💌خاطره ای ازشهید حاج
#یوسف_حطرییک روز وقتیکه ازلشکر 27 محمدرسول الله حاج
یوسف برمیگشت خونه مادرش براش زرشک پلو درست کرده بود
یوسف اومد و دستو صورتش روشست ونمازشو خوند و مادر سفره رو پهن کرد و
یوسف اومد سرسفره و یه نگاهی به غذا کرد
بوی غذا همه اتاق پذیرایی روبرداشته بود و نشست وبه غذا نگاه کرد و به مادر گفت مادر ماست هم داریم، مادرگفت آره الان میرم میارم برات وآورد
یوسف نان روبرداشت وشروع کردبه خوردن نونو ماست و مادر با تعجب به آن نگاه میکرد و برگشت روبه
یوسف گفت:
مادراین غذاروبرای تو درست کردم دوست نداری که نونوماست میخوری؟
یوسف روبه مادر کرد و گفت اتفاقا غذای مورد علاقم هستش و دست پخت شمار و مگه میشه دوست نداشت!
مادربرگشت وگفت پس چرا نونوماست میخوری
یوسف جان؟
یوسف مکسی کرد و در جواب مادر گفت این بوی غذا حتی بیرون در وردی هم میاد شاید همسایه دلش بخواد ؛
دلم راضی نمیشه که من بخورم اونا نخورند خدارو خوش نمیاد....
ونونوماست رو خورد و بلند شد
🌹👇🌐 @yade_shahid