فریاد ز افرنگ و دلاویزی افرنگ
فریاد زشیرینی و پرویزی افرنگ
عالم همه ویرانه زچنگیزی افرنگ
معمار حرم باز به تعمیر جهان خیر
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز
از خواب گران خیز
🖊 اقبال لاهوری
تاریخ شاهد است که هرگاه مردان امتی در مردانگی و غیرت دچار ضعف شوند و زنانش در خوی خصلت زنانگی و مادر بودن دچار مشکل شوند و به بی حجابی، رقابت با مردان در تمام امور، ترک خانه و نازایی روی آورند، چنین امتی بختش نگون شده و خورشید آن غروب کرده و تباه شده است.
مهمترین خطری که یک امت را تهدید میکند و در معرض هر خطری قرار میدهد و همین طور آن را شکار منافقان و بازیچهی بازیگران میگرداند، عدم آگاهی آن امت، شیفته شدن به هر فراخوانی، همسو شدن با هر موجی، پیروی از هر سلطهگری، سکوت بر هر فاجعهای و تحّمل هر سمتی است و اینکه امور خویش را درک نکند، هر چیزی را سر جایش نگذارد، دوست را از دشمن و خیرخواه را از فریبکار تشخیص ندهد، از یک سوراخ چندین مرتبه گزیده شود، از رویدادها درس نگیرد، از تجربهها شگفت زده نشود، از فاجعهها پند نگیرد، زمامش را به کسانی بسپارد که همواره شاهد فریبکاری، خیانت، تبعیض، خودخواهی، ناتوانی، بزدلی، حماقت و کودنی آنها بوده و به کثرت سبب شکست و ذلت وی گردیدهاند. با وجود این نسبت به چنین کسانی اعتماد کند،
شکی نیست که در نتیجهی چنین ساده لوحیای، سیاستمداران حرفهای و زمامداران خائن جرأت پیدا میکنند و از خشم و تعقیب امت احساس امنیت مینمایند و از سادگی، عدم آگاهی و جهالت امت سوءاستفاده میکنند و به خیانتها و جنایات خویش ادامه میدهند.
جهان عرب بعد از بعثت پیامبر(ص) سفیر اسلام، پیام آور صلح و امنیت، پیش قراول علم ودانش، مشعلدار فرهنگ و تمدن، دادرس ملتها و باران رحمت برای جهانیان بود. آنگاه بود که شام، عراق، نصر و جهان عرب مورد نظر پدید آمد. یقیناً اگر پیامبر اسلام، رسالت و یا ملّتش نمیبود، نه سوریهای وجود داشت و نه عراقی و نه مصری نه اساساً جهان عربی تازه و نه دنیا وضعیتی داشت که اکنون از نظر تمدن، عقل، دیانت و اخلاق دارد.
هر کدام از کشور های عربی خودش را بینیاز از اسلام بداند و به سوی غرب یا جاهلیت نخستین عربی بازگردد، یا اینکه اصول زندگی و سیاستش را از غرب و فرامینش دریافت نماید، یا اینکه زندگیاش را بر ناسیونالیسم عربی و ملیت عربی که هیچ ارتباطی با اسلام ندارد، پی ریزی نماید و پیامبر اسلام را به عنوان الگو، رهبر، امام و پیشوا نپذیرد، پس چنین دولتهایی باید نعمتی را که پیامبر به آنان ارزانی داشته به وی بازگردانند و به زندگی جاهلیت نخستین خویش برگردند و یا اینکه نظام رومی و ایرانی که سراپا استبداد و بردگی، ظلم و ستم، جهل و گمراهی، غفلت و بطالت، انزوا از جهان، جمود و خشکاندیشی است، تن در دهند زیرا این تاریخ با عظمت و این تمدن شکوهمند و این ادبیات غنی و اساساّ این کشورهای عربی، جز برکتی از برکات محمد (ص) رسول خدا، چیزی دیگری نیستند.
قرآن و سنت پیامبر اسلام (ص) دو نیروی عظیمی هستند که میتوانند در جهان اسلام آتش حماسه و ایمان را برافروزند و در هر شرایطی علیه دوران جاهلی انقلابی بزرگ به راه اندازند و از امت زبون و خوار، امتی بیدار، سلحشور، برافروخته و سراپا خشم و غضب علیه نظامهای ظالم، پدید آورند...