Смотреть в Telegram
داستان پنبه و پشم خط در آوردن معشوقکان، گویی بزرگ‌ترین مسئلۀ شاعران قدیم ما بوده و اگر اشعار مرتبط با این مضمون گرد آید، دفتری بزرگ خواهد شد. در دو رباعی زیر، سنایی و مهستی که علی الظاهر هم‌عصر بوده‌اند، در قافیه‌ای نادر، با یکدیگر به رقابت پرداخته‌اند. رباعی اول، در سفینه‌ای کهن که به شمارۀ ۷۳۸ در کتابخانۀ دانشگاه استانبول نگه‌داری می‌شود، به نام حکیم سنایی درج شده و در دیوان او موجود نیست. این نسخه که من آن را «سفینۀ ابتر» می‌نامم، جزوِ جداشده‌ای از جُنگ اشعار کتابخانۀ اسماعیل صائب است که یونس بن ابی‌بکر آن را در ۶۸۱ ق کتابت کرده و تصویر آن در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است. قال السنایی قدّس الله روحه العزیز خطّت صنما چون شبه آمد بر یشم وآن خط بناگوش تو پوشید از خشم خوبی و جمال با رخت می‌گوید ما پنبه گرفتیم، تو دانی با پشم (سفینۀ ابتر، برگ ۲۷ر) رباعی دوم را فردی به نام حسین بن قاضی هکاری عثمانی مشتهر به کُرد به سال ۷۵۰ ق بر ورقی از دیوان انوری به یادگار نوشته و آن را از مهستی دانسته است. این نسخه به شمارۀ ‌۳۷۸۴ در کتابخانۀ فاتح استانبول موجود است. اصل نسخه در ۷۰۸ ق کتابت شده است. نخستین بار فریتز مایر از وجود این رباعی در منبع مذکور خبر داده (مهستی زیبا، ۲۰۹)، اما در خواندن رباعی چندان کامیاب نبوده و جای دو سه کلمه را خالی گذاشته است. دوست فاضلم آقای محسن شریفی صحی در یادداشتی که در صفحۀ تلگرام ایشان عرضه شده، این رباعی و دو رباعی دیگر نسخه را خوانده است. رباعی، این است: مهستی معشوقۀ من تا شبه در یشم آورد اسب طربم ناخنه در چشم آورد پار از برِ من برفت بی پنبه و پشم باز آمد و هم پنبه و هم پشم آورد (دستنویس دیوان انوری، ‌برگ ۵۹ر) در دنبالۀ این رباعی، دو رباعی دیگر با قافیه‌های مشابه و ردیف متفاوت آمده که مایر آن دو را نیز به مهستی منسوب ساخته، ولی در نسخه لفظی نیامده که مؤید این تلقی باشد و به جای کلماتی مثل «ایضاً» و «ولها»، از علامت رایج کاتبان در جدا کردن اشعار استفاده شده است. ‏.. این دو یادداشت را به قلم محسن شریفی صحی بخوانید: مهستی و ریش یشم یا پشم ‏.. "چهار خطی" https://t.center/Xatt4
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств