Смотреть в Telegram
💦گره‌های پنهان💦 در دل شب‌های تاریک، زنی به نام سارا با دو فرزند یتیم خود، علی و لیلا، در خانه‌ای کوچک و محقر زندگی می‌کرد. سارا با دست‌های خسته و دل پر از امید، تلاش می‌کرد تا دنیای بهتری برای فرزندانش بسازد. روزی روزگاری، مردی به نام امیر وارد زندگی سارا شد. امیر، که در ظاهر مردی آرام و مسئولیت‌پذیر به نظر می‌رسید، به سارا وعده‌هایی داد که قلب او را نرم کرد. سارا که سال‌ها در حسرت یک همدم واقعی بود، به این امید که شاید بتواند از نو شروع کند، با او ازدواج کرد. با این حال، امیر از همان ابتدا رابطه‌شان را سطحی نگه داشت و حاضر نشد از چارچوب زندگی قبلی‌اش خارج شود. آن‌ها هرکدام در خانه‌های جداگانه زندگی می‌کردند، و این فاصله باعث شد که سارا به‌تدریج احساس کند برای امیر اهمیتی ندارد. دوری از همسرش و نبود محبت واقعی، افسردگی و تنهایی عمیقی را برای او به ارمغان آورد. سارا که سال‌ها در انتظار یک زندگی مشترک و شاد بود، اکنون با واقعیتی تلخ روبه‌رو شده بود: امیر، برخلاف آنچه در ابتدا نشان می‌داد، هیچ تلاشی برای درک یا همراهی با او نمی‌کرد. افسردگی سارا روزبه‌روز شدت می‌گرفت. او دیگر حتی توان مراقبت از علی و لیلا را نداشت و بیشتر ساعات روز را در سکوت و تاریکی سپری می‌کرد. تا اینکه یک روز، سارا به یک پزشک مراجعه کرد. پس از چند جلسه مشاوره و بررسی‌های پزشکی، دکتر با لحنی جدی به او گفت: "شما دچار افسردگی شدید شده‌اید و برای بهبود وضعیت‌تان باید مدتی در بیمارستان اعصاب و روان بستری شوید." این خبر چون پتکی سنگین بر روح سارا فرود آمد. او نمی‌توانست تصور کند که باید فرزندانش را ترک کند، اما وضعیتش به گونه‌ای بود که دیگر نمی‌توانست این مسیر را به تنهایی ادامه دهد. سارا در دل شب‌ها به یاد روزهای گذشته و آرزوهایش می‌افتاد و از خود می‌پرسید که آیا این زندگی، همان چیزی است که همیشه آرزویش را داشت؟ آیا گره‌های پنهانی که در دل او شکل گرفته‌اند، روزی باز خواهند شد؟ این داستان، روایت زنی است که با امید به آینده‌ای بهتر، وارد مسیری جدید می‌شود، اما با واقعیت‌های تلخ و دشوار زندگی روبه‌رو می‌شود. داستانی از امید، عشق و چالش‌های زندگی که هرکدام از ما ممکن است با آن‌ها مواجه شویم.
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств