🌺گلچین تازه های سپکو🌺

رجبعلی باقری:
تصویرِ نگاهت را
نقاش شده اند
واژه هایی که
تو را بالابلند
به تصویر می کشند

#رجبعلی_باقری
#سپکو_تصویر
#بداهه

نعیمه_ المولّی:
#تار

تارهای سفید آینه
سیاه میبافد بختم را
می شکند شمعدان امید
و چشمان زنگار بسته ام
#تصویرِ دنیا را
تار می بیند

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکو -تار

#گیسو

چه گیسوها
که نذر نسیم نکرده ام
تا شبی بیایی
و با شانه هایت
در میان بگذارم
#راز سر بسته ی گیسوانم را

#نعیمه_المولّی

🌸🍃🌸🍃🌸

#سپکـــو _گیسو

Arezou Abbasi (پاییزه):
چشمت را نبند
بگذار نقاشی کنم
برفی‌ترین تصویر را
در خیال بارانی‌ام

بوم شعرم
شکل درد می‌شود
چشمانت را که می‌بندی


#آرزو_عباسی_پاییزه
#سپکو_چشم
#چالش
#تصویر

طاهره موسوی نژاد:
تصویر ناب چشمانت را
حک می‌کنم
بر لوح دلم
تا تصور نکنی
در صندوق خاطرات
گم می‌کنم
تصویر نگاهت را
#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_تصویر

Fariba Soltani🧿❤:
#راز

بر سر سفره ی راز
فاش می کنند
چشمهای نافذت
غم های پشت پرده را
و جار می زنند
جراحا ت سرنوشت
رازهای مگو را

#فریبا_سلطانی
#سپکو

رجبعلی باقری:
زار می گرید
اندوهی در من
که یتیمِ توست
آن سوی نیزار

#رجبعلی_باقری
#سپکو_زار
#بداهه

نعیمه_ المولّی:
#چشم

#راز چشمانت را
منجمان هم نمی دانند
شاید آتشفشانی باشد
در انتهای یک اقیانوس
یا سیاهچاله ای در معبد مصر
کاش می شد رصد کنم
کهکشان چشمانت را

#نعیمه_المولی

🌸🍃🌸🍃🌸

#‌سپکو -چشم

راز گریه‌های شبانه را
کوچه‌های دلتنگی
می‌دانند
آنجا که عاشقان دلباخته
سر به دیوار
زار می زنند
راز خود را
#طاهره‌موسوی‌نژاد
#سپکو_راز



هایده نثری:
#تصویر

تصویر جوانی ام را دزدید
دیگر نشان آینه نمی دهم
هیچ تصویری را

#هایده_نثری
#سپکو

عزیز خانم:
رازی ست در نگاهت
که تنم را
شگوفه می دهد
ترس دارم
که راز دلم را فاش کند

#کبری_یوسفی
#سپکو_راز
شرمنده

هایده نثری:
#دریا

از چشمان دریا
کف بارید
وقتی گوش ماهیها
حمل کردند
راز های دریا را

#هایده_نثری
#سپکو

رجبعلی باقری:
رازی ست بینِ ما
گرم بود آغوشت
لرزیدم
رازیست که فصل ها نمی دانند

#رجبعلی_باقری
#سپکو_راز
#بداهه

Arezou Abbasi (پاییزه):
دست از شعرهایم بردار
نمی‌بینی
راز مگوی من
سطر به سطر
در پس استعاره‌های عاشقی
دست به دعا برداشته است


#آرزو_عباسی_پاییزه
#سپکو_دست
#چالش
#راز

رجبعلی باقری:
ممنونم استادم حالا چطور شد؟


رازی ست بینِ ما
گرم بود آغوشت
و من لرزیدم
فصل ها برایشان معمّا شده است
این راز

#رجبعلی_باقری
#سپکو_راز
#بداهه

قاصدک:
بر #تصویر خواب
رنگ رویا می‌زنم
و می دوزم
بر تن مخمل شب
#تصویر #راز‌هایم را

#سپکو_تصویر
#میترا_رحمتی(قاصدک)

ف☘️a☘️ر☘️a☘️ح☘️n☘️ا☘️z:
#زخم

زخم بستر گرفت
شعر پیر عاشقی
که سالها
زمین گیر کاغذ است
و گوشی نمی یابد
تا نجوا کند
#راز دل زخم خورده اش را


#فرحنازشیخی
#سپکو

نعیمه_ المولّی:
بر #تصویر خواب
رنگ رویا می‌زنم
و می دوزم
بر تن مخمل شب
#تصویر #راز‌هایم را

#سپکو_تصویر
#میترا_رحمتی(قاصدک)




ضحی:
به تصویر کشید
راز بی پناهی را
آشوب بیدلی
که سیاه‌پوش کرد
از ماتم نبودنت
صحنه خلقت را
با تصویر نزول افتاب

#زهرا_روحانی
#سپکو
#تصویر
۴۰۰/۷/۱۱

نعیمه_ المولّی:
در اندیشه ات
بارها غرق می شوم
و دلم را
به دریا می زنم
انگار جهان من
تماما خلاصه شده است
در اندیشه تو


#مریم کوهکن
#سپکـــو _اندیشه



.:**:.☆*.:｡.✿FarzanehNiknam✿.｡.:* ☆:**:.:
سایه های خیالت
تصویری موهوم است
به رنگ شب هایم
که به یادت
در خواب و خیال دیده ام


خیال
سپکو
فرزانه نیکنام


تصویر

مهران توحيدی:
زخمِ بستر گرفتند شعرهایم
بس که
در بسترِ کتاب خوابیدند
م..ممنوع
#سپکو
@mehrantohidisepko
@mtohidipoems

عزیز خانم:
پاییز دعوت می کند
پرندگان بازیگوش را
برشاخه های ترددش
و میوه های شیرینش
در ذهنم می ماند
تصویر زیبای پاییز

#کبری یوسفی
#سپکو_پاییز
شرمنده استاد بانو جانم

قاصدک:
شعله میکشد
از عمق شعرهایم
#رازی مگو
و با هر بار تکرار
عاشقانه‌هایم
شعله‌ورتر می‌شوند

#سپکو_شعله
#میترا_رحمتی(قاصدک)

هایده نثری:
#تصویر

تصویری کشیدم
از شب
و ماه را شنا ور
در رودخانه ای انداختم
که غرق کرده بود
تصویر رازهایش را

#هایده_نثری
#سپکو

نعیمه_ المولّی:
دعوت می کند پاییز
پرندگان بازیگوش را
به شاخه های ترد
و میوه های شیرین
ودر ذهنم می نشانَد
تصویر زیبای پاییز را

#کبری یوسفی
#سپکو_پاییز
شرمنده استاد بانو جانم


M Sadeghpour:
#راز
رازی در عمق چشمانت

سو سو می زند

ستاره های نگاهت
ترا فروخته اند
به خوابهای شبانه ام
خطوط مهربان لبخندت
سرشار از #رازهای مگوست

#سپکو
# صادقپور
#راز
#

زندگی به من نیامده است
از وقتی رفته‌ای
دارم
تکه‌های بودنم را
دور می‌ریزم
از گوشه‌ کنایه‌های زندگی
🌺🌿🌺🌿🌺

#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو

تا به حرف تو رسیدم
خون به جگر شدند
دل‌واژه‌های درد
در بلندی شعرهایم
باید کوتاه حرف بزنم
🌺🌿🌺🌿🌺

#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو_حرف

قضاوت را این‌بار
به کلاغ‌ها بسپاریم
دیری‌ست
تبانی کرده‌اند
دسته کبوترها با بازها
و راز ابدیت را
به اشتباه قضاوت می‌کنند
🌺🌿🌺🌿🌺
#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو

در بطن واژه‌هایم
نطفه بسته‌ است
جنین‌ کال آرزوها

آبستن خاطرات تلخم
و هر شب در دفتر شعرم
سقط می‌کنم
واژه‌های بودنت را
🌺🌿🌺🌿🌺
#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو

تمام پنجره‌ را
به انتظار آمدنت
غرقِ حُسن یوسف کردم
نه تو آمدی
و نه سبز شدند
پنجره‌ها

🌺🌿🌺🌿🌺
#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو

یادم باشد تو را که دیدم
بگویم
دل به آسمانی بسته‌ام
که برای داشتنش
باید تمام مَنیّتم را
برای زمین
به یادگار بگذارم
🌺🌿🌺🌿🌺

#آرزو_عباسی( پاییزه)
#سپکو_یاد



تقدیم به استاد والااندیش و گرانقدرم بانو‌ #نعیمه_المولی، که اسوه‌ی مهربانی و عشق و بزرگواری هستند.❤️
خوشحالم که از محضرتون در کنار شعر؛ ادب و شعور و انسانیت رو آموختم و می‌آموزم مهربان استادم❤️❤️🌸🙏

در استخاره‌ی بودن و نبودن
نذر کردم تمام تو را
لابه‌لای چرخش دانه‌های تسبیح
پاره شد بند تقدیر
و من
بی‌امان بستم
دهان تمام استخاره‌ها را
🌺🌿🌺🌿🌺

#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو_استخاره

در من زنی‌ست
که سایه‌ی مه‌آلودش
بدهکار باران است
و در سکوتی
به حجم پاییز
تمام بغض‌های زیرپوستی‌اش را
زنانه می‌بارد

🌺🌿🌺🌿🌺
#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو_زن

در بسترِ شب‌های انزوا
خواب یادم رفت
ماشه‌ی حسرت چکاند
در این ذهن خسته‌‌
شبحی سرگردان
و من تا ابد
زخمیِ بسترِ اندوه شدم

🌺🌿🌺🌿🌺
#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو_بستر

از سر شعرهایم
دست بردار
عمری‌ست
که قافیه‌هایم
باخته‌اند
سر قمار عاشقی
🌺🌿🌺🌿🌺

#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو_سر

پوسیده است
شاخه‌های سبزمان
رو به آسمان
و در این بحبوحه‌ی قحطی
از چاله به چاهیم
با طناب‌ زنگار بسته
و پوسیده‌‌ی احساس

🌸🍃🌸🍃🌸

#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو

در فصل تکریر رستن
بی‌حضور تو
زمستان تاخت
به فلاتِ من
و پای خسته‌ام گذر نکرد
از معبر کابوس
تا فصل دوباره روییدن


🌸🍃🌸🍃🌸
#آرزو_عباسی(پاییزه)
#سپکو_فصل