وقایع پلدختر

#روایتی_از_روزگار_آتش
Канал
Логотип телеграм канала وقایع پلدختر
@vaghayepoldokhtar1Продвигать
24,86 тыс.
подписчиков
75,9 тыс.
фото
11,1 тыс.
видео
43,6 тыс.
ссылок
ارتباط با ما(انتقادها ، پیشنهادها ، تشکرها و ارسال سوژه های خبری و تبلیغاتی) را با ادمین ما به اشتراک بگذارید. ارتباط با مدیر کانال 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @vaghayeh95
Forwarded from اتچ بات
🌐 #روایتی_از_روزگار_آتش و خون / #دفاع_مقدس شاهنامه دلاوری های فرزندان ایران


 #یادداشت_دستیار_مدیرمسئول:


🔰 #فرهنگ_لرستان - دوران هشت سال دفاع مقدس شاهنامه ای از دلاوری های
فرزندان ایران اسلامی
 است که هر ورقش داستانی واقعی و روایت ماندگار و زیبا از ایمان ، اخلاص و
 ایستادگی را حکایت می کند.

◽️زماني که دنيا آمدم جنگ تحميلي از نيمه گذشته بود و تنها خاطره‌اي که از
 جنگ آن هم به صورت محو در ذهن دارم حمله منافقين است.
 
🔸مابرای زیارت پدر بزرگم به کرمانشاه رفته بودیم و مانند بسياري از مردم،
 شهر را ترک کرده و به طرف روستای وزمله رفته بوديم. در کنار شانه خاکي
 جاده ميني‌بوس توقف کرده بود و چون گرم بود همه پياده شده بوديم. درد گزش
 پشه‌هاي فراوان و ترسي که در چهره مردم بود را به خوبي و با وجود خردسالي درک مي‌کردم.

🔹براي فرار از پشه‌ها زير چادر مادرم پنهان شده بودم و به غروب نرسيده‌
 برگشتيم چرا که خبر رسيد در تنگه چهارزبرکه بعد‌ها به افتخار نام آن
 عمليات تنگه مرصاد نامگذاري شد با زمين‌گير شدن منافقين خطر رفع شده است.

🔺  در يک سال بعد از جنگ که دبستان رفتم و تا چند سال بعدتر‌، سنگرهاي داخلمدارس و شعارهاي جنگ‌جنگ تا پيروزي،‌يادآور آن سال‌هاي پر‌التهاب و غمباربراي ملک و ملت ايران بود.
 
◽️جنگ تاثيرات روانشناختي منفي غير قابل انکاري را بر کودکان دهه شصت که
 قرار بود آينده‌سازان وطن باشند، گذاشت.‌ به‌خصوص شهرها و استان‌هايي که زير موشک‌باران عراق بود. هنوز مردم از روزهاي تلخي مانند بمباران شهر
 مي‌گويند.

◾️پدرم هميشه مي‌گفت: وقتي براي تهيه شيرخشک به داروخانه رفتم داروخانه
 شلوغ بود. متصدي داروخانه بدون اينکه با من آشنايي داشته باشد از ميانه
 شلوغي با عجله خودش را به من نزديک کرد و گفت: داروخانه شلوغ است اگر
 کاري داري تا انجام دهم؟ برگه حواله شيرخشک‌ها را به او دادم به سرعت يک
 کارتن شيرخشک را به من تحويل داد. از اين همه شتاب و عجله تعجب کردم.
از داروخانه چند قدمي دور نشده بودم که صداي آژير قرمز شهر را فرا گرفت
 هنوز چند قدم ديگر به قصد رساندن خودم به جان‌پناهي برنداشته بودم که
 صداي انفجار مهيبي از پشت سرم آمد سرم را برگرداندم داروخانه هدف قرار
 گرفته بود و هر کس در آنجا بود به طرز دلخراشي شهيد شده بود.
 
🔺 به اينجا که مي‌رسيد به بالا نگاه مي‌کرد تا بتواند جلوي اشک‌اش را
 بگيرد. از اين روايت‌ها و رويداد‌ها در جنگ تحميلي بسيار اتفاق افتاده
 است.

🔻معلمي داشتيم که وقتي از جنگ مي‌گفت‌: به دزفول اشاره مي‌کرد که مقاومت اين شهر باعث شده بود که صدام دستور موشک‌باران شهر را بدهد و هميشه مي‌گفت:‌ روي کوچه‌هاي سه‌متري، عراق موشک 9 متري مي‌ريخت خانه‌ها خراب مي‌شد اما اراده‌‌ي مردم نه! پيروزي در جنگ حاصل ايستادگي و مقاومت
 بي‌نظير مردم بود و از دل همين مردم سپاه پاسداران و بسيج مردمي و ارتش
 هميشه قهرمان برآمده بود‌. دوشادوش شيعه، سني‌ها جنگيدند. زرتشتي‌ها و
 ارمني‌ها و يهودي‌ها هم در دفاع مقدس سهيم‌اند.

🔹خون عرب، فارس، کُرد، ترک، لر، بلوچ، ترکمن، مازني و... در کانال‌ها و
 دشت‌ها و هور‌ها و بلنداي کوه‌ها مظلومانه درهم آميخت تا مام وطن سرفراز باشد.

🔸زن و مرد و کودک سينه‌هاشان سپر سرب‌هاي داغ شد تا داغ جدايي دوباره
 گوشه‌اي ديگر از خاک بر دل ايران نماند.

♦️هر چند در‌ بين بي‌ادعاها، پر ادعاهايي هم بودند و از قبل آن سال‌ها به لاف و لوفي رسيده‌اند و بچه‌هاشان با بيت‌المال در بهترين نقاط دنيا کيف  مي‌کنند و آقازاده‌هاي‌شان زالو‌وار خون ملت را در شيشه کرده و بي‌لياقت‌ها پست‌هاي مهم را با زد و بند گرفتند‌ اما جنگ و ياد سلحشوري‌هاي رزمندگان ايراني در دفاع از خاک و ناموس براي مردم و ملت آزاده‌ ايران، شيرين مانند شاهنامه حکيم توس و ياد هزاران پهلوان نستوه اما در روايت‌های تازه بود.



👁‍🗨اخبار فوری|معتبر|جذاب👇

📡@vaghayepoldokhtar1
Forwarded from اتچ بات
🌐 #روایتی_از_روزگار آتش و خون / #دفاع_مقدس شاهنامه دلاوری های #فرزندان_ایران


#یادداشت_دستیار_مدیر مسئول:

🔰دوران هشت سال دفاع مقدس شاهنامه ای از دلاوری های فرزندان ایران اسلامی است که هر ورقش داستانی واقعی و روایت ماندگار و زیبا از ایمان ، اخلاص وایستادگی را حکایت می کند.

🔺زماني که دنيا آمدم جنگ تحميلي از نيمه گذشته بود و تنها خاطره‌اي که از
جنگ آن هم به صورت محو در ذهن دارم حمله منافقين است.
 
🔸مابرای زیارت پدر بزرگم به کرمانشاه رفته بودیم و مانند بسياري از مردم،
شهر را ترک کرده و به طرف روستای وزمله رفته بوديم. در کنار شانه خاکي
جاده ميني‌بوس توقف کرده بود و چون گرم بود همه پياده شده بوديم. درد گزش
پشه‌هاي فراوان و ترسي که در چهره مردم بود را به خوبي و با وجود خردسالي درک مي‌کردم.

◽️براي فرار از پشه‌ها زير چادر مادرم پنهان شده بودم و به غروب نرسيده‌
برگشتيم چرا که خبر رسيد در تنگه چهارزبرکه بعد‌ها به افتخار نام آن
عمليات تنگه مرصاد نامگذاري شد با زمين‌گير شدن منافقين خطر رفع شده است.

🔺 در يک سال بعد از جنگ که دبستان رفتم و تا چند سال بعدتر‌، سنگرهاي داخل مدارس و شعارهاي جنگ‌جنگ تا پيروزي،‌يادآور آن سال‌هاي پر‌التهاب و غمباربراي ملک و ملت ايران بود.
 
🔻جنگ تاثيرات روانشناختي منفي غير قابل انکاري را بر کودکان دهه شصت که
قرار بود آينده‌سازان وطن باشند، گذاشت.‌ به‌خصوص شهرها و استان‌هايي که
زير موشک‌باران عراق بود. هنوز مردم از روزهاي تلخي مانند بمباران شهر
مي‌گويند.

◾️پدرم هميشه مي‌گفت: وقتي براي تهيه شيرخشک به داروخانه رفتم داروخانه
شلوغ بود. متصدي داروخانه بدون اينکه با من آشنايي داشته باشد از ميانه
شلوغي با عجله خودش را به من نزديک کرد و گفت: داروخانه شلوغ است اگر
کاري داري تا انجام دهم؟ برگه حواله شيرخشک‌ها را به او دادم به سرعت يک
کارتن شيرخشک را به من تحويل داد. از اين همه شتاب و عجله تعجب کردم.

◽️از داروخانه چند قدمي دور نشده بودم که صداي آژير قرمز شهر را فرا گرفت
هنوز چند قدم ديگر به قصد رساندن خودم به جان‌پناهي برنداشته بودم که
صداي انفجار مهيبي از پشت سرم آمد سرم را برگرداندم داروخانه هدف قرار
گرفته بود و هر کس در آنجا بود به طرز دلخراشي شهيد شده بود.
 
🔺به اينجا که مي‌رسيد به بالا نگاه مي‌کرد تا بتواند جلوي اشک‌اش را بگيرد. از اين روايت‌ها و رويداد‌ها در جنگ تحميلي بسيار اتفاق افتاده
است.

🔹معلمي داشتيم که وقتي از جنگ مي‌گفت‌: به دزفول اشاره مي‌کرد که مقاومت اين شهر باعث شده بود که صدام دستور موشک‌باران شهر را بدهد و هميشه مي‌گفت:‌ روي کوچه‌هاي سه‌متري، عراق موشک 9 متري مي‌ريخت خانه‌ها خراب مي‌شد اما اراده‌‌ي مردم نه! پيروزي در جنگ حاصل ايستادگي و مقاومت
بي‌نظير مردم بود و از دل همين مردم سپاه پاسداران و بسيج مردمي و ارتش
هميشه قهرمان برآمده بود‌. دوشادوش شيعه، سني‌ها جنگيدند. زرتشتي‌ها و
ارمني‌ها و يهودي‌ها هم در دفاع مقدس سهيم‌اند.

🔸خون عرب، فارس، کُرد، ترک، لر، بلوچ، ترکمن، مازني و... در کانال‌ها و
دشت‌ها و هور‌ها و بلنداي کوه‌ها مظلومانه درهم آميخت تا مام وطن سرفرازباشد.

🔻زن و مرد و کودک سينه‌هاشان سپر سرب‌هاي داغ شد تا داغ جدايي دوباره
گوشه‌اي ديگر از خاک بر دل ايران نماند.

♦️هر چند در‌ بين بي‌ادعاها، پر ادعاهايي هم بودند و از قبل آن سال‌ها به لاف و لوفي رسيده‌اند و بچه‌هاشان با بيت‌المال در بهترين نقاط دنيا کيف مي‌کنند و آقازاده‌هاي‌شان زالو‌وار خون ملت را در شيشه کرده وبي‌لياقت‌ها پست‌هاي مهم را با زد و بند گرفتند‌ اما جنگ و ياد
سلحشوري‌هاي رزمندگان ايراني در دفاع از خاک و ناموس براي مردم و ملت
آزاده‌ ايران، شيرين مانند شاهنامه حکيم توس و ياد هزاران پهلوان نستوه اما در روايت‌هاي تازه بود.


 🏠 #در_خانه_بمانیم

👁‍🗨اخبار فوری|معتبر|جذاب👇

📡@vaghayepoldokhtar1