِ حکیم#آن کشته آل رجیم
بود موکب مردی شفیق#وارد شدیم با دو رفیق
آن شب که صبح کردیم#عزمی دگر کردیم
از پشت وادی السلام # رفتیم حرم بهر سلام
پس از کمی راز ونیاز#خواندیم همه جمعی نماز
گفتیم علی رخصت بده#براتِ کربلا بده
*****************
آنروز گذشت، شب شد سپر#تصمیم گرفتم بر سفر
خود را به شکل عاشقان#کردم ادای عارفان
گفتا ندایی کن حیاء#ای خاک بر عُجب و ریاء
گفتم اگر پستم#غرقِ گناه هستم
لیک آمدم پاک شم#در این مسیر خاک شم
گفتا که شرط بندگیست#داشتن بلا در زندگیست
چون که بلا است لِلولا#از ما نباشد بی بلا
گفتم خدا حفظ کن مرا#از خفت و خواری مرا
زین جمع اگر بیرون کنی#دردم دوا کِی می کنی؟
گفتا اگر خواهی دوا#پس خود رسان به کربلا
از او بخواه هر درد دوا#که او شفاست و هم دوا
زین چند کلام و گفتگو#بر خود بگفتم هیچ مگو
آن کن که حین گفتند تو را#در بندگی نَبوَد چرا؟
***************
عزم سفر نمودم#پای به ره نمودم
این ره اگر دور بود#تمامیش نور بود
دل در تب و تاب بود#حسین مرا یار بود
آنچه در این ره بود# ایثار و اخلاص بود
طی من بکردم در دو شب#موکب به موکب شب به شب
خدمت بکردند مرد و زن#هم کودک و هم پیرِ زن
هر چند که دید اهلِ ولا#در این مسیر صدها بلا
لکن رسیدم کربلا # بی آنکه بینم یک بلا
*************
اینجا همه بر سر زنان#یادی کنند از آن زمان
گویند حسین ما چه شد#آن اکبر و اصغر چه شد
اینجا حسین سر داده است#هم عون و جعفر داده است
عباس دو دستش داده است # فرقش جدا چشم داده است
اصغر گلویش پاره شد#قربانیِ رَبّش بشد
خونش به عرش باران شد# برعرشیان غوغا شد
بیا و ببین بین الحرم#دستش جدا صاحب عَلم
مشکش ز تیر سوراخ شد#شرمنده اطفال شد
دستش بِبُرد بر زیرِ آب# بی بهره ریخت آب روی آب
چشمش فتاد بر روی آب# آن ساقیِ تشنه به آب
دانی چرا دستش جدا چشمش فدا؟# این شافیِ روز جزا
چون دست و هم چشمش به آب# هرچند نبرد بهره ز آب
زد دست و چشمش را نهیب#برده امامم این نصیب؟
پس بایدش جبران کنی#این دست و چشم قربان کنی
دستش جدا شد زین سبب# چشمش فدا شد زین ادب
****************
این گفته ها احساس بود# این روضه عباس بود
هر چند که دارم سوز دل# کوته کنم این حرفِ دل
این قطره از دریا بود# شرحی ز کربلا بود

ارسال شده توسط کاربران کانال رازمجنون

" دلنوشته زائر اربعین 95 - محمد کبیری از کرج "

https://tlgrm.me/yadegareshohada
دوبارہ جمعہ آمد و
نیاز و ندبہ اے نشد😔

خوش آمدے امــ💚ـام من
بہ جمع بے حواس ها

#آجرڪ_اللہ_یا_صاحب_الزمان_عج
#شرمنده_ایم_ڪہ_مدام_شرمنده_ایم😭

@yadegareshohada
💠داشتم فکر می کردم💠

داشتم فک میکردم...
آقا که ظهور کردن
یه دونه چفیه عربی بندازم،
با یه پیراهنِ دوجیبه ی طرح آوینی 
یه دونه هم شلوار چهارجیبه از اون مدلایی که
ابراهیم همت داشت بپوشم و برم استقبال آقا...

که آااقا
تیپ و نگاه کن!
هرچی باشه من تو سال دوهزار و شونزده
این تیپ حزب اللّهی و زدم!
ینی خودی ام...

بعد،
از آقا
یه لبخند رضایت بگیرم و
برگردم و کلی عشق کنم...

تو خیالم رفتم تا خود خیمهِ اقا...
همینجوری که حواسم بود تایِ چفیه ام بهم نخوره،
اومدم وارد شم که

دیدم آقا دست یه نفرو گرفته
و داره گرم حال و احوال میکنه...
بعضی وقتها هم دست
یه اقای سیاه پوستی رو میگیره...
تو خیالم از خادم آقا پرسیدم
این غریبه ها دیگه کین!؟
گفت اینا سربازای برون مرزی آقان
مثل ابراهیم زکزاکی ها
نمر ها
نصرالله ها
اومدن گزارش کار بدن ...
تو چی آشنا!؟
چه لباسای قشنگی داری ...

از خجالت خیس عرق شدم
به خودم که اومدم دیدم خیال بود...
کلی خداروشکر کردم آقا ظهور نکرده 
فک کن...
چ ابروریزی ای میشد...

پ.ن:
ما سینه زدیم بی‌صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
.
متن اتخاذ شده از پیج اینستاگرام:
@namdaregomnam

📿راز مجنون گفت:
دممون گرم واقعا! که خودمونو که مثلا ایرانی هستیم رو خودی دیدیم و بقیه رو غریبه و نا خودی!
به قول حاج حسین یکتا، دیر بجنبی اون لبنانی اون مصری رسیدن به آقا و ما هنوز داریم نگاه می کنیم...
پاشو بچه شیعه، عصر جمعه هم که تموم شد آقا نیومد،
نمی دونم امروز چند نفرمون رفتیم دعای ندبه و خواستیم که آقا بیاد...
نمی دونم که اصلا چند نفرمون دلمون می خواد که آقا بیاد...
ترسم از اینه که آخر سر آقامونو، امام زمانمونو نشناسیم و بمیریم...
نکنه امروز به مرگ جاهلیت بمیریم...

آقا کمکون کن... آخه ما با بقیه فرق داریم، ما دوست داریم خوب باشیم فقط همچین هوای نفسه و این شیطانِ لعین اجازه نمی ده...

آقا می دونم دلت ازمون خونِ، فقط با همه بدیامون می دونی که دوست داریم، پس دستمونو به حق این شهدا هم که شده رها نکن...

کاش هیچ وقت نگی "ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان"...
که اگر باعث ظهور نیستیم لااقل مانع ظهورتم نباشیم.. 😔😰😭

#جمعه_تمام_شد
#آقا_همچنان_نیامد
#و_ما_بی_تفاوت
#شرمنده_آقا_جان😭😭😭

کانال #رازمجنون
محفل انس با شهدا
تجدید میثاق با #ولایت
بصیرت افزایی

📿
@yadegareshohada