#تهران در دهه ی پنجاه شمسی شهری است که به سرعت در حال توسعه است شهری که خیابان ها,ساختمان ها,ماشین ها,کافه ها یش در حال تغییر هستند اما آدم هایش گویی در این توسعه
و سرعت
و تغییر گم شدند
و در هزار توی این شهر گرفتارند.
#ابراهیم_گلستان در فیلم
#خشت_و_آینه تصویر واقعی
و تلخ از
#تهران به نمایش گذاشته است.تصویری که از خیابان آغاز می شود
و در خیابان که یکی از اصلی ترین مفاهیم شهرسازی مدرن است پایان می پذیرد.فیلم با تیتراژی که حدود یک دقیقه ی آن به نمایش گذاشته شده است آغاز می شود چند دقیقه ی ابتدایی فیلم نقش اول سوار بر خودروی خود در یکی از مهمترین خیابان های تهران
#ولیعصر فعلی
و #پهلوی سابق حرکت می کند مخاطب در آن تاریکی شب فقط زرق
و برق مغازه ها
و شلوغی خیابان را درک می کند اماتاریکی های شهر اتفاق های تلخی را برای راننده تدارک دیده است....
#ابراهیم_گلستان در
#خشت_و_آینه در سکانس های مختلف به مکان های مهم شهر سر زده تصاویری از کافه های
#تهران از پاسگاه تا بیمارستان
و یا ساختمان اصلی دادگاه تا کوچه پس کوچه های بازار
#تهران و در این بین خیابان ها
و ماشین ها همه
و همه
#خشت_و_آینه را به فیلمی تبدیل کرده که بعد از نیم قرن از تولیدش در استودیو شخصی
#گلستان در حال حاضر سندیست معتبر
و فیلمی است درخور توجه چه به لحاظ سینمایی
و جنبه های هنری آن چه به لحاظ توجه به شهر
و معماری که موضوع این نوشتار است.
#خشت_و_آینه شاید اولین
و مهمترین فیلمی باشد که بطور جدی به شهر
و اتفاق های آن پرداخته است در سکانس پاسگاه وقتی
#محمد_علی_کشاورز از پنجره به بیرون نگاه می کنه
و رو به شهر می گه :"نگاش کن ببین چجور خیره
و زل زده نگاه می کنه ,شب که میشه پیداش میشه
و جون می گیره..."این دیالوگ رو به شهر رو به اتفاق هایی که در
#تهران رخ میده گفته میشه اتفاق هایی که شاید هنوز هم بعد از پنجاه سال از ساخت این فیلم در
#تهران رخ بده
و این چهره از تاریکی
#تهران چهره یی باشه که مخوف تر از گذشته هنوز زنده است
و نفس می کشه.به بهانه ی اکران این فیلم در سینما
#رادیو_سیتی مجموعه ی
#تهران_پلاک_به_پلاک پرونده ای از این سینما
و معمار آن نیز به زودی منتشر خواهد کرد.