Vague

ومپ

دوصفر دو سه

it's all a lie darling!

«نمی دانم.
شاید هم یک بار در خواب، قلبم را به کسی داده باشم
و اکنون در بیداری، هنوز دنبال کسی می گردم که وجود ندارد.»

آنکه پرنده نیست،
نباید بر پرتگاه، لانه بسازد.

فرودگاه ها نسبت به سالن های عروسی بوسه های از ته قلب بیشتری دیدن.
دیوار های بیمارستان نسبت به دیوار های مسجد دعاهای خالصانه تری شنیدن!

از پیرمرد کتاب فروش پرسیدند چرا وقتی نیستی در کتاب فروشی را نمیبندی؟
گفت: آنها که کتاب نمیخوانند کتاب نمیدزدند
و آنها که کتاب میخوانند دزدی نمیکنند..

تو بهم حس خواستنی بودن میدی
و همین باعث میشه
بیشتر دوست داشته باشم

‌
پس از یک دم سکوت دیگر ، به زمزمه گفت که آدم عجیبی هستم و لابد به همین خاطر دوستم دارد اما شاید یک روزی به همین دلیل حالش از من به هم بخورد.
‌

‌اگه خوب تا کردی نشد ؛ مچاله کن .

میدونید قلب ما آدم های محدودی رو میتونه دوست داشته باشه ما نمیتونیم چندین آدم رو باهم دوست داشته باشیم قابل قبول نیست