چه موضوع ای زیبا تر از آن است
که از غم ها و دردهای مان در این سالیان دراز بگوییم
و دست به کاری بزنیم تا فردایی روشن را بتوانیم برای همه به ارمغان بیاوریم
پس بیاییم برخیزیم!
مردمی که به دیدنِ جاری شدنِ خون عادت کردهاند
خیلی زود یاد میگیرند...
حرف ها دارم اما بزنم یا نزنم ؟ با تو ام ! با تو ! خدا را ! بزنم یا نزنم ؟ همه ی حرف دلم با تو همین است که دوست چه کنم ؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم ؟ عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم ؟ گفته بودم که به دریا نزنم دل ، اما کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم ؟ از ازل تا به ابد پرسش آدم این است: دست بر میوه ی حوّا بزنم یا نزنم ؟ به گناهی که تماشای گل روی تو بود خار در چشم تمنّا بزنم یا نزنم ؟ دست بر دست همه عمر در این تردیدم : بزنم یا نزنم ؟ ها ؟ بزنم یا نزنم ؟