💔 @yade_shahid 💔#زهرای_بابا...
💚تو خواب دیدم
همسر یکی از رفقام
که پاسدار بیت حضرت امام(ره) بود
از طرف ایشون
واسم چند جلد اصول کافی آورده
بهش گفتم:
"من اصول کافی دارم…!
واسه چی دوباره برام اصول کافی فرستادن...؟!"
گفت:"این کتابو باز کن
ببین اینو انتخاب میکنی
یا اونی که خودت داری..."
لای کتابو وا کردم
صفحاتش سبز بود و نورانی
روایاتشم با آب طلا نوشته شده بود
امام(ره) هم
گوشهای از کتاب واسم نوشته بود:
❤...هدیه به دختر عزیزم لیلا مصلایی...
❤همون لحظه کتابامو از کتابخونه برداشتم و
هدیه قشنگمو گذاشتم جاش
تعبیر خوابمو که پرسیدم
گفتن:
"احتمالاً همسر آینده ی شما...
💕از سادات هستن...
❤"
تا این که سید کاظم اومد به خواستگاریم.
علاقه خاصی به دخترمون زهرا داشت.
زهرا هم عاشق
بابا سیدش بود...
❤بعد از شهادتش،.خوابشو دیدم...
ازش پرسیدم: "
چطور تونستی از زهرا دل بکنی…؟!"
گفت:"یه لحظه احساس کردم
ملائکه منو با خودشون بردن و
غسلم دادن و گفتن...
باید به جایگاه خودت بری..."
گفتم :"من باید زهرامو ببینم...
اومدم دیدنش..."
شهید کاظمی…
درست ساعت ۷ به شهادت میرسه...
يادمه همون روز...
زهرای ۳ساله ی سید...
💔همین ساعت...
در حالی که گریه میكرد،از خواب پرید...
پرسیدم:
"چرا گریه میکنی مامان...
❤...؟"
به سمت اطاق باباش رفت و پرسید:
"بابام كووو…؟"
انگار سید پیش از شهادتش…
💔به دیدار زهراش اومده بود و پر کشیده بود...
😭(همسر شهید،سید کاظم کاظمی)
💕Instagram:eshq.alayhessalam
💔 @yade_shahid 💔