چه موضوع ای زیبا تر از آن است
که از غم ها و دردهای مان در این سالیان دراز بگوییم
و دست به کاری بزنیم تا فردایی روشن را بتوانیم برای همه به ارمغان بیاوریم
پس بیاییم برخیزیم!
مردمی که به دیدنِ جاری شدنِ خون عادت کردهاند
خیلی زود یاد میگیرند...
زخون جلوه کن ای هماره یاد صبح خونین بهمن به چشمان تو آرمیده شرر زد به مرداب تیره گون خروش خون زقلـب سیــه کــل کشیــده پــر زجوش خون هزاران پرستـوی خـونچکـان به خون خانه دل اش خون و چشم اش به آن آبـی بـی کرانـه مگر بشکفد باغ نیلوفران بـی قــراران آن پهــن آبــی مگر بشکفد از خون در شب خستگان آفتابی زخون جلوه کن ای هماره یاد صبح خونین بهمن به چشمان تو آرمیده