وقایع پلدختر

#کارگاه_شعرمهراب
Канал
Логотип телеграм канала وقایع پلدختر
@vaghayepoldokhtar1Продвигать
24,86 тыс.
подписчиков
75,9 тыс.
фото
11,1 тыс.
видео
43,6 тыс.
ссылок
ارتباط با ما(انتقادها ، پیشنهادها ، تشکرها و ارسال سوژه های خبری و تبلیغاتی) را با ادمین ما به اشتراک بگذارید. ارتباط با مدیر کانال 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @vaghayeh95
Forwarded from اتچ بات
#کارگاه_شعرمهراب

▪️در سوگ #شيعيان_حجاز▪️


شیعیان را دیو گردن زد، چرا لال است غرب؟
در شگفتم زان که خود، استاد جنجال است غرب

حاکمی هشتاد تن را ناگهان اعدام کرد
از چه در سنگینی این غم، سبكبال است غرب؟

پس چرا در خاک ایران قاتلی گر شد قصاص
اشک می ریزد؟ ندانم بر چه منوال است غرب؟

نزد او خروارها زشتی نمی آید به چشم
گاه با عینک ولی دنبال مثقال است غرب

چاک سازد جامه اش را وقت اشغال کی یف
در فلسطین گرچه پرچمدار اشغال است غرب

در هجوم روس گردد موش، اما در یمن
در مصاف کودک و‌ زن رستم زال است غرب

شیخ وهابی که باشد؟ شاه ایران از فرنگ
نیش کاری خورد، ماری خوش خط و خال است غرب

یوسفا خو کن به چاه، از ریسمان بالا مرو
سوی مغرب رو مکن زیرا سیه چال است غرب

گرچه پیش از انقلاب این خطه را تاراج کرد
باز در اندیشه ی تحریم اموال است غرب

دل مباز ای شرق بر افسون این سمسار پیر
عرضه کم کن گوهر خود را که دلال است غرب

هر کجا از کرده ات شد خشمگین، خوشحال باش
هم بترس آن دم که دیدی از تو خوشحال است غرب

در تو‌ سرسختی چو بیند نرم می گردد ولی
نرم اگر باشی سراپا مشت و چنگال است غرب

خام منقارش نگردد هر که باشد پخته تر
چون کلاغان در کمین میوه ی کال است غرب

بر کراواتش میاویزید سست است این طناب
جامه ی خود را بپوش، از جنس پوشال است غرب

گرچه دارد عشوه های عقل کش چون حوریان
در خفا عفریته ای زشت و کهنسال است غرب

پیشگویی های او یک یک غلط شد، تکیه کن
بعد از این بر وعده ی قرآن، که رمال است غرب

مژده ای یاران که پایان ستم نزدیک شد
می رسد منجی ز مشرق زان که دجال است غرب


 🏠 #در_خانه_بمانیم

👁‍🗨اخبار فوری|معتبر|جذاب👇

📡@vaghayepoldokhtar1
Forwarded from اتچ بات
#کارگاه_شعرمهراب


مِهر مولا در دلِ هر کس نباشد، صاف نیست
مُعترف هر کس به حقش نیست با انصاف نیست

بندبندم با ولای او به هم پیوسته است
در تمام تار و پودم غیر از این الیاف نیست

هم امیرالمؤمنین، هم حیدر و هم بوتراب
در کسی غیر از علی، اجماع این اوصاف نیست

برگزیدی گر ولایت را، بدان! در این مسیر
جای استیضاح و استنطاق و استنکاف نیست

بیم از تحریف قرآن بود اگر نام علی
در «نسا» و «مائده»، در «دهر» یا «اعراف» نیست

دشمنی آغاز شد! تا گفت: «فرقی بعد از این
بین قشر مستمند و تودهٔ اشراف نیست»

غزوه های «بدر» و «خندق» را به یاد آرید اگر
این چنین جنگاوری، شایستهٔ اجحاف نیست

نه علی اسطوره است و نه «غدیر» افسانه است
بی گمان جای حقیقت، پشت کوهِ قاف نیست

اصل «ایجاز» است اما از علی گر شاعری
صد هزاران بیت گوید، باز هم حراف نیست

از علی و آنچه بر او رفته در اشعار خویش
تا قیامت هم اگر گوییم باز اسراف نیست

«هر که را مولا منم، زین پس علی مولای اوست»
بر نتابد این سخن را هر که قلبش صاف نیست

 🏠 #در_خانه_بمانیم

👁‍🗨اخبار فوری|معتبر|جذاب👇

📡@vaghayepoldokhtar1
🌀 #کارگاه_شعرمهراب🌀


#خواب‌_خوشبختى


گلِ خوشبو تر از گل‌غنچه‌هاى باغ ِنسرينم
به‌غير از منظر رويت در اين گلشن نمى‌بينم

چو بلبل‌هاى خوش‌آوا سرود تازه‌ مى‌خوانى
نمى‌بينى مرا گاهى كه تنها پشتِ پرچينم

پريده خواب خوشبختى سحر از پلكِ چشمانم
ندارم‌ آرزويى جز، تو ا‌ى‌، رويا‌ى‌ شير‌ينم

طبيب حاذقى هستى به درمانم نمى‌كوشى
نمى‌آيى به سر وقتِ‌ دلِ‌ بيمارِ‌ غمگينم

شنيدم گوهر‌ دل را به‌دستان كسى دادى
ز سينه كرده‌اى بيرون دلِ رسواى مسكينم

جهان بى جلوه‌ى جانان به كار ما نمى‌آيد
قدم كى مى‌گذارى پس به روى چشم كم‌بينم


 🏠 #در_خانه_بمانیم

👁‍🗨اخبار فوری|معتبر|جذاب👇

📡@vaghayepoldokhtar1
Forwarded from اتچ بات
🌀 #کارگاه_شعرمهراب🌀


#عزيزِ_جان_مايي، اي معلّم


تقديم‌به‌تمام‌معلمان‌شريف،‌
زحمتكش‌وسخت‌كوش‌ايران


عزيزِ جان مايي، اي معلّم
كه ما را رهنمايي، اي معلّم

تو خورشيدي و از خورشيد برتر
كه نور چشم مايي، اي معلّم

به درد جهل و گمراهي دُچاريم
به دردِ ما، دوايي، اي معلّم

تويي بيگانه با جور و زر و زور
به تعليم آشنايي، اي معلّم

به بحرِ بي‌كرانِ دانش و عشق
تو دُرِّ پُربهايي، اي معلّم

وفا و مهر و لطف و شوق داري
تو يك دنيا صفايي، اي معلّم

به چشمت خاك و زر يكسان بُوَد چون
ز بندِ زر، رهايي، اي معلّم

به گوشِ جان، صداي دلنشين‌ات
به است از هر نوايي، اي معلّم

ثناگويِ توام تا زنده هستم
سزاوارِ ثنايي، اي معلّم


 🏠 #در_خانه_بمانیم

👁‍🗨اخبار فوری|معتبر|جذاب👇

📡@vaghayepoldokhtar1
Forwarded from اتچ بات
#کارگاه_شعرمهراب


قلم گرفت و تو را ماه در نقاب کشید 
و در ادامه مرا برکه ی مذاب کشید

من و تو غرق شدیم و تفاوت اینجا بود
مرا عذاب رساند و تو را از آب کشید

برای خستگی ام خواست صندلی بکشد
ولی قشنگ نشد ناگهان طناب کشید

مرا کشاند به پایین طناب را آورد
دو تا درخت تراشید و بعد تاب کشید

تو را به تاب نشاند و به چشم خود دیدم 
تمام منظره ات را درون قاب کشید

تنی برای تو از ابر آفرید آنگاه 
برایت از نخ باران لباس خواب کشید

تو را به گرده ی اسب سپید قصه نشاند
مرا به آخر صف برد و پارکاب کشید

دو چشم مست برای تو آفرید و سپس
مرا به گوشه ی میخانه ایی خراب کشید

تو را به پاکی گندم تراش داد و مرا 
به زیر همهمه ی سنگ آسیاب کشید

مرا به غربت انگورهای له شده برد
تو را به ناب ترین لحظه ی شراب کشید

تو را ستاره نشان داد و چشمهای مرا
به سرشماری سگ های بی صاحاب کشید

ولی دریغ همینجاست آنکه سوخت مرا 
برای باغ تو هم نقشه ای خراب کشید

ستاره های فلک مهره های چرتکه اند
عجیب نیست که چرخ از تو هم حساب کشید

گلم به تربیت باغبان امید مبند
که صبح آب رسانید و شب گلاب کشید

دو تکه ابر به هم دوخت بعد بارش سنگ
میان فاصله ها تیغ آفتاب کشید

سوال کردم از آغاز و انتهای جهان 
به جای آنکه جوابی دهد حباب کشید

نوشتم عاقبت عشق را چه می بینی 
قلم به جوهر خونم زد و سراب کشید

 🏠 #در_خانه_بمانیم

👁‍🗨اخبار فوری|معتبر|جذاب👇

📡@vaghayepoldokhtar1