انتقام فراگیر

#احمد_شاملو
Канал
Политика
Юмор и развлечения
Новости и СМИ
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала انتقام فراگیر
@tashakolefaragir1Продвигать
249
подписчиков
8,26 тыс.
фото
7,08 тыс.
видео
7,17 тыс.
ссылок
چه موضوع ای زیبا تر از آن است که از غم ها و دردهای مان در این سالیان دراز بگوییم و دست به کاری بزنیم تا فردایی روشن را بتوانیم برای همه به ارمغان بیاوریم پس بیاییم برخیزیم! مردمی که به دیدنِ جاری شدنِ خون عادت کرده‌اند خیلی زود یاد می‌گیرند...
🖌احمد شاملو

💐دلهای ما
كه به هم نزديك باشد
ديگر چه فرقی می كند كه كجای اين دنيا باشی،
دور باش اما نزديك
كه من از نزديك بودن های دور ميترسم

#احمد_شاملو
@W_I_Lenin
🌹💐🌹💐

#ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
Forwarded from فلاسۊت falasoot
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی دوست ات می دارم،
دلت را می بویند
روزگارِغریبی ست،نازنین
و عشق را
کنارِ تیرکِ راه بند
تازیانه می زنند.

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

در این بن بستِ کج و پیچِ سرما
آتش را
به سوخت بارِ سرود و شعر
فروزان می دارند.

به اندیشیدن خطر مکن.

روزگارِ غریبی ست،نازنین

آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کُشتَنِ چراغ آمده است.

نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابان اند
بر گذرگاه ها مستقر
با کُنده و ساتوری خون آلود
روزگار غریبی ست،نازنین
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان.

شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد

کبابِ قناری
بر آتشِ سوسن و یاس
روزگارِ غریبی ست،نازنین
ابلیسِ پیروز مست
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.

خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد


#احمد_شاملو
نام شعر: در این بن بست
از دفتر : ترانه هاى كوچك غربت
این شعر به مناسبت رفراندون ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ سروده شد
https://t.center/falasoot
🚩 با چشم‌ها

باچشم ها

            ز حیرتِ این صبحِ نابجای
خشکیده بر دریچه‌ی خورشیدِ چارتاق
بر تارکِ سپیده‌ی این روزِ پابه‌زای،
دستانِ بسته‌ام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب.
 
فریاد برکشیدم:
«ــ اینک
    چراغ معجزه
    مَردُم!
    تشخیصِ نیم‌شب را از فجر
    در چشم‌های کوردلی‌تان
    سویی به جای اگر
    مانده‌ست آن‌قدر،
    تا
     از
      کیسه‌تان نرفته تماشا کنید خوب
    در آسمانِ شب
    پروازِ آفتاب را !
 
    با گوش‌های ناشنوایی‌تان
    این طُرفه بشنوید:
    در نیم‌پرده‌ی شب
    آوازِ آفتاب را!»

 
«ــ دیدیم
           (گفتند خلق، نیمی)
    پروازِ روشنش را. آری!»
 
نیمی به شادی از دل
فریاد برکشیدند:
 
«ــ با گوشِ جان شنیدیم
    آوازِ روشنش را!»

 
باری
من با دهانِ حیرت گفتم:
 
«ــ ای یاوه
              یاوه
                   یاوه،
                         خلایق!
    مستید و منگ؟
                         یا به تظاهر
    تزویر می‌کنید؟
    از شب هنوز مانده دو دانگی.
    ور تایبید و پاک و مسلمان
                                       نماز را
    از چاوشان نیامده بانگی!»

 

 
هر گاوگَندچاله دهانی
آتشفشانِ روشنِ خشمی شد:
 
«ــ این گول بین که روشنیِ آفتاب را
    از ما دلیل می‌طلبد.»
 
توفانِ خنده‌ها...
 
«ــ خورشید را گذاشته،
                               می‌خواهد
    با اتکا به ساعتِ شماطه‌دارِ خویش
    بیچاره خلق را متقاعد کند
                                        که شب
    از نیمه نیز برنگذشته‌ست.»

 
توفانِ خنده‌ها...
 
من
درد در رگانم
حسرت در استخوانم
چیزی نظیرِ آتش در جانم
                             پیچید.
 
سرتاسرِ وجودِ مرا
                     گویی
چیزی به هم فشرد
تا قطره‌یی به تفتگیِ خورشید
جوشید از دو چشمم.
از تلخیِ تمامیِ دریاها
در اشکِ ناتوانیِ خود ساغری زدم.
 
آنان به آفتاب شیفته بودند
زیرا که آفتاب
تنهاترین حقیقتِشان بود
احساسِ واقعیتِشان بود.
با نور و گرمی‌اش
مفهومِ بی‌ریای رفاقت بود
با تابناکی‌اش
مفهومِ بی‌فریبِ صداقت بود.
 

 
(ای کاش می‌توانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی‌دریغ باشند
در دردها و شادی‌هاشان
حتا
   با نانِ خشکِشان. ــ
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند.)
 

 
افسوس!
           آفتاب
مفهومِ بی‌دریغِ عدالت بود و
آنان به عدل شیفته بودند و
اکنون
      با آفتاب‌گونه‌یی
                        آنان را
اینگونه
      دل
         فریفته بودند!
 

 
ای کاش می‌توانستم
خونِ رگانِ خود را
من
   قطره
   قطره
   قطره
   بگریم
تا باورم کنند.
 
ای کاش می‌توانستم
                         ــ یک لحظه می‌توانستم ای کاش ــ
بر شانه‌های خود بنشانم
این خلقِ بی‌شمار را،
گردِ حبابِ خاک بگردانم
تا با دو چشمِ خویش ببینند که خورشیدِشان کجاست
و باورم کنند.
 
ای کاش
می‌توانستم!
 
#احمد_شاملو


        #جوخه_های_رزمی
تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
سیاه همچون اعماق افریقایی خودم
احمدشاملو _ لنگستن هیوز
🚩 از آن کسان که زالو وار به حیات مردم چسبیده‌اند
ما می‌باید سرزمین‌مان را بار دیگر باز پس بستانیم
آه آری
آشکارا می‌گویم
این وطن برای من هرگز وطن نبود


#لنگستون_هیوز
برگردان و دکلمه #احمد_شاملو

        #جوخه_های_رزمی
تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
معلم با خط كش چوبی اش زدپشت دستم
وگفت جمله هايت زيباست
گفتم اجازه آقا
پس چرا ميزنيد؟
نگاهم كرد
پوزخند تلخی زد و گفت:
ميزنم تا همیشه يادت بماند
خوب نوشتن و زيبا فكر كردن در اين دنیا تاوان دارد..
#احمد_شاملو
پنجشنبه ۲۲ دی


       
#جوخه_های_رزمی
تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از
#گیلان
tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
قناری گفت: کره ما
کره قفس ها با میله های زرین و چینه دان چینی.
ماهی سرخ سفره هفت سین اش به محیطی تعبیر کرد
که هر بهار
متبلور میشود.
کرکس گفت: سیاره من
سیاره بی همتایی که در آن مرگ مائده می آفریند.
کوسه گفت: زمین
سفره برکت خیز اقیانوس ها.
انسان سخنی نگفت
تنها او بود که جامه به تن داشت
و آستینش از اشک تر بود.

#احمد_شاملو


        #جوخه_های_رزمی
تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
🚩 کسی اینجاست؟
هَلا! من با شمایم ، های!... می پرسم کسی اینجاست؟



        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی



...بیا ای خسته خاطر دوست! ای مانند من دلکنده و غمگین
من اینجا بس دلم تنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی فرجام بگذاریم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای #یاران_دربند

آه اگر آزادی سرودی می‌خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده‌یی،
هیچ‌کجا دیواری فروریخته بر جای نمی‌ماند.
سالیان بسیار نمی‌بایست
دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیابِ انسانی‌ست
که حضورِ انسان
آبادانی‌ست.

همچون زخمی
همه عُمر
خونابه چکنده
همچون زخمی
همه عُمر
به دردی خشک تپنده،
به نعره‌یی
چشم بر جهان گشوده
به نفرتی
از خود شونده،
غیاب بزرگ چنین بود
سرگذشت ویرانه چنین بود.

آه اگر آزادی سرودی می‌خواند
کوچک
کوچک‌تر حتا
از گلوگاه یکی پرنده


اکولالیا | 
#احمد_شاملو


#رسول_بداقی
#اسکندر_لطفی
#مسعود_نیک‌خواه
#شعبان_محمدی

#سرنگون_باد_حکومت_نظامی

@tashakolefaragir1
#آندونیس
#یاکوس_کامپانل_لیس
مجموعه ی : #مات_هاوزن
ترجمه : #احمد_شاملو
آهنگ ساز : #میکیس_تئودارکیس
صدا : #ماریا_فرانتوری

عکس : سال ۱۳۵۶ تئودوراکیس در حال امضای بیانیه‌ی حمایت از زندانیان سیاسی در ایران


#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب

https://t.center/tashakolefaragir1
@tashakolefaragir1   کانال
@Azadtareen               گروه
@tashakolefaragir       گروه

مردم چرا نشستیم !؟
          ‌  منجی خود ما هستیم!!!

می کشم
           می کشم
                     هرکه برادرم کشت
کارگران جاده‌ی فلوریدا

دارم یه جاده می‌سازم
تا ماشینا از روش رد شن،
دارم یه جاده می‌سازم
میون نخلا
تا روشنی و تمدن
از روش رد شه.

دارم یه جاده می‌سازم
واسه سفیدپوسّای پیر و خرپول
تا با ماشینای گُنده‌شون از روش رد شن و
منو این‌جا قال بذارن.

اینو خوب می‌دونم
که یه جاده به نفع همه‌س:
سفیدپوسّا سوار ماشیناشون می‌شن
منم سوار شدنِ اونارو تموشا می‌کنم.
تا حالا هیچ وخ ندیده بودم
یکی به این خوشگلی ماشین برونه.

آی رفیقا!
منو باشین:
دارم یه جاده می‌سازم!

شاعر: #لنگستون_هیوز
برگردان: #احمد_شاملو


#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب

https://t.center/tashakolefaragir1
@tashakolefaragir1   کانال
@Azadtareen               گروه
@tashakolefaragir       گروه

مردم چرا نشستیم !؟
          ‌  منجی خود ما هستیم!!!

می کشم
           می کشم
                     هرکه برادرم کشت
Ahmad_Shamloo-Goftand_Ke_Nemikhahim_Bemirim-(Free-Music.Ir) [Free…
Ahmad_Shamloo-Goftand_Ke_Nemikhahim_Bemirim-(Free-Music.Ir) [Free…
مرثیه

گفتند:
«نمی‌ خواهیم
نمی‌ خواهیم
که بمیریم!»

گفتند:
«دشمنید!
دشمنید!
خلقان را دشمنید! »

چه ساده
چه به سادگی گفتند و
ایشان را
چه ساده
چه به سادگی
کشتند!

و مرگِ ایشان
چندان موهن بود و ارزان بود
که تلاشِ از پی زیستن
به رنج ‌بارتر گونه‌یی
ابلهانه می‌ نمود:
سفری دُشخوار و تلخ
از دهلیز های خَم ‌اندرخَم و
پیچ‌ اندر‌ پیچ
از پی هیچ!

نخواستند
که بمیرند
یا از آن پیش ‌تر که مرده باشند
بارِ خِفّتی
بر دوش
برده باشند.

لاجرم گفتند:
«نمی‌ خواهیم
نمی‌ خواهیم
که بمیریم!»

و این خود
وِرد گونه‌یی بود
پنداری
که اسبانی
ناگاهان به تَک
از گردنه‌ های گردناکِ صعب
با جلگه فرود آمدند
و بر گُرده‌ی ایشان
مردانی
با تیغ‌ ها
بر آهیخته.

و ایشان را
تا در خود باز نگریستند
جز باد
هیچ
به کف‌ اندر
نبود.
جز باد و به جز خونِ خویشتن،
چرا که نمی‌ خواستند
نمی‌ خواستند
نمی ‌خواستند
که بمیرند.


شعر و اجرا : #احمد_شاملو

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#انقلاب
@tashakolefaragir1   کانال
@Azadtareen               گروه
@tashakolefaragir       گروه

مردم چرا نشستیم !؟
          ‌  منجی خود ما هستیم!!!
انتقام فراگیر
خاوران ها تکرار می شوند و این تکرار تا زمانیست که ما متحد برخیزیم قیام کنیم و دیگر ننشینیم ‏مزدوران سپاه پاسداران پیکر فرزاد فریسات، از جانباختگان سرافراز اعتراض‌ها در اهواز را ساعت پنج صبح شنبه بدون اطلاع خانواده او دفن کردند. خانواده فریسات هیچ یک از…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده،
من ریشه های ترا دریافته ام
با لبانت برای همه لب ها سخن گفته ام
و دست هایت با دستان من آشناست.
در خلوت روشن با تو گریسته ام
برای خاطر زندگان،
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام
زیبا ترین سرودها را
زیرا که مردگان این سا ل
عاشق ترین زندگان بودند.


به مناسبتِ دوم مرداد سالمرگِ #احمد_شاملو


#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب

https://t.center/tashakolefaragir1
@tashakolefaragir1   کانال
@Azadtareen               گروه
@tashakolefaragir       گروه

مردم چرا نشستیم !؟
          ‌  منجی خود ما هستیم!!!
هرگز از مرگ نهراسیده‌ام
اگرچه دستانش از ابتذال شکننده‌تر بود.
هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینی‌ست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.







جُستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتنِ خویش
بارویی پی‌افکندن ــ



اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش‌تر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم


#احمد_شاملو


#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب

https://t.center/tashakolefaragir1
@tashakolefaragir1   کانال
@Azadtareen               گروه
@tashakolefaragir       گروه

مردم چرا نشستیم !؟
          ‌  منجی خود ما هستیم!!!
سهیل نفیسی- ترانه، احمد شاملو
Kāvän
#آمو_دریا
ترانه #احمد_شاملو
چنگ و سرود #سهیل_نفیسی

«بر این کناره تا کرانه‌ی آمودریا
آبی می‌گذشت که دگر نیست:
رودی که به روزگارانِ دراز سُرید و از یاد شد
رودی که فروخشکید و بر باد شد.»


#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب

https://t.center/tashakolefaragir1
@tashakolefaragir1   کانال
@Azadtareen               گروه
@tashakolefaragir       گروه

مردم چرا نشستیم !؟
          ‌  منجی خود ما هستیم!!!
از آن‌جا که حکومت‌های فردی، معمولاً قشری از فاسدترین و سودجوترین افراد جامعه را به گرد خود متبلور می‌کند که جز سوء استفاده از قدرت هدفی ندارند، سانسور حصاری می‌شود که توده‌های مردم را از عمق فساد گروه حاکمه، از کشف ارقام نجومی غارت و چپاول ثروت‌های ملّی و از درک اسراری که در پس پرده‌های فرو افکنده و درهای بسته می‌گذرد بی‌خبر نگه می‌دارد.ــ این توجیه که پاره‌یی از لب‌ها را برای آن‌که دکه‌ی آزادی جامعه باز بماند می‌دوزیم، توجیه خر رنگ‌ کنی بیش نیست. زیرا وقتی که «جزئی از یک ملّت» نتواند آن‌چه را که در فکر و اندیشه‌ی جست‌وجوگر یا سازنده‌اش گذشته است به آزادی بیان کند، دیگر «آزادی کُل آن ملّت» حرف مفتی بیش نخواهد بود. و این موضوعی خنده‌آور است که معمولاً «دولت‌ها» همه میهن‌پرست و طرفدار آزادی هستند و «ملّت‌ها» همه دشمن آزادی و میهن خویش!


#احمد_شاملو / سخن سردبیر، ایرانشهر، شماره طلیعه، ۱۳۵۷ | با دوستان ــ خوشه، شماره‌ی ۴۸، بهمن‌ماه ۱۳۴۶


#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
@Azadtareen   گروه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واکسیناسیون خارج از نوبت عوامل ستاد انتخاباتی رئیسی با حضور پرستو ها و...
امروز ۱۵ تیر تمام کسانی که در ستاد انتخاباتی رئیسی شرکت کردند واکسینه شدند

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
https://t.center/Azadtareen   گروه

«کریه» اکنون صفتی اَبتَر است
چرا که به تنهایی گویای خون‌تشنگی نیست.
تحمیق و گرانجانی را افاده نمی‌کند

نه مفت‌خوارگی را
نه خودبارگی را.
 
تاریخ
ادیب نیست
لغت‌نامه‌ها را اما
اصلاح می‌کند.

از دفتر «مدایح بی‌صله»
#احمد_شاملو
#شعار_نویسی

بگذارید این وطن
دوباره وطن شود!


#دیوار_نوشته_فارسی
#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
https://t.center/Azadtareen   گروه



آه، بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
ــ سرزمینی که هنوز آن‌چه می‌بایست بشود نشده است
و باید بشود! ــ
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد.
سرزمینی که از آنِ من است.
از آنِ بی‌نوایان، سرخ‌پوستان، سیاهان، من،
که این وطن را وطن کردند،
که خون و عرق‌جبین‌شان، درد و ایمان‌شان،
در ریخته‌گری‌های دست‌هاشان، و در زیر باران خیش‌هاشان
بار دیگر باید رویای پُرتوان ما را بازگرداند.


شاعر: #لنگستون_هیوز | Langston Hughes | آمریکا، ۱۹۶۷-۱۹۰۲ |

برگردان: #احمد_شاملو

بخشی از شعر:
« #بگذارید_این_وطن_دوباره_وطن_شود»
Audio
#دموکراسی

با ترس یا با ریش گرو گذاشتن
دموکراسی دس نمیاد
نه امروز نه امسال
نه هیچ‌وختِ خدا.

منم مث هر بابای دیگه
حق دارم
که وایسم
رو دوتّا پاهام و
صاحاب یه تیکه زمین باشم.

دیگه ذله شده‌ام از شنیدن این حرف
که: «-هرچیزی باید جریانشو طی کنه
فردام روز خداس»!
من نمی‌دونم بعد از مرگ
آزادی به چه دردم می‌خوره،
من نمی‌تونم شیکمِ امروزَمو
با نونِ فردا پُر کنم.

آزادی
بذر پُربرکتیه
که احتیاج
کاشته‌تش.

خب منم این‌جا زنده‌گی می‌کنم. نه؟
منم محتاج آزادیم
عینهو مث شما...


#لنگستن_هیوز
برگردان و دکلمه #احمد_شاملو

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
https://t.center/Azadtareen   گروه
اھمد شاملو ءِ مدامیں گَپ ایش اَت:
پرک نہ کنت سلام ءِ وھد ءَ یاں وشی وھد ءَ،گوشت ئِے:
" تئی دل ءِ تندور گرم بات۔۔"
اِے گالرد ءِ مانا دیر وھد ءَ من زانت۔۔۔
ھرجاگہ ءَ چہ دل ءَ کارمرز کُت ءُ وشیں پیش آتکے کپت آئی ءِ گپ ءِ تھتال ءَ من کپت آں۔
گوشیگاں دل ءِ تندور کہ گرم بہ بیت مھروانی ءِ نگن ءَ ھم ور ئے!
ھر چنکر تئی دل گرم تر،
تئی مھروانی ھم گیشتر ءُ تئی روزگار ھم آبات تر اِنت۔۔۔۔



#احمد_شاملو تکیه کلامش بود؛
فرق نمی کرد موقع سلام یا وقت خداحافظی، می گفت:
"تنور دلت گرم..."
معنی این جمله را بعدها فهمیدم...
هرجا که از دلم مایه گذاشتم و اتفاق خوبی افتاد یاد حرفش افتادم.
انگار تنور دلت که گرم باشد نان مهربانی اش را می خوری!
هرچه دلت گرمتر،
مهربانی ات بیشتر و روزگارت آبادتر است...
🍃🌸
#مھرنگ_بلوچ

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
https://t.center/Azadtareen   گروه
Ещё