چه موضوع ای زیبا تر از آن است
که از غم ها و دردهای مان در این سالیان دراز بگوییم
و دست به کاری بزنیم تا فردایی روشن را بتوانیم برای همه به ارمغان بیاوریم
پس بیاییم برخیزیم!
مردمی که به دیدنِ جاری شدنِ خون عادت کردهاند
خیلی زود یاد میگیرند...
گاهی برگرد و بغلام کن برگرد و تنگ بغلام کن وقتی حافظهی تن بیدار میشود هوسی قدیمی دوباره در خون میدود وقتی لبها و پوست یادشان میآید و دستها هوای لمس تو را دارند گاهی برگرد و بغلام کن وقتی لبها و پوست یادشان میآید مرا با خود ببر در شب