دسترسی های روانی
در میان سخنان استادی شنیدم که می گفت دسترسی خانواده ها به روان ما بسیار گسترده است. به شب گذشته ی خودم فکر کردم. در مورد ماجرایی مناظر واکنش مادرم بودم. به نظر نمی رسید ولی بعد که به گفتگوی میانمان اندیشیدم به آن پی بردم. به صورت ناخودآگاه از جملاتی خاص استفاده میکردم. تایید او را میخواستم. دختر کوچکی بودم که میخواستم مادرم حق را به من بدهد.
گفتوگوی ما در مورد موضوعی جزئی بود، اما در عمق وجودم میدانستم نگران کلمههای شکوه آمیز هستم. هر کلمهای که میگفتم، هر جملهای که به زبان میآوردم، همه و همه برای گرفتن تایید او بود. چشمانم به لبهایش دوخته شده بود که ببینم آیا لبخند میزند و سر تکان میدهد یا نه. در این سن هنوز تایید و حمایت مادرم در من باقی مانده است. رضایت او برایم مهم است.
اینجا به معنای عمیقتر سخنان استاد پی بردم. خانوادهها میتوانند به نحوی به روان ما دسترسی داشته باشند که حتی خودمان هم از آن آگاه نباشیم. آنها میتوانند تاثیر عمیق و پایدار بر احساسات و افکار ما بگذارند.
این تجربه به من یادآوری کرد که چگونه باید به رابطههایمان با خانوادهها توجه کنیم.
همهی ما به نوعی به تایید دیگران نیاز داریم، این بخشی از طبیعت انسانی است. نکته کلیدی این است که بین نیاز به تایید و ارزش قائل شدن برای خود تعادل برقرار کنیم. به دنبال تایید بودن یکی از جنبههای مهرطلبی است.
باید متوجه بود که مهرطلبی بیش از حد مشکلاتی برای فرد به وجود میآورد.
درک تاثیر خانواده بر روان ما و ایجاد تعادل بین نیاز به تایید و ارزش قائل شدن برای خود، میتواند به سلامت روانی و رشد فردی کمک کند.
#یادداشت
@vazhechean