استادفریدون فرخزاد ما

#ستاره
Канал
Логотип телеграм канала استادفریدون فرخزاد ما
@xfereydounfarokhzadПродвигать
1,82 тыс.
подписчиков
16,5 тыс.
фото
15,4 тыс.
видео
876
ссылок
کانال فریدون فرخزاد وقتی میخواهید به گنجشکی غذا دهید، فرار میکند؛ چرا که می داند آزادی با ارزش تر از نان است ... 👤 فریدون فرخزاد
🌿🏹🌿
#جشن_تیرگان

🏹 🏹 🏹 🏹 🏹 🏹

#تیر در زبان اوستایی، تیشتریَه و در پهلوی تِشتَر نام دارد.
در ادبیات #اوستایی و #استوره های ایرانی، تشتر یا #تیر نام ایزدی است که به باریدن #باران کمک می‌کند، همچنین در باور ایرانیان، نام #ستاره ای است که هرگاه در آسمان پدیدار شود، مژده باریدن #باران را می دهد.



#سیزدهمین روز هر ماه در گاه‌شماری #ترادادی(سنتی) زرتشتیان، #تیر یا #تشتر نام دارد.

هر سال و در ماه تیر، هنگامی که روز تیر فرا می‌رسد، آن روز را به نام تیرگان، جشن می گیرند، که همگاه است با #دهم_تیر در گاهشماری خورشیدی.

سبب پیدایش جشن تیرگان نیز مانند بسیاری از آداب و رسوم دیگر در فرهنگ باستانی ایران، با رویدادهای سرنوشت‌ساز از تاریخ زندگی ایرانیان باستان هماهنگی یا پیوند یافته است.

گروهی این جشن را یادگار #پیروزی #ایرانیان و #تورانیان می‌دانند، بدین روایت که در زمان منوچهر، پس از اشغال بخش‌های زیادی از سرزمین ایران به مانجیگری( توسط) سپاه افراسیاب تورانی، پیمان آشتی بر این گذاشته شد که از سوی سپاه ایران از سرزمین تبرستان، تیری رها گردد و در هر جا بر زمین فرود آید، #مرز ایران و توران باشد.

بنابراین #آرش، پهلوان دلیر ایرانی جان بر کف و با تمام توان تیری را از کمان رها ساخت.

این تیر در باور استوره ای ایرانی به میانجیگری(توسط) ایزدِ با همراهی شد و در کنار رودخانه جیحون بر درختی نشست و مرز ایران و توران را گسترده‌تر کرد.

در پی روایت دیگر، در زمان ساسانیان و پادشاهی فیروز، هفت سال در ایران خشکسالی روی داد. مردم ناگزیر به دشت و بیابان روی آوردند و با نیایش های خود از پروردگار درخواست باران کردند. پس از چندی بارش باران آغاز شد و ایران از خشکسالی رهایی یافت. از آن سال به بعد، ایرانیان در چنین روزی به یکدیگر آب می پاشند و شادی می‌کنند.

اکنون زرتشتیان به باور ترادادی خود، جشن تیرگان را باشکوه و شادمانی ویژه ای برپا می دارند.

در شهر کرمان و بم این آیین را #تیروجشن نیز می گویند.

روز پیش از جشن تیرگان، باشکوه و شادمانی تمام خانه و بیرون آن را جارو می زنند و آب می پاشند. همه اهل خانه، سر و تن خویش را شستشو داده، لباس نو می‌پوشند و به سرخوشی و شادی می‌پردازند.

به گاهی مناسب همه از پیر و جوان، نخِ تیروباد را که از جنس ابریشم نازک و مجموعه‌ای از نخ‌های هفت رنگ به هم تابیده شده به نشانه رنگین کمان آسمان به هنگام بارندگی است، به مُچ دست می بندند. این #نخ را در #کرمان و #بم #تیرو می گویند.

این نخ به هم تابیده را در روز جشن تیرگان به مچ دست و گاه به انگشت دست می بندند و آن را تا روز باد به دست دارند.

در روز #باد (ده روز پس از روز تیر در گاه‌شماری ترادادی) نخ ابریشمی هفت رنگ را از دست باز می‌کنند، در جای بلندی مانند پشت بام، بالای کوه و تپه می ایستند و آنرا به باد می‌دهند تا گذرِ تیر آرش کمانگیر به یاری ایزد باد را نیز یادآوری کرده باشند. زرتشتیان کرمان این کار را با خواندن بیت زیر برگزار می کنند:


تیر برو، باد بیا 🏹
غم برو، شادی بیا 🏹
محنت برو، روزی بیا 🏹
خوشه مرواری بیا 🏹

از بامداد روز جشن تیرگان، #زرتشتیان به ویژه جوانان می کوشند به هر شیوه ممکن به یکدیگر شادمانه #آب بپاشند. از این روی، کسانی که در روستاها زندگی می کنند به کنار چشمه ها یا جوی آب روان می روند و با شادی بیشتری به یکدیگر آب می پاشند.


در شهرهای بزرگ، بعضی از خانواده ها به خارج از شهر می روند، مکانی که در آن آب فراوان تری وجود داشته باشد و امکان آب پاشی بیشتر و آزادانه را برای آنان فراهم تر سازد.


#نسک_یادگار_دیرین
آیین ها، مراسم و باورهای مذهبی
سنتی زرتشتیان ایران
پژوهش و نگارش: #کورش_نیکنام


خجسته باد #جشن_تیرگان
پاینده باد #آیینهای_ایرانی
#ستاره_حمزه‌ای دوست #ملیکا_گودرزی و #نیوشا_گودرزی است که با یورش ماموران امنیتی به منزل پدرش در روز ۲۷ مهر بازداشت شده
ستاره متولد ۱۶ تیر ۱۳۷۶ است و اکنون در زندان قرچک به سر می‌برد و در زندان به آنفولانزا مبتلا شده و وضعیت جسمی مناسبی ندارد
#اسرای_گمنام
#مهسا_امینی
#ستاره_خان به محمدعلی شاه الدنگ چه کرد

آنچه می‌خوانید، روایت #سیدحسن‌_تقی‌زاده از پایان کار #محمدعلی‌شاه است.
ببینید پایان کار شاهی با آن همه کبکبه و دبدبه چقدر رقت‌ بار است و چقدر دل آدم به حالش می‌سوزد.....................................!!!
سرورم
لحظاتی پیش خاطرات تقی‌زاده را از کتاب « مشروطیت ایران » نوشتۀ محمود ستایش (صفحات ۱۰۴ تا ۱۰۷) خواندم و منقلب شدم.
اینک برایتان نقل می‌کنم..........!!

سرورم ، چوب خدا صدا ندارد !

برای اخراج محمدعلی‌شاه هیئتی تعیین شد که من هم جزء آن‌ها بودم. روزی که ترتیب اخراج وی را دادیم، دارای قیافه‌ای تکیده و شکسته بود. همسر او نیز مرتب گریه می‌کرد و از دوری احمد [احمدشاه] ناراحت بود. باآن‌که در مورد اخراج محمدعلی‌شاه خبری منتشر نشده بود، ولی عده‌ای زیاد در مقابل سفارت [سفارت انگلیس] در زرگنده آمده بودند و بعضی هم با خود اسلحه داشتند و می‌خواستند انتقام خود را از آن مرد بگیرند. هیئت متوجه شد و از شهر درخواست کرد که عده‌ای قزاق بفرستند. قزاق‌ها آمدند و در دو طرف مستقر شدند. قیافۀ جمعیت بی‌نهایت غضبناک و عصبانی بود. هیئت انتظار داشت که واقعه‌ای روی بدهد. ازاین‌رو من جلو جمعیت رفته و آن‌ها را به آرامش دعوت کردم. ولی جمعیت همچنان عصبانی بود. تصمیم گرفته شد شاه مخلوع را از درِ پنهانی سفارت خارج کنیم. شاه مخلوع وقتی مرا دید با قیافۀ بغض‌گرفته جلو آمده و به ترکی شروع به احوال‌پرسی کرد. گریه به شاه امان نمی‌داد. من به او گفتم چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟! بغض شاه ترکید. گفت: «خدا ذلیل کند شاپشال و امیربهادر جنگ را، آن‌ها مرا اغفال کردند تا روبه‌روی ملتم بایستم! » گفتم: «عذر بدتر از گناه.» به او گفتم: «به‌هرحال الان چاره‌ای نیست و خودکرده را تدبیر نیست. باید هرچه‌زودتر خاک ایران را ترک کنی. تا چه وقت می‌خواهی به این زندگی ذلت‌بار ادامه بدهی و زیر بیرق خارجی بمانی.» شاه در این موقع با صدای بلند می‌گریست به‌طوری‌که همۀ هیئت و سفرای روس و انگلیس از این حالت روحی شاه متأثر شدند. محمدعلی‌شاه دیگر آن شاهی نبود که روبه‌روی ملت خود ایستاده بود. مثل بچۀ مطیعی شده بود که پناهگاهی می‌جست. چون شایع بود که محمدعلی‌شاه قصد خروج مقداری از جواهرات سلطنتی را دارد، ستارخان به ترکی با فریاد گفت: «جیب‌ها و اثاثه‌اش را بگردید.» من نزد ستارخان رفته و باز به ترکی به او گفتم رعایت این مردک بیچاره را بکنید. این در وضع روحی بدی است. ستارخان گفت: «مَن بیلمیرم» یعنی من نمی‌دانم. من پیشنهاد کردم برای آن‌که بهانه‌ای به دست کسی داده نشود، اثاثیۀ شاه و حتی جیب‌هایش را به شکل زننده‌ای بازرسی کردند. چند قطعه جواهر پیدا کردند که بلافاصله صورت‌مجلس شد و اعضای هیئت زیر آن را امضا کردند. ستارخان پا از این فراتر گذاشت و گفت اثاثۀ ملکه‌جهان خانمش را هم بگردید. من گفتم: «این کار زننده است.» ستارخان چند زن را از بین کسانی که بیرون سفارت منتظر خروج محمدعلی‌شاه بودند صدا کرد و به شکلی موهن گفت اثاثیۀ خانم و خدمه را هم بگردید. زن‌ها حتی سینه‌بند خانم را هم گشتند و در آنجا چند قطعه الماس یافتند. شاه خواست مانع شود، ستارخان به ترکی گفت: «هرچه جنایت کردی بس نبود، حالا می‌خواهی دارایی‌های رعیت را به تاراج ببری؟! » فحشی هم نثار شاه کرد. من هرچه خواستم ستارخان را دعوت به آرامش کنم میسر نمی‌شد و او مرتب مثل شیر می‌غرید و اسلحه‌اش را تکان می‌داد... [در آخر محمدعلی‌شاه] به اعضای هیئت دست داد و از بعضی حلالیت طلبید، ولی چه سود؟ محمدعلی شاه لکه‌هایی را که بر دامن تاریخ گذاشت هیچ‌وقت پاک نخواهد شد. او ملتی را که آزادی می‌خواست کشت. مجلس را به توپ بست. به مردم ایران بی --- احترامی کرد. ملک‌المتکلمین و صور اسرافیل را در باغ شاه خفه کرد........!!!
به‌هرحال صحنه‌ای بود دردناک و ناراحت‌کننده....!! در دل گفتم این است سرنوشت مستبدان، آدمکشان...!!
Forwarded from چشمه های روشن (Roshanak Razmgir)
🌿🏹🌿
#جشن_تیرگان

🏹 🏹 🏹 🏹 🏹 🏹

#تیر در زبان اوستایی، تیشتریَه و در پهلوی تِشتَر نام دارد.
در ادبیات #اوستایی و #استوره های ایرانی، تشتر یا #تیر نام ایزدی است که به باریدن #باران کمک می‌کند، همچنین در باور ایرانیان، نام #ستاره ای است که هرگاه در آسمان پدیدار شود، مژده باریدن #باران را می دهد.



#سیزدهمین روز هر ماه در گاه‌شماری #ترادادی(سنتی) زرتشتیان، #تیر یا #تشتر نام دارد.

هر سال و در ماه تیر، هنگامی که روز تیر فرا می‌رسد، آن روز را به نام تیرگان، جشن می گیرند، که همگاه است با #دهم_تیر در گاهشماری خورشیدی.

سبب پیدایش جشن تیرگان نیز مانند بسیاری از آداب و رسوم دیگر در فرهنگ باستانی ایران، با رویدادهای سرنوشت‌ساز از تاریخ زندگی ایرانیان باستان هماهنگی یا پیوند یافته است.

گروهی این جشن را یادگار #پیروزی #ایرانیان و #تورانیان می‌دانند، بدین روایت که در زمان منوچهر، پس از اشغال بخش‌های زیادی از سرزمین ایران به مانجیگری( توسط) سپاه افراسیاب تورانی، پیمان آشتی بر این گذاشته شد که از سوی سپاه ایران از سرزمین تبرستان، تیری رها گردد و در هر جا بر زمین فرود آید، #مرز ایران و توران باشد.

بنابراین #آرش، پهلوان دلیر ایرانی جان بر کف و با تمام توان تیری را از کمان رها ساخت.

این تیر در باور استوره ای ایرانی به میانجیگری(توسط) ایزدِ با همراهی شد و در کنار رودخانه جیحون بر درختی نشست و مرز ایران و توران را گسترده‌تر کرد.

در پی روایت دیگر، در زمان ساسانیان و پادشاهی فیروز، هفت سال در ایران خشکسالی روی داد. مردم ناگزیر به دشت و بیابان روی آوردند و با نیایش های خود از پروردگار درخواست باران کردند. پس از چندی بارش باران آغاز شد و ایران از خشکسالی رهایی یافت. از آن سال به بعد، ایرانیان در چنین روزی به یکدیگر آب می پاشند و شادی می‌کنند.

اکنون زرتشتیان به باور ترادادی خود، جشن تیرگان را باشکوه و شادمانی ویژه ای برپا می دارند.

در شهر کرمان و بم این آیین را #تیروجشن نیز می گویند.

روز پیش از جشن تیرگان، باشکوه و شادمانی تمام خانه و بیرون آن را جارو می زنند و آب می پاشند. همه اهل خانه، سر و تن خویش را شستشو داده، لباس نو می‌پوشند و به سرخوشی و شادی می‌پردازند.

به گاهی مناسب همه از پیر و جوان، نخِ تیروباد را که از جنس ابریشم نازک و مجموعه‌ای از نخ‌های هفت رنگ به هم تابیده شده به نشانه رنگین کمان آسمان به هنگام بارندگی است، به مُچ دست می بندند. این #نخ را در #کرمان و #بم #تیرو می گویند.

این نخ به هم تابیده را در روز جشن تیرگان به مچ دست و گاه به انگشت دست می بندند و آن را تا روز باد به دست دارند.

در روز #باد (ده روز پس از روز تیر در گاه‌شماری ترادادی) نخ ابریشمی هفت رنگ را از دست باز می‌کنند، در جای بلندی مانند پشت بام، بالای کوه و تپه می ایستند و آنرا به باد می‌دهند تا گذرِ تیر آرش کمانگیر به یاری ایزد باد را نیز یادآوری کرده باشند. زرتشتیان کرمان این کار را با خواندن بیت زیر برگزار می کنند:


تیر برو، باد بیا 🏹
غم برو، شادی بیا 🏹
محنت برو، روزی بیا 🏹
خوشه مرواری بیا 🏹

از بامداد روز جشن تیرگان، #زرتشتیان به ویژه جوانان می کوشند به هر شیوه ممکن به یکدیگر شادمانه #آب بپاشند. از این روی، کسانی که در روستاها زندگی می کنند به کنار چشمه ها یا جوی آب روان می روند و با شادی بیشتری به یکدیگر آب می پاشند.


در شهرهای بزرگ، بعضی از خانواده ها به خارج از شهر می روند، مکانی که در آن آب فراوان تری وجود داشته باشد و امکان آب پاشی بیشتر و آزادانه را برای آنان فراهم تر سازد.


#نسک_یادگار_دیرین
آیین ها، مراسم و باورهای مذهبی
سنتی زرتشتیان ایران
پژوهش و نگارش: #کورش_نیکنام


خجسته باد #جشن_تیرگان
پاینده باد #آیینهای_ایرانی




🆔 @cheshmehaye_roshan