انتقام فراگیر

#زیرنویس_فارسی
Канал
Политика
Юмор и развлечения
Новости и СМИ
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала انتقام فراگیر
@tashakolefaragir1Продвигать
249
подписчиков
8,26 тыс.
фото
7,08 тыс.
видео
7,17 тыс.
ссылок
چه موضوع ای زیبا تر از آن است که از غم ها و دردهای مان در این سالیان دراز بگوییم و دست به کاری بزنیم تا فردایی روشن را بتوانیم برای همه به ارمغان بیاوریم پس بیاییم برخیزیم! مردمی که به دیدنِ جاری شدنِ خون عادت کرده‌اند خیلی زود یاد می‌گیرند...
Forwarded from فلاسۊت falasoot
شاید زمانی این قرنْ قرنی #هگلی باشد
#اسلاوُی_ژیژک

🚩در سال ۲۰۲۰، دویست و پنجاهمین سالگردِ تولد هگل را جشن گرفتیم. آیا برای ما هگل فقط یک کنجکاویِ تاریخی‌‌ست، یا اینکه اندیشه‌‌اش هنوز هم ما را مخاطب خود قرار می‌دهد؟ سال‌ها پیش میشل فوکو در مصاحبه‌ای درباره‌ی یکی از کتاب‌های ژیل دلوز گفته بود «شاید زمانی این قرنْ قرنی دلوزی باشد»[۱]. فرضیه‌ی ما این است که، هرچند به یک معنا قرنِ بیستم نه قرنی دلوزی بلکه قرنی مارکسی بود اما می‌توان گفت قرنِ بیست و یکم قرنی هگلی خواهد بود. ولی آیا در جهانِ مکانیکِ کوانتومی و زیست‌شناسی تکاملی، جهانِ علومِ شناختی و دیجیتال‌سازی، جهانِ سرمایه‌داریِ گلوبال و توتالیتاریسم، این ادعا چیزی جز دیوانگی نیست؟ و هگل به کلی بی‌ربط به نظر نمی‌رسد؟ ادعایِ ما این نیست که هگل به نوعی همه‌ی این تحولات را [/از پیش] دیده بود یا از آنها آگاهی داشت—نه، او به این تغییرات واقف نبود، و می‌دانست هم که نمی‌تواند از آنها باخبر باشد. آن «دانستنِ مطلق/Absolute Knowing»  هگلی به این معنا نبود که هگل «از همه‌ چیز باخبر است»، بلکه مشخصاً بر تحققِ حدّی عبورناپذیر دلالت می‌کند. کافی‌ست آموزه‌ی هگل در رابطه با اینکه «جهان چگونه می‌بایست باشد» در «پیش‌گفتارِ» کتابِ فلسفه‌ی حقوق را به خاطر بیاوریم که می‌گوید:

🚩در هر صورت، فلسفه برای تحققِ این هدف همواره بسیار دیر فرا می‌رسد. فلسفه در مقامِ اندیشه‌ی جهان، تنها هنگامی ظاهر می‌شود که فعلیت از طریقِ پروسه‌ی تکوینی‌اش به انجام رسیده باشد و وضعیتِ کامل‌اش را کسب کرده باشد… وقتی فلسفه  بر رنگِ خاکستری‌اش رنگِ خاکستری می‌پاشد، شکلی از زندگیْ پیر شده است، و نمی‌تواند [/دگربار] جوان گردد، بلکه تنها می‌تواند با آن رنگِ خاکستری بر رویِ خاکستریِ فلسفه به‌رسمیت‌شناخته شود؛ جغدِ مینِروا تنها با هجومِ تاریکیِ شب به پرواز در می‌آید.

🚩رابرت پیپین به این جنبه‌ی آشکار (هرچند کمتر دیده‌شده) از دلالتِ این ادعا اشاره می‌کند: می‌بایست این موضوع را روی انگاره‌ی دولتی هم که در همین کتابِ فلسفه‌ی حقوقِ هگل جا خوش کرده است به‌کار ببندیم —این حقیقت که هگل توانسته مفهومِ خودش را نیز در اینجا جاگیر کند بدین معناست که این تاریکیِ شب آنچه را خوانندگانِ هگل معمولاً توصیفی هنجاری از دولت/وضعیتِ عقلانیِ نمونه در نظر می‌گیرند نیز در بر می‌گیرد.

🚩به همین سبب است که اندیشه‌ی هگل از گشودگیِ رادیکال به‌سویِ آینده حمایت می‌کند: در هگل هیچ خبری از رستاخیز‌شناسی/eschatology، یا تصویری از تابناکی (یا تیرگیِ) آینده‌ وجود ندارد که قرار باشد دورانِ ما به‌سویِ آن گرایش داشته باشد. و همچنین آشکار است که، به همین دلیل، هگل بعید‌ترین انتخابِ ممکن به عنوان متفکری‌ست که از خلالِ لنز دوربین‌اش بتوانیم به حالِ حاضر نظر کنیم—بله، او تماماً به‌سویِ آینده گشوده‌ است، اما آیا دقیقاً به همین دلیل نخواهیم گفت او از تابشِ پرتو تازه‌ای بر آینده ناتوان است؟

🚩ادعای ما در اینجا دقیقاً در مقابلِ این تفاسیرِ آشکارا مبتذل است: مشخصاً به عنوانِ تفسیری «کاملاً از مد افتاده،» اندیشه‌ی هگل لنز‌های منحصر‌به‌فردی برای دریافتِ چشم‌اندازها و تهدیدهای زمانه‌ی ما فراهم می‌آورد. امروز، هگلی بودن به این معنا نیست که ایدئالی جدید (ایدئالی از به‌رسمیت‌شناسیِ تمام و کمال، وضعیتِ عقلانی، و یا معرفتِ علمی) بناکنیم، و سپس تحلیل کنیم چرا و چگونه هنوز از رسیدن به آن نقطه بازمانده‌ایم و حال چگونه باید به آن نتیجه نایل شویم. بلکه هگلی‌بودن بدان معناست که چطور می‌بایست امروز به‌عنوان یک پساهگلیِ حقیقی عمل کنیم[۲]: از هگل نه نتیجه‌گیری بلکه نقطه‌ی شروع را برداشت کنیم و بپرسیم: وضعیت کنونیِ چیزهای ما از این نقطه‌ی شروع چطور به نظر می‌آیند؟ از این گذشته، چه می‌شود اگر هگل ما را قادر سازد تا فهمِ بهتری از همان پدیده‌هایی کسب کنیم که صراحتاً پدیده‌هایی پساهگلی به شمار می‌آیند، پدیده‌هایی که مظهرِ همان چیزهایی هستند که «هگل حتی نمی‌توانست تصور کند»؟
ــــــــــــــــــــ
۱. Un jour peut-être, le siècle sera Deleuzien
۲. در مقابل می‌بینیم که هگلی‌بودن در فضای فلسفیِ معاصر ایران به معنای محافظه‌کارانه‌ای از تفسیر هجی کردنِ هگل بدل شده است بدون اینکه اولین درس هگلی را جدی بگیریم: اینکه هگل با خودش و جریان‌های هگلی به پایان رسید هرچند شبح‌اش هنوز در حال پرسه زدن است. اگر معنای بازگشت به هگل در شرایط پساهگلی درک شود دیگر نیاز به گفتن نیست که این بازگشت به هیچ وجه به معنای تکرارِ محضِ هگل نخواهد بود.  (ن.گ.)


#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

🚩 "فلاسوت" آتش زیر خاکستر
@falasoot
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
Forwarded from فلاسۊت falasoot
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from فلاسۊت falasoot
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم #سازمان‌_دهنده / #رفقا

#ماریو_مونیچلی

#زیرنویس_فارسی_چسبیده

#I_Compagni / #The_Organizer1963 #Movie
ساخت #ایتالیا

در فیلم سازمان‌ دهنده ساخته ماریو مونیچلی ، پروفسور سینیگاگلیا (مارچلو ماسترویانی) در حرکتی آرام و بی‌سروصدا شهر به شهر می‌رود تا توده‌های کارگری را برای احقاق حقوقشان متحد سازد...


| فلاسوت |