Смотреть в Telegram
شهر و نظریه اجتماعی / انسان‌شناسی و فرهنگ
هژمونی تهران...
. این روزها ذهنم درگیر مفهوم هژمونی تهران بوده و نصب این بیلبوردها تقارن جالبی با دغدغه‌های این روزهایم است. به فال نیک می‌گیرمش. چون در یک تحلیل نشانه‌شناسانه، می‌توان آن را دال بر احتمال آغاز اضمحلال تدریجی این هژمونی دانست. (که البته در صورت تحقق نیز فرایندی بسیار زمانبر و چندنسلی خواهد بود.) وایرال شدن این تصاویر به‌خودی‌خود توجه اقوام و ساکنان مناطق گوناگون ایران را به این نکته جلب خواهد کرد که تهران چه بود و چه شد، و آن‌ها را به این تأمل آگاهانه واخواهد داشت که آیا میل دارند بیش از پیش به این تهران‌زدگی تن دهند یا خیر. البته که تفاوتی میان نامزدهای ریاست جمهوری در این نکته نیست. در مدل مرکز-پیرامونی که ما در آن بسر می‌بریم، به واسطه حاکمیت متمرکز و درآمدهای نفتی، پیرامون در منطق مطلق تابعیت از تهران نگاه داشته خواهد شد. در این میان، اتفاق مهم تنها در امکان به راه انداختن گفتمانی پیرامون این موضوع است؛ اینکه چرا تهران با وجود حداقلی شدن شرایط زیستی در آن، همچنان از سوی حاکمیت، و البته جامعه، مدل مطلوب توسعه پنداشته می‌شود. زندگی در تهران به واسطه‌ی گرانی مسکن، تردد، ترافیک، آلودگی هوا و صوتی، جداافتادگی ازطبیعت، شکاف طبقاتی و آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی دیگر بسیار دشوار شده. اما انگار در داروینیسم اجتماعی مسلط بر حاکمیت و جامعه‌ی ما، تهران تنها مدل ممکنِ توسعه، و تاب‌آوری برای زیستن در آن تنها الگوی مطلوب زندگی تلقی می‌شود. این منطق را باید در هم شکست و این جز با استفاده از این فرصت برای به راه انداختن نقد و نظر در این باره میسر نیست.
Telegram Center
Telegram Center
Канал