هرچه از زندگی بدوی بیشتر فاصله بگیریم و بیشتر به سمت مدرنیته برویم نیازمند این است که دقت و ظرافت بیشتری رعایت شود، مثلاً وقتی که میخواستند یک گاری درست کنند از همین ابزارهای ساده استفاده میکردند و میتوانستند یک چیزی شبیه چرخ در بیاورند و آنها را با میخ به بدنه متصل کنند تا اسب یا الاغ، گاری را بکشد، اما وقتی شما میخواهید خودرو بسازید نیاز به محاسبات دقیقتری دارید در بعضی از لِوِلها نیاز به ابزاردقیق دارید، حالا وقتی بحث برسد به راکت و ماهواره و پرتاب موشک به فضا قاعدتاً محاسبات شما خیلی دقیقتر خواهد شد و به چیزهایی فراتر از ابزاردقیق و محاسبات بسیار پیچیده نیاز پیدا میکنید که در مرز معجزه است، همه اینها را دارد انسان انجام میدهد پس نباید دست کم بگیریم که روابط انسانی در بستر مدرنیته خود از دقیقترین مسائل است و با یک نگاه ساده انگارانه نمیشود آن را تحلیل کرد.
این مقدمه را گفتم برای اینکه میخواهم درباره برخی واکنشها در نسبت با اعتراض شجاعانه #دختر_علوم_تحقیقات چند نکته تحلیلی بیان کنم:
۱. مبارزه و اعتراض در حکومت توتالیتری که هسته ایدئولوژیک آن شیعیست کار بسیار دشواریست چرا که سابقه هستهی ایدئولوژیک آن به دست کم چند صد سال برمیگردد، توحش و خشونت بیاندازه سرکوبگران نیز امری شناخته شده است، راه هرگونه تغییر مدنی به کلی مسدود شده و از سوی دیگر هرگونه اعتراض مدنی با عواقبی سنگین همراه است. به طور مثال ممکن است یک توییت، با تلقی شدن به عنوان نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری، ۵ سال حبس به دنبال داشته باشد. جمهوری اسلامی رفتاری کرده که بسیاری از این اعتراضات اصلاً شنیده نمیشوند. در چنین وضعیتی طوری اعتراض کردن که تمام دنیا صدای شما را بشنود، حرکتی بینظیر و شجاعانه است.
۲. باید دقت کنیم که اگر خودمان جرأت اعتراض نداریم یا نمیخواهیم با عواقب اعتراض روبرو شویم، دست کم پذیرنده این ضعف خودمان باشیم، به قول منزوی که میگوید: ای شمایان که خروشان کفن پوشانید، ای که بر فرق ستم، تیغ شما کاری بود/در رگ ما که خموشان سیهپوشانیم، کاشکی قطرهای از خون شما جاری بود. من بارها این صحنه را دیدم که کسانی که خودشان جرأت اعتراض ندارند برای اینکه به این ضعف روحی خود غلبه کنند یا آن را توجیه کنند، دست به تحقیر و تمسخر معترض میزنند یا وجهه یک معترض را تخریب میکنند که: حالا مثلاً که چی؟ فک میکنه خیلی شجاعه؟ اصلا این چجور اعتراضیه؟ یا نیت و خواست قلبی او را زیر سؤال میبرند که: بابا اینم دنبال معروف شدنه، اینم میخواد بگه منم هستم، اینم معلوم نیست دنبال چیه؟
همه این دست سخنان یک فرافکنی برای سرپوش گذاشتن بر ضعف خود است در حالی که میشود به جای این کار به صورت خیلی صریح، انسان، فرد شجاع اعتراض کننده را تحسین بکند و بگوید من که جرأت این کار را نداشتم دمش گرم که او جرات کرد! نه تنها چیزی از ما کم نمیشود بلکه خود همین اعتراف به ضعف خود، جرأت و شجاعت میطلبد و تمرینی است برای اینکه شجاعت انسان بیشتر شود. کسانی که به جمهوری اسلامی اعتراض دارند اما از آن عبارات تحقیرآمیز برای یک معترض استفاده میکنند باید بدانند که در این بخش یعنی تحقیر و تمسخر معترض، با جمهوری اسلامی همراه شدهاند.
۳. اما مرحله بعدی متهم کردن معترض شجاع به مشکل روانی داشتن و یا خودمانیاش: دیوانه بودن است، در فقه شیعه گزارهای داریم با عنوان «عقل معاش»، ریشه تقیه هم به همین عقل معاش برمیگردد، لذاست که وحوش شیعه وقتی کسی اطلاع از عواقب ترسناک کارش دارد و باز هم اعتراض میکند رسماً او را به مشکل روانی داشتن متهم میکنند چون سیم کشی ذهنیشان این است: عقل معاش میگوید برای اینکه خطر متوجه تو نباشد سکوت کنی، این فرد با اینکه میداند اگر سکوت نکند یا اعتراض کند عواقب سختی در انتظار او خواهد بود باز اعتراض میکند، پس عقل او درست کار نمیکند.
نکته دردناک قضیه این است که کسانی که معترض شجاع را به بیعقلی، مشکل روانی داشتن یا خل بودن متهم میکنند رسماً با وحشیترین لایه جمهوری اسلامی از لحاظ ایدئولوژیک توافق دارند و از یک زاویه به ماجرا نگاه میکنند. بار خورده و اینها کارمند، مهندس، دکتر، بازنشسته یا خانهدار شدهاند در صورتی که اگر همینها بازجو و بازپرس و قاضی میشدند قطعاً معترض شجاع را روانه تیمارستان میکردند!
مخلص کلام اینکه در مواجهه با اعتراض اگر میتوانیم همراهی کنیم اگر نه دست کم آن اعتراض را بازتاب بدهیم اگر نه اکانت ناشناسی بزنیم و بازتاب بدهیم اگر نه تحسین کنیم و اگر هیچ کدام از اینها را انجام نمیدهیم دست کم سکوت کنیم یا اگر کسی در جمعهای خودمانی معترضان را با چنین اتهاماتی تحقیر و تخریب کرد حداقل به او اعتراض کنیم یا دست کم با وحشیترین گونه حکومت ضد انسان همراهی نکنیم.
|
@vahidheroabadi |