Смотреть в Telegram
مرگ کارمند چخوف کارمندی دون پایه در حین دیدن نمایش عطسه‌ای می‌کند. بعد متوجه می‌شود، آب دهانش روی ژنرالی پاشیده است. برآشفته و نگران می‌شود. برای عذرخواهی و اینکه عمدی نبوده و همچین جسارتی نمی‌کند، نزد ژنرال می‌رود. ژنرال که در حال دیدن نمایش است با بی‌تفاوتی جواب می‌دهد. کارمند گنلن می‌کند ژنرال رنحیده است. سپس چند بار دیگر هم سراغ ژنرال می‌رود. در نهایت ژنرال عصبانی می‌شود و با پرخاش با او رفتار می‌کند. کارمند هم پریشان و درمانده به خانه می‌رود و می‌میرد. چخوف اتفاقی ساده و طبیعی را دست‌مایه‌ی داستان کرده است. از حماقت کارمند می‌گوید. از اینکه خود را تا این اندازه حقیر می‌شمارد. کارمند خود را لایق خشم و غضب ژنرال می‌داند و آن را در چشمانش می‌خواند. او می‌خواهد به ژنرال بفهماند کارمند جایگاه خود را می‌شناسد و هیچگاه افراد رده بالا را مسخره نمی‌کند. «مگر بنده جسارت می‌کنم که مسخره بازی در آورم؟ اگر بنا باشد افرادی در حد بنده، لودگی کنند، هیچگونه احترامی برای شخصیت‌ها باقی نمی‌…» طنزی که در داستان وجود دارد تلخ و گزنده است. چخوف مشکلات و دردهای جامعه را بسیار استادانه به خواننده نشان می‌دهد. او برای قهرمان داستانش دلسوزی نمی‌کند و متاسف نیست. چخوف نام کارمند را چرویاکوف گذاشته است. در زبان روسی چرویاک به معنای کرم است. او برای نام قهرمان داستان نیز هوشمندانه عمل کرده است. #کتاب @vazhechean
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств