WPI حزب کمونیست کارگری ایران

#حق_شهروندی
Канал
Политика
Новости и СМИ
Социальные сети
Другое
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала WPI حزب کمونیست کارگری ایران
@wpi_hkkiПродвигать
1,26 тыс.
подписчиков
14,1 тыс.
фото
18,9 тыс.
видео
25,7 тыс.
ссылок
کانال رسمی تلگرام حزب کمونیست کارگری ایران. https://telegram.me/wpi_hkki
http://s6.uplod.ir/i/00900/bg9d0vmo1fcv.png
علمای اسلامی ، فتوای قتل و آزادی بیان

در گوشه و کنار دنیا علمای اسلامی هر از گاهی و به دلایل و بهانه های مختلف فرمان قتل نویسندگان و هنرمندان و مبارزین را صادر کرده و می کنند. روح الله خمینی در ایران فتوای قتل سلمان رشدی را به دلیل نوشتن کتاب آیه های شیطانی صادر کرد. این فتوای قتل هنوز به قوت خود باقیست و رشدی تحت مراقبت دائم پلیس زندگی می کند. یکی از رهبران علی القاعده چند سال پیش فرمان فتوای قتل لارش و یلکس کاریکاتوریست سوئدی را صادر کرد چرا که کاریکاتوری از محمد پیامبر اسلام کشیده بود. برای سر این هنرمند سوئدی صد هزار دلار جایزه تعیین کردند. چند سال پیش نیز آیت اله لنکرانی حکم قتل رافق تقی نویسنده سکولار آذربایجانی را صادر کرد كه در پی آن، رافق تقی با ضربات چاقوی یک تروریست اسلامی مجروح و در بیمارستان بستری شد و در آنجا نیز بطرز مرموزی در گذشت. و یک نمونه متاخر دیگر صدور حکم ارتداد و قتل برای شاهین نجفی بدلیل خواندن آهنگ "تقی" بود و عده ای هم برای اجرای این حکم اعلام آمادگی کردند.

ما صدور فتوای قتل افراد توسط علمای اسلامی را شدیدا محکوم می کنیم و آنرا نشانه ای از دشمنی هیستریک این جریانات با آزادی بیان می دانیم. از نطر ما فتوای قتل یك جرم جنائی است و باید توسط نهادهای بین المللی مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. ما خواهان ممنوعیت صدور فتوا و دیگر احکام مذهبی علیه افراد بخاطر انتقاد از مذهب و یا عدم رعایت تابوها و مقدسات مذهبی و یا هر دلیل دیگری هستیم. صدور فرمان قتل و ترور افراد از سوی مراجع مذهبی جرم سنگین جنائی محسوب میشود و باید با مقابله قاطع و شدید قانونی روبرو شد.

ما در عین حال قاطعانه از آزادی بیان دفاع می کنیم. از نظر ما آزادی بیان و آزادیهای سیاسی نباید مقید و مشروط شود. قرار نیست که کسی برای من و شما تعیین کند که نظر و احساس خودمان را چگونه مطرح کنيم و به نمایش بگذاريم. در قانون نباید آزادی بیان به دلایلی نظیر "مقدسات ملی٬ مهینی و مذهبی" محدود شود. انسانها باید حق داشته باشند هر طور و با هر مضمونی که دوست دارند ابراز وجود کنند. آزادی را نباید با هزار اما و اگر در اسارت نگه داشت.

نقد مذهب یکی از ارکان مسلم آزادی بیان است. آزادی بیان از قضا به این معناست که آدمی حق داشته باشد به هر شکل که خود می خواهد٬ نوشتاری٬ صوتی٬ تصویری٬ هنری و غیره نظر خود را در مورد همه چیز بیان دارد. اینکه مثلا در مورد پرچم کشور چیزی نگوئید و یا فلان مقدسات مذهبی را مورد نقد قرار ندهید عین مخالفت با آزادی بیان است.
#حق_شهروندی
زن از نگاه حکام اسلامی در ایران!
#حق_شهروندی
میخواستند و هنوز هم میخواهند که زنان کشور به این شکل باشند. ولی نتوانستند و شکست خوردند. حالا فقط داد و فغانشان بلند است اما این پایان کار نیست. زنان همه حقشان را می خواهند. برابری کامل.
#حق_شهروندی
WPI حزب کمونیست کارگری ایران
Photo
اگر ازادی و مساوات...
اقتباس و الهام گرفته از نوشته یک دوست
اگر آزادى و مساوات در ایران برقرار بود، ديگر تفريح و شادى خرجى نداشت، ديگر جوان هاى كشور پرپر نبودند، ديگر ميليونها آواره ى خارج نمی شدند، براى دكتر و مهندس شدن افسرده نبودند، ديگر در زندان هاى خانه نماى زندانى نبوديم، زندان ها پر از آزادى خواه نبود، ترس از فردا نبود، هنرمند برج نمى ساخت و دختران زيباى محله ات هر روز عصر سر ساعتى معين سر خيابان نمى ايستادند. آنوقت هزاران هزار كودك سر چهار راه ها فال نمى فروختند تا تو بخرى و ببينى قرعه به نام كدام يك از ده ها شماره تلفنى مى افتد كه در يك عصر معمولى به هنگام پياده روى مجبور به دريافتشان شده اى، آنوقت ندای شادی هر شهروند به گوش می رسید، گرسنه ای وجود نمی داشت، بی خانمان ها صاحب خانه و زیر سقف هر خانه ای مهربانی و آسایش حاکم بود. بیماران موضوع پول در آوردن نبودند و درمان یک انسان حرف اول را می زد...
این اگر را ما می توانیم بسازیم اگر دست در دست هم دهیم و حق مان را بخواهیم: آزادی و مساوات.
#حق_شهروندی
طنز در باره بازی ایران و کره جنوبی

حالا که موحدی کرمانی امام جمعه تهران گفته است که "فضای بازی مسابقه ایران و کره جنوبی باید صد در صد عاشورایی باشد" ما هم به این نتیجه رسیدم که اصلا بهتر است به جای بازیکنان تیم ملی از 72 تن از طلاب حوزه علمیه قم استفاده کرد. 22 تن در زمین و بر روی نیمکت و 50 نفر در میان تماشاچیان که در وقت مقتضی وارد زمین یا جنگ شوند.

تازه باید از فیفا هم بخواهیم که حالا که با تغییر زمان مسابقه موافقت نکرد حداقل لباس قرمز به تن بازیکنان کره جنوبی کنند تا نماد شمر باشند. البته آنها خودشان معمولا شمری هستند.

تازه اگر چند نفر از طلاب قم دچار سرماخوردگی شدند و نتوانستند در استادیوم کربلایی عاشورا حضور به هم برسانند جای نگرانی نیست. داورها هم از خودمان هستند چرا که معمولا جامه سیاه به تن دارند. احتمالا می شود از فیفا خواست که برای جلوگیری از سرماخوردگی داوران به آنها گوشزد کند که بجای شورت، گرمکن سیاه به تن بکنند.

البته حل مشکل اسب هم چندان سخت نیست. می شود از همه خواست به جای اسب يه چوبی لای پای خود بگذارند و بر آن سواری کنند. این خارجی ها چون حیوان دوست هستند سر این مسائل سخت نمی گیرند.

تازه اگر از میکروفون استادیوم نوحه خوانی پخش شود و مرگ بر شمر و یزید کره ای سر داده شود دیگر بطور قطع فضا صد و یک درصد عاشورایی می شود.

در ضمن گول ماسک سیاه بازیکنان کره جنوبی را هم نخورید. زیرش ماسک قرمز شمری دارند.

برگرفته از کانال #حق_شهروندی
کار خانگی، کاری که به حساب نمی آید

بر اساس گزارش سالنامه آماری سازمان تأمین‌اجتماعی در ‌سال ١٣٩٤، ازمجموع ۱۳میلیون و ۷۱۱‌ هزار و ۷۲۴ نفر بیمه‌شده اصلی سازمان تأمین‌اجتماعی، بیش از ۱۱‌میلیون و ۲۲۹‌ هزار نفر مرد و بیش از ۲‌ میلیون و ۴۸۲‌ هزار نفر زن هستند.

نسبت نزدیک به ٥/٤ برابری مردان بیمه‌شده در مقایسه با زنان از طرفی گویای مشارکت اقتصادی پایین زنان در بازار کار و از سوی دیگر حاکی از حضور زنان در اشتغال‌های غیررسمی است؛ نوعی از اشتغال که کارفرمایان در آنها کارگران خود را بیمه نمی‌کنند.

یکی از این مشاغل که به حساب آورده نمی شود کار خانگی است. کاری بی اجر و مزد و پاداش و شبانه روزی که زنان عهده دار آن هستند. خانه داری عبارت است از مجموعه کارهایی که زن در داخل منزل انجام می دهد. زن، سر کار نمی رود، بلکه بیدار می شود که کار کند. چشمش را به کار باز می کند. خانه همان کار است و کار همان خانه.

در کار خانگی چنانچه معلوم است نه مزدی در کار است، نه بیمه ای، نه اتحادیه یی و نه اعتصابی. مرزی وجود ندارد که به روشنی محدوده کار را از محدوده فراغت مشخص کند. در کار خانگی کسی برای ورود و خروج «ساعت نمی زند». دستگاهی یا ترتیباتی وجود ندارد که مدت حضور فرد در سر کار و حرکات و فعالیت های او را بررسی کند. دامنه کار منزل سراسر هستی زن خانه دار را در بر می گیرد. فضای آن، تمامی فضای عمر یک زن است.

در هر کشور هزاران میلیون ساعت توسط زنان صرف کارهایی می شود که در منزل انجام می دهند درحالی که کارهای انجام شده در صنایع هر کشور ممکن است از این میزان کمتر باشد.اما با این وجود کار خانگی جزء شمول محاسبات اقتصادی به حساب نمی آید. ارزش کار خانگی اگر قرار باشد با قیمت های بازار سنجیده شود بسیار با ارزش است و این درحالیست که زنان برای انجام این کار مزدی دریافت نمی کنند.

باید بگوئیم که جامعه سرمایه داری وظیفه ترمیم انرژی و توان کارگران برای دوباره حاضر شدن یر سر کار را که مستلزم صرف و انرژی است به کار مفت و مجانی زنان در خانه محول کرده است بدون اینکه خود هزینه چندانی در این مورد بپردازد.
برای تغییر این وضع طبعا باید اقدامات متعددی صورت گیرد ولی ایجاد موسسات خدماتی ویژه در سطح محلی و در مجتمع های مسکونی به منظور کاهش بار کار خانگی و تسهیل شرکت بیشتر همه مردم در فعالیت های اجتماعی، نظیر شیرخوارگاه، مهد کودک، غذاخوری ها و سلف سرویس های عمومی، رختشویخانه های مدرن و غیره یک اقدام مهم و عاجل به حساب می اید.

#حق_شهروندی
بیکاری میلیونی در ایران

همزمان با اعلام نرخ بیکاری 2.5 میلیون نفری توسط مرکز آمار و وزارت کار گزارش‌های جدید مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که نرخ بیکاری در سال 94 به حدود 4.8 میلیون نفر رسیده است. در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس آمده که در صورت نبود برنامه مشخص برای کاهش نرخ بیکاری پیش‌بینی می‌شود این رقم به 11 میلیون نفر تا سال 1400 برسد.

بسیاری از کارشناسان گزارش‌های اعلامی از نرخ بیکاری را غیرقابل قبول عنوان می‌کنند و معتقدند آمارهای اعلامی به طرز وحشتناکی غیرقابل قبول است. به طور مثال نرخ بیکاری در استان چهارمحال را یک درصد اعلام شده که به گفته آن‌ها اصلا چنین چیزی امکان ندارد. به عبارت دیگر نرخ بیکاری در بسیاری از استان های محروم کشور که طی سال های گذشته هیچگونه سرمایه گذاری در آنها صورت نگرفته و بالاترین نرخ های بیکاری را داشتند در حد 2 تا 3 درصد اعلام شده است که به گفته آن‌ها اصلا قابل قبول نیست.

کاظم جلالی رییس مرکز پژوهش‌های مجلس با بیان اینکه نرخ بیکاری سال 94 از سوی دولت 11 درصد عنوان شده که اگر این میزان را بپذیریم نشان می‌دهد وضعیت اشتغال گروه‌های سنی، جنسی و تحصیلی مختلف در حوزه بیکاری خوب نیست گفت: همچنین در سال 94، 2 میلیون و 700 هزار بیکار داریم که با احتساب شاغلان ناقص این میزان به 4 میلیون و 800 هزار نفر و با احتساب جمعیت فعال دلسرد از اشتغال این میزان به 7 میلیون نفر می‌رسد که رقم فوق تا سال 1400 به 11 میلیون بیکار خواهد رسید که باید توجه داشت تبعات بیکاری صرفاً اقتصادی نبوده و بحران‌های زیادی مثل طلاق و اعتیاد را به‌دنبال دارد و باید به این موضوع توجه ویژه‌ای شود.

کار و یا بیمه بیکاری مکفی برای بیکاران حق همه بیکاران است!
#حق_شهروندی
وزیر آموزش و پرورش، می‌گوید: "نباید انتظار داشت تعلیم و تربیت از طریق بخش دولتی به ثمر برسد بلکه حضور و مشارکت آحاد مردم در امر تعلیم و تربیت راهکار اساسی برای تحقق این مهم است".

معنی عملی این حرف چیست؟ یعنی اینکه پدر و مادری که جیب شان خالی است باید به هر ترتیب و منجمله پول قرض کردن ازمغازه داران سرکوچه برای مدرسه پول بفرستند تا فرزندانشان بتوانند به تحصیل ادامه بدهند. پس این تحصیل رایگان چه شد؟!

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در بیانیه ای که اخیرا بمناسبت بازگشایی مدارس منتشر کرده اند حرف درستی زدند: برخورداری تمام کودکان کشور از آموزش و پرورش رایگان و با کیفیت برابر ولغو کار کودکان و رسیدگی به وضعیت معیشتی کودکان کار و خانواده هایشان
#حق_شهروندی
در جواب #فتوای #خامنه ای
پیر مردی به همسرش #دوچرخه_سواری یاد میدهد
زنجان شهرک قدس پشت استانداری
#حق_شهروندی
همراهان و دوستان عزیز

همانطور که می دانید علی خامنه ای با صدور فتوایی دوچرخه سواری زنان در اماکن عمومی را حرام اعلام کرده است.

دوچرخه سواری زنان چنان حق طبیعی است که آدمی در حیرت می ماند که چگونه کسانی می توانند مخالف آن باشند. مگر کسانی که زنان را ادم حساب نکنند و یا به انها بعنوان یک کالای جنسی بنگرند که مدام مردان و یا بهتر بگوییم علمای اسلامی را تحریک می کنند.

یک راه مقابله با این فتوای زن ستیزانه این است که خلافش عمل کنیم. یعنی اینکه زنان بیشتر از گذشته به دوچرخه سواری بپردازند و مهر محکم ابطال را بر چنین فتواهایی بکوبند.

بنابراین حرف ما این است که رکاب بیشتر بزنید و جواب علی خامنه ای را در عمل بدهید. چنانچه مایل بودید عکسهای خود به هنگام دوچرخه سواری را برای ما ارسال کنید تا با انتشار آنها در شبکه های اجتماعی به یک موج اعتراض به این فتوا دامن بزنیم.

بگذار علی خامنه ای بفهمد که با چنین فتواهایی نمی تواند ابتدایی ترین حقوق زنان را از انها سلب کند. بگذار این فتوا با موج گسترده ای از دوچرخه سواری زنان جواب گیرد و دود بی اعتباری اش در چشم صادر کنندگان آن برود.

منتظر نظرات و عکس های شما هستیم.
حسن صالحی
#حق_شهروندی
سحر محمدی فرزند دو مبارز انقلابی که تو سط جمهوری اسلامی اعدام شده اند اینطور می گوید:

سي و دو سال پيش در چنين روزهايي، در زندان اوين آخرين لحظات زندگي اش را مي گذراند. نمي دانم چه روزي قلب دريايي اش را به جوخه اعدام سپردند. نمي دانم در آن لحظات چه احساسي داشت. نمي دانم پيکر نازنينش را در کجاي خاوران به خاک سپردند. فقط مي دانم پيکرش زير شکنجه تکه تکه شده بود. مي دانم پاهايش را از دست داده بود. مي دانم بارها در مقابل جوخه نمايشي اعدام قرارش دادند. مي دانم که حتي در آن لحظات حاظر به تسليم و سازش نبود. مي دانم که حتي در آن لحظات عاشق بود: "سحر دخترم؛ وصيتم را خطاب به تو مي نويسم. نمي دانم از کجا و از چه چيز بنويسم. فقط اينرا بگويم که قلبم از عشق به تو سنگيني ميکند، بدان حد که در قفسه سينه ام جاي نمي گيرد..."!

مادرم را مي گويم؛ سوسن اميري! به سال 1362 دستگير و پس از نُه ماه شکنجه هاي وحشيانه به جوخه اعدام سپرده شد. بي فرصت ديدار عزيزانش در تمام طول مدت حبس و بي فرصت خداحافظي. آرزو مي کردم که مي گذاشتند اقلا براي چند لحظه ببينمش. مگر چه از اين کهکشان کم مي شد؟ اما نگذاشتند! نفسم به نفس هايش بند بود و با شنيدن خبر اعدامش، نفس هايم براي هميشه نيمه کاره ماند. از شش سالگي ام تا به امروز!

سحر محمدی در جای دیگری گفته است:

تاریخ بشر، سرشار از انسان های بزرگی ست که در مقابل حسرت دیدگان یک کودک، از شرم جان دادند. و آینده سرشار از انسان های بزرگی خواهد بود که به چیدن ستاره قد علم خواهند کرد تا به موهای آشفته دختر گل فروش آویزانش کنند و با لبخند او عمر جاودان یابند.

ما از نسل اقیانوسیم و پایان نمی پذیریم!
#حق_شهروندی
طرح تازه "عفاف و حجاب" در راه دانشگاه‌هاست!

معاون فرهنگی وزیر علوم گفته است: رویکرد ما درحجاب امنیتی نیست بلکه ترویج حجاب به‌عنوان یک آموزه دینی در دانشگاه‌ها است.

حالا شما "ترویج" کردید و مردم قبول نکردند؟ آنوقت چه؟ خودتان هم می دانید که اگر زور نبود دانشگاه یکهویی بی حجاب می شد. اگر جامعه "از بدحجابی در حال رفتن به بی حجابی " نبود شما طرح تازه عفاف و ححاب نمی آوردید. اگر همه چیر بر وفق مراد شما بود با "زبان ترویج" برگزاری کنسرتها در دانشگاه را ممنوع نمی کردید و یا از اردوهای مختلط جلوگیری نمی کردید. و یا به زور "ترویج" ۴۰ درصد کلاس‌های دانشگاه علامه را تفکیک جنسیتی نمی کردید.

زور زیادی به خرج ندهید. حجاب اجباری و تبعیض جنسیتی باید ور بیفتد.
#حق_شهروندی
بخش هایی از یک بيانيه مادرانه به مناسبت تولد "بهنود رمضاني" که در سال ۱۳۸۹ بر اثر ضربات باتوم نیروهای بسیج در میدان ۲۲ نارمک تهران کشته شد. اسم حوری که در این متن بدان اشاره می شود نام مادر بزرگوار بهنود رمضانی است. یاد این عزیز جان باخته گرامی باد.

"بهنود عزیزمان سالهاست که نیست ، اما هست . حضوری والا در عمق لحظه های حوری دارد . و حوری هست ، اما به جز پسرش در او چیری نمیبینیم . او مادر است . مثل همه مادران که هست و نیستشان در هستی فرزند خلاصه میشود . مثل ما . مادری که داغ جگرگوشه میبیند به جفا ، مثل کوهی که فروبریزد ، آوار میشود روی قلب خودش . اما فرزند نمیگذارد که مادرش ویران بماند . آنقدر با دستهای ناپیدایش ، باران نوازش بر سر مادر میبارد ، آنقدر بوسه میزند بر دستهای مادرش ، آنقدر سر میگذارد بر قلب کوبنده ی مادرش ، که زن ویران شده ، دوباره جان میگیرد . کوه فرو ریخته ، دوباره شاهد جوانه ای است بر قله . اما این زندگی دوباره ، مادر را تغییری اساسی داده است . تبدیلش کرده به یک جان که از دو روح است . چنان ممزوجند این دو که نمیتوان فهمید ، اینکه ایستاده ، مادر است یا فرزند کشته شده به جفا یا هر دو .

منم شبیه حضوری که هست اما نیست.
تویی شبیه خیالی که نیست اما هست.

درست در همین لحظه ی برخاستن است که مادر پاهایش را به زمین میکوبد: که هان ای ظالمان منم دادخواه خون . دستهایش را بسان پرچمی بالا میگیرد و از بن وجود فریاد میزند : دادخواهی م از خونریزی مبرا ست . من خونخواهم نه خونریز . داد خود را بدون قطره ای خون از بیداد خواهم ستاند .

و شاهدان خاموش ، نظاره گر استحاله ی مادری تنها در پیکر مادران خواهند بود . مادرانی که پای میکوبند بر دادخواهی و مادرانه از خون جگر گوشه هایشان محافظت میکنند بی آنکه بر طبل خونریزی بکوبند . مادران پرچمداران عشق و عدالتند . برای همین است که حوری و هم قطارانش ، همچنان برای کشتگان خاک بلازده ، جشن میلاد میگیرند . آنان میدانند که بهنود و همرزمانش در سراسر تاریخ ، حضور دارند . حتی اگر پیکرشان زیر خاک است ، اما خونشان در رگهای این سرزمین جاری ست و به شرافت و انسانیت ، حیاتی دوباره میبخشند .

حوری عزیز ، هم پیمان مهربان و داغدیده ! جشن زایش بهنود بر تو و همه مادرانش مبارک باد . فرزندان این آب و خاک ، قدر رنجهایی که برای بودن بهنود کشیدی میدانند . همچنان که بر اشکهایی که در سوگش ریختی بوسه میزنند . سالروز مادر بهنود شدنت خجسته و شاد .

مادران افشین اسانلو . امیرارشد تاجمیر . مصطفی کریم بیگی . ریحانه جباری . امید علیشناس و آتنا دائمی"
#حق_شهروندی
اگر مانتوی چسبان و کوتاه توطئه آمریکاست، لابد اسید پاشی به صورت زنان و تو چادر و خانه نشین کردن زنان هم توطئه "اسلام وهابی" است؟!!
#حق_شهروندی
خانواده کامرانی: نمی بخشیم

آصفه کامرانی، خواهر محمد کامرانی (از قربانیان کشتارگاه کهریزک) در واکنش به عذرخواهی مرتضوی گفته است: از زمانی که اعضای خانواده متوجه این نامه شدند تا این لحظه دارند اشک می ریزند. وی ادامه داد خانواده ما نه مرتضوی را بخشیده و نه خواهد بخشید و آنقدر شکایت مان را ادامه می دهیم که به نتیجه برسیم؛ ما هیچ گاه از خون برادرمان نمی گذریم.
#حق_شهروندی
آدرنالینِ جمعیت

تیک تاک قلب شان شتاب گرفت، آدرنالین خون شان بالا رفت، از روی سکوها بلند شدند، یکدل وُ یکصدا فریاد زدند تا مگر "مَشعلدارِ" که مشعل از دست اش افتاده بود- نیرویی بگیرد، بلند شود، مشعل را دوباره به دست بگیرد و کار را تمام کند! و مَشعلدار بلند شد...

سالانه دهها رمان و فیلم و نمایش و سمفونی در سراسر دنیا خلق می شوند که قلب ها و چشم ها و اشک ها را برای ایجاد یک سمپاتی جمعی متحد کنند. اتفاقی که در مراسم افتتاحیه پارا المپیک در لحظه افتادن مشعل از دست بیمار MS و سمپاتی جمعیت و بلند شدن دوباره مشعلدار- افتاد دقیقاً شبیه همان امواج عاطفی و غلیان احساسی بود که هنر انسانی در مقیاس اجتماعی ایجاد می کند!

دنیایی که قلب سیاه سودآوری و منافع فردی در کانون آن می تپد لحظه به لحظه در حال تکثیر اپیدمیک بیماری هایی است که سیستم اعصاب مرکزی و سیستم ایمنی مرکزی بدن میلیون ها انسان را هدف قرار داده است! بیماری MS یکی از آن دهها بیماری فرساینده است که قربانیان آن به علت صدمات وارده به سلول اعصاب مرکزی- روزی چند بار مشعل زندگی از دست شان می افتد و دوباره باید آن را بلند کنند!

جشنواره سلامت در نیمه اول شهریور امسال، به استقبال یک مستند رفت؛ "مستند میلین". من و شما هم اگر خبر داشتیم که این مستند درباره بیماری MS است و کارگردان آن به مدت 7 سال با بیماری MS دست به گریبان بوده، حتماً برای دیدن آن می دویدیم! در مستند میلین، چهار بیمار MS سوار چهار دوچرخه می شوند تا صدها کیلومتر رکاب بزنند و از جغرافیای ناامیدی دور و به مرز امید نزدیک شوند!

دنیایی که قلب سیاه سودآوری و منافع فردی در کانون آن می تپد و سالانه میلیون ها نفر را به مرض های جدید مبتلا می کند جای تاسف است که اگر هنوز زاویه دید دوربینِ فقر نگاری را تنها برای ثبت تصویر کودکی که کنار بساط واکسی اش خوابیده و بستر سرد چند کارتن خواب فیکس کنیم و فکر کنیم که اگر با "لنزِ واید" به چشم اندازِ روبرو خیره شویم ممکن است دوربین مان در این زاویه- چند سوژه نامربوط به فقر را شکار کند!
#حق_شهروندی
نمایش مخملی در آیین فراموشی

"مردم نان شب ندارند، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد می‌کند، بارانِ رحمت از دولتیِ سرِ "قبله عالم" است و سیل و زلزله از معصیتِ مردم! میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی! سر بریدن از ختنه سهل‌تر! سالک بر پیشانی همه مُهرِ نکبت زده، ملیجَک در گلدان نقره می شا...!"
قسمتی از دیالوگ فیلم حاجی واشنگتن

فیلم "حاجی واشنگتن" را علی حاتمی در سال ۱۳۶۱ ساخت و همان سال توقیف شد. جمله «آیینِ چراغ، خاموشی نیست» از تک‌گویی های فیلم، بر سنگ قبر علی حاتمی حک شد. حاکمان ایران که در سال ۱۳۶۱ در حال قصابی کردن مردم در زندان ها و جبهه های "باطل علیه باطل" بودند دیالوگ های فیلم حاجی واشنگتن را برنتافتند و حکم به تعطیلی آن دادند!

بعضی دیالوگ های فیلم عجیب چراغ راه آینده اند! دیالوگ: "میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی" را زیر لب تکرار کنید، به آرامی فلش بک بزنید به نمایشِ ضدِ آل سعود بعد از نماز جمعه دیروز و با دیدن کلاه مخملی ها و جاهل هایی که در آن نمایش شرکت داشتند، علی حاتمی را یواشکی زنده فرض کنید و از او بخواهید با دیدن آن " منظره تهوع آور" دیالوگ بالا را کامل کند!

او اگر زنده بود و اگر هنوز «آیینِ او، خاموشی نبود» یقیناً می گفت: "میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی، جاهل بیشتر داریم تا شاعر، عابد بیشتر داریم تا آدم... "

#حق_شهروندی
مرثیه ای برای فرهنگ
ساز را زمین گذاشت، دست ما را به گرمی فشرد و بدرود...
"فرهنگ شریف" به دوره شکوفایی موسیقی ایرانی، به دوره ای تعلق داشت که آوازِ زنانی چون دلکش و مرضیه و روح انگیز و هایده و حمیرا- روح و جان موسیقی بود!
او در دوره جان فرسایِ خانه نشینی، با صدای رسا گفت: "ارتباط نسل ما و نسل بعد از ما قطع شد و آن حالت های موسیقی از بین رفت!" او با صدای دل داد زد که ارتباط "نسل ما و نسل بعد از ما" با اتحاد سنت گرایان دینی و سنت گرایان موسیقی، از هم گسست!
فرهنگ شریف به "شیرین نوازی" و "دل نوازی" شهره بود! سنت گرایان افراطی با شیرین نوازی او مخالف بودند چون به اصالت ردیف سنتی آسیب می زد و سنت گرایان دینی جلوی "دل نوازی" او را سد کردند که نکند روح موسیقی آزاد شود و زخمه بر جانِ به جان آمده ای زَنَد!
حجره داران موسیقی سنتی یک جمله در سوگ او نوشتند: "فرهنگ شریف که ابداع هایی در نحوه انگشت گذاری و مضراب زنی در نقاط مختلف سیم های تار انجام داد، درگذشت." چه شرم آور! چه شبیه اتفاقِ دیروز که خیاطِ دربارِ روحانیت مُرد و کسی در رثای او نوشت: "ابوالفضل عرب پور که سرآمدِ هنر کوک زنی و بخیه زنی در جهان اسلام بود از میان ما رفت!"
فرهنگ شریف ساز خود را در دوره بیماری فروخت، پول آن را خرج دوا وُ درمان کرد و بدرود...
رضا شکیبا
#حق_شهروندی
یازده دولت و یک سفره

وزیر اقتصاد دولت سابق مدعی شده که "دولت یازدهم سر سفره دولت دهم نشسته است!" از طرف دیگر، دولت یازدهم دولت دهم را متهم کرده که خزانه دولت را خالی تحویل داده است.

نتیجه گیری اول: ادعای خالی بودن "خزانه دولت" در زمان انتقال از دولت دهم به دولت یازدهم- خالی‌بندی محض است؛ چون اگر سفره خالی می بود این همه املاک و وام های بی‌بهره و حقوق های نجومی چگونه پرداخت شده است؟

نتیجه گری دوم: سفره هر دو دولت مشترک بوده، برداشت های مختلفی از آن شده و حالا چندان مهم نیست که برداشت از این سفره نقدی بوده (مثل حقوق های نجومی) و یا جنسی (مثل دکل ها و نفتکش های گم شده!) البته برداشت های جنسی هم آخر سر، به پول نقد در جیب عده ای تبدیل شدند که یا از کانادا سر در آوردند و یا در بیزنِس های پرمنفعت برادرانِ قاچاقچیِ سپاه استفاده و چندین برابر شدند!

نتیجه گری سوم: راستش در دوره همه این دولت ها، چیزی که ما همیشه خالی دیدیم فقط جیب و سفره مردم بوده است. وقتی دولتمردان اسلامی خزانه کشور را چپو کنند و هر کس برای خودش سهمی بردارد، معلوم است که دیگر چیزی برای مردم نمی مانَد و اگر چیزی بماند سفره ای بی رونق است!

نتیجه گیری چهارم: دولت دهم و یازدهم همسفره بوده اند و از قضا سفره رنگینی هم داشته اند، اما همیشه ما را دنبال نخود سیاه و وعده های پوچ انتخاباتی فرستاده اند. ولی ما که دور سفره ‌بی‌رونقان نشسته ایم باید فکری به حال خودمان بکنیم؛ باید یکی یکی دولتمردان سابق و امروز را بتکانیم، پول هایی را که از ثمره کار و زحمت ما به جیب زده اند از چنگ شان بیرون بکشیم و بعد از این خانه تکانی- شرایطی در جامعه درست کنیم که سفره همه شهروندان رنگین باشد.
حسن صالحی
#حق_شهروندی
کتابخوان

روز جهانی سواد آموزی آمد. او با اسب نیامد. او در باران نیامد. او با ترس آمد، با ترسِ از "جهل" آمد...

رمان "کتاب‌خوان" اثر "برنهارد شلینک" را خیلی ها نخواندند اما فیلم کتابخوان به کارگردانی "استفان دالدری" را خیلی ها دیدند. کتاب و فیلمِ اقتباسی "کتابخوان" روی حاد ترین و خطرناک ترین شکل بی سوادی در نظام سرمایه داری زوم کرده اند: "جهل "

رمان کتابخوان در لیست ۱۰۰۱ کتابی است که قبل از مرگ باید خواند. بخش اول رمان، روایتگر رابطه عاشقانه میشائیل پسری ۱۵ ساله با زنی میانسال به نام هانا است. در رابطه عاشقانه این دو به تدریج عادتی شکل می‌گیرد، هانا بی‌سواد است. میشائیل برای او با صدای بلند کتاب می‌خواند.

در بخش دومِ رمان (پس از هشت سال) پسر در رشته حقوق درس می‌خواند. در یکی از دوره های کارآموزی- ناگهان هانا را در دادگاه جنایتکاران جنگی نازی در جایگاه متهم می‌بیند. هانا در این دادگاه به عنوان یکی از متهمان اصلی قتل ۳۰۰ زن یهودی در اردوگاه آشویتس، محکوم به حبس ابد می‌شود.

در بخش سوم، با گذشت سال‌ها و در حالی که میشائیل با داشتن یک دختر از همسرش جدا شده، به یاد هانا می‌افتد. او نوارهای کتاب‌خوانی‌ با هانا را ضبط کرده و آن نوارها را برای او به داخل زندان می‌فرستد. هانا، جملات کتاب‌هایی را که از کتابخانه زندان قرض گرفته با صدای میشائیل انطباق می دهد، به تدریج باسواد می شود و پاسخ نامه‌های میشائیل را می دهد.

هانا بعد سالها مشمول عفو می شود. میشائیل پیشاپیش برای او کار و محل سکونت پیدا می کند. در روز آزادی اتفاق بدی می افتد: هانا در سلول- خودش را حلق‌آویز می کند! طبق وصیت نامه ای که از او به جا مانده، میشائیل باید به ملاقات زنی برود که از بازماندگان آشویتس است...

میلیون ها انسان در بی سوادی مطلق به سر می برند چون نظام سرمایه داری برای روشن نگه داشتن کوره های آدم سوزی، جنگ های دینی، و آتش های قومی و نژادی به آدم هایی احتیاج دارد که در "جهل" درجا بزنند!

روز جهانی سواد آموزی آمد. او با اسب نیامد. او در باران نیامد. او کتابخوان آمد؛ او آمد تا گذشته تیره "جهل" را بخواند و آینده روشن "ضدِ جهل" را بنویسد.
#حق_شهروندی

civil_right
Ещё