[برای خدا و رسولش...]
بعد از
#نماز_جمعه بود. تراکتها و نشریه ها را پخش کرده بود.
تازه از تهران و نشست
#جنبش_عدالتخواه برگشته بود.
با یک حسرتی میگفت: میدونستی تعبیر
#نرمش_قهرمانانه که رهبری بکار برده مربوط به صلح امام حسن(ع) هست؟!
این را در نشست جنبش از زبان علی جعفری شنیده بود.
دلش شکسته بود و حس میکرد کم کاری کرده که رهبری مجبور به پذیرش مذاکرات شده.
***
سال بعد وقتی با رفیق شفیقش به عنوان شورای مرکزی #جنبش_عدالتخواه انتخاب شدند، خیلی خوشحال شدم.
اولین برنامه جنبش را هم با #بسیج_دانشجویی یکی از دانشگاه های تهران اجرا کرده بودند.
در شورا با طیف دیگری که منتقد آقا بودند خیلی درگیر بودند؛ جوریکه وقتی برای کاری رفته بودم تهران و به اینها سر زدم میدیدم در حرفهای عادی شان هم به هم کنایه و طعنه میزنند.
طیف منتقد آقا به اینها میگفت نفوذی های بسیج در جنبش.
***
وقتی دوره ی مسئولیتش در تهران تمام شد و به شیراز برگشته بود، تغییرات فکری اش را میدیدم. یک بار در بحثها گفت به این نتیجه رسیده ام که برای هیچ فردی در سیاست قداست قائل نشوم.
این تغییرات فکری بعد از ماجراهای تصویب
#برجام بود.
فکر میکردند آقا، آنها را دور زده.
***
برای کانال و نشریه بارها زنگ میزد و اصرار میکرد که مطلب بنویسم. من هم درگیر پایان نامه بودم و نمی رسیدم. اگر هم مینوشتم با تاخیرهای زیاد میشد.
از مطالبی که در گروهی که برای تهیه محتوای کانال و نشریه میگذاشت، تعجب میکردم.
مینوشت ما درباره ی آیت الله #خامنه_ای اشتباه کردیم و او کسی نبود که فکرش را میکردیم.
از نوشته ها خیلی جا میخوردم ولی فکر میکردم موقتی است و کمی زمان که بگذرد این عصبیت ها هم بر طرف میشود.
متاسفانه ناراحتی اینها از آقا وصل شد به شکایت آیت الله #ایمانی از اینها و اوضاع خیلی قمر در عقرب شد.
***
برای عروسی اش دعوتم کرد. مراسم در باغی با پذیرایی شبه اشرافی برگزار شد. کمتر مراسم عروسی در این سطح دیده بودم.
بعد از مراسم برایم توضیح داد. از محدودیت ها و معذوریت های خودش و خانواده اش گفت و من هم قانع شدم.
چیزی که قانعم نکرد این بود که چه جور این بشر برای برگزاری یک مراسم عروسی زپرتی و برای هماهنگی دو تا خانواده یک سری محدودیت های اجرایی را میپذیرد ولی برای اداره ی کشور 72ملت و حزبی چون ایران، همین محدودیت ها را در اداره کشور برای رهبری نمی پذیرد؟!
***
درباره محتوای نامه اخیرشان حرفی ندارم. درخواست پاسخگویی از رهبری چیز بدی نیست.
اگر نیت خوانی و تحلیل روانشناسانه نکنیم، میتوان ذیل باب نصیحه لائمه المسلمین (خیرخواهی برای امام مسلمین) تعریفش کرد.
چیزی که ناراحتم میکند تحلیلی ست که به این نامه ختم شده.
ناراحتی ام از تعابیر "رهبر جمهوری اسلامی" و "اهداف حضور منطقه
ای" است.
ناراحتی ام از این
#راه_طی_شده است...
@payamaknameh