حالا چه
هر بار بحث استعداد به میان میآید، دوباره شک سر و کلهاش پیدا میشود. وقتی از سالها تمرینِ نوشتاری و خواندنِِ خوب صحبت میشود، کمبودهایم پررنگ میشوند. ولی یادآوری سخن استاد کلانتری همیشه برایم تلنگری است. در جواب دوستانی که میگفتند میترسیم بد نوشته باشیم، با صراحت میگفتند: «فرض کن بد مینویسی، حالا چه؟»
من نیز به خود میگویم: «اصلا تو استعداد نداری. تازه شروع به نوشتن کردی. سالها به کار دیگری اشتغال داشتی. کتابهایی که خواندهای بدون دقت و تمرکز کافی بوده. بد مینویسی. حالا چه؟ چه میخواهی؟ فرناز، با توام؟ میخواهی کنار بکشی؟ رهایش کنی؟ مگر لذت نمیبردی؟ چرا هر چند وقت یکبار دوباره فیلت یاد هندوستان میکند؟ مگر آرام نمیشوی؟ مگر نوشتن دوست و همراهی رازدار برایت نیست؟ برایت کم گذاشته؟ دوباره استعداد را به میان آوردی؟ تمامش کن.»
این جملات گاهی اثر میگذارد و گاهی هم قدرت همیشگی را ندارند.
چاره چیست؟ باید آستینها را بالا زد.
باید بنویسی. حتی اگر بد باشد. هر کلمه که مینویسی قدمی برای بهتر نوشتن بر میداری.
#یادداشت
@vazhechean