آسمان را ریسه کشیده اند
و #فرشته ها، با طبق های گل راهی زمیناند.
نورِ چشم
#آمنه در خلعت
#دامادی چون ماهِ شب چهارده میدرخشد
و اطرافیان متحیر از این همه زیبایی
آن سوتر، یگانه عروسِ عبدالله، پشت پرده در انتظار مردِ اَمینش نشسته است...
وَه که چه انتظار شیرینی
بانویی که سراسر متانت
و نجابت است.
متانتی که او را شهره شهر کرده
و خواهانش را فراوان... اما چه میشود کرد که چشم خدیجه_سلاماللهعلیها_ تنها،
#جوانِ_امینِ مکه را میبیند.
چه پیوند مبارکی
عقد در آسمانها بسته میشود...صدای هلهله
#عرشیان؛ گوش عالم را پر کرده
و اینجا، روی زمین ،
#محمد_صلواتاللهعلیه_ از همیشه خوشحال تر است!
چرا که یار
و یاورش در راهِ خدا را پیدا کرده
زن ؛ پابه پای مردش، در راه رضایت
#معبود از تمامِ
#ثروتِ خود میگذرد
و خوشنود است از این عهد
و پیمان
خوشنود است که در راه
#اسلام هر چه دارد فدا میکند
و خود نیز قطره ای از دریای عاشقان میشود.
اما ثمره ازدواجشان؛ $إِنَّا_أَعْطَيْنَاكَ_الْكَ
وْثَرَ
"یقینا به تو خیر کثیری عطا کردیم"
دختری از جنسِ نور، که شود
#مادرِ عالمین
خورشیدی که یازده
#ستاره از دامنش در آسمانِ ظلمت بدرخشند
چه پیوند مبارکی
سراسر نور
و برکت
نویسنده:
#زهرا_قائمیبه مناسبت سالروز
#ازدواج_پیامبر_و_حضرت_خدیجه