انسان مزیتهای گوناگونی بر حیوانات وحشی دارد; مثلاً دارای آتش, لباس, کشاورزی و ابزار است _ غرض حیوانات خانگی نیست, زیرا مورچهها نیز اینها را دارند. اما مهمتر از همهی اینها که برشمردیم, زبان است. دانسته نیست که زبان کی و چهگونه پیدا شد, یا اینکه شامپانزهها چرا صحبت نمیکنند. حتی تردید دارم معلوم شده باشد که نوشتن یا سخن گفتن, کدامیک, شکلِ اولیهی زبان است. تصاویری که انسانهای کرومانیون بر غارها نقش کردهاند شاید برای رساندن معنایی, و شکلی از نوشتن, بوده است. میدانیم که نوشتن از نقاشی پدید آمد, زیرا نقاشی در اعصار تاریخی روی داد; اما دانسته نیست که نقاشی در اعصار پیش از تاریخ تا چه حد برای دادن اطلاعات یا فرمانها به کار میرفته است. زبان شفاهی با صدا درآوردنِ حیوانات تفاوت دارد, زیرا صرفاً بیان نفسانیات و امیال نیست. حیوانات هنگام ترس صدا درمیآورند, هنگام کشف غذا این صدا نشانهی لذت است و از این قبیل, و آنها با صدایشان در عمل یکدیگر اثر میگذارند. اما به نظر نمیرسد که بتوانند چیزی جز میل و خواهش را با آن بیان کنند و بنابر این فقط امیالی را که عملاً احساس میکنند بیان میکنند. مدرکی در دست نیست که آنها از چیزی همانند بیان و گفتن برخوردار باشند. از این رو, بدون اغراق, میتوان گفت که زبان یک امتیاز ویژهی انسانی است و شاید آن خوی اصلی است که به خاطر آن از حیوانات《زبان بسته》برتر ایم.
متن: برگزیدهی نوشتههای اساسی
برتراند راسل, رابرت اگنر, لستر دنان
#برتراند_راسل@volupte