☸️استقلال اقتصادی دانش پژوهان پیش زمینۀ استقلال فکری، علمی و اخلاقی شان است
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش دوم و پایانی]
✍️محمدباقر تاج الدین
5.«آموزگاری بی اجر و مزد و منت» یعنی تشویق به زیست راهبه وار در دیرها و صومعه های دوران پیشامدرن که با اعانه ها(کمک های) مردم زندگی ساده ای را در پیش می گرفتند که البته مطابق با شرایط زیست آن روزگار امری شدنی و امکان پذیر بود. اما از آقای دکتر نجاتی حسینی باید پرسید که در این روزگار مدرن و پیچیده آن هم در جامعه ای با شرایط اقتصادی بسیار ناگوار و دشوار چنین زیستی چگونه امکان پذیر است؟ با کدام سازِکار؟ مبتنی بر کدام روش؟ و این که اساساً چرا باید یک دانش پژوه چونان راهب و درویش زندگی کند؟ و آیا می توان برای تمامی دانش پژوهان چنین پیشنهادی را ارائه نمود و این که آیا امکان پذیرشِ چنین پیشنهادی وجود دارد؟ این میزان دور از واقعیت های انسانی و اجتماعی و اقتصادی سخن گفتن توسط یک جامعه شناسی خوانده بسیار امر عجیب و البته به معنای فقدان درک جامعه شناختی درست است!!
6.وانگهی، مگر کارگزاران علمی سایر حوزه ها مانند حقوق(وکالت و قضاوت و مشاورۀ امور حقوقی)، روان شناسی، پزشکی، دندانپزشکی، فنی و مهندسی، معماری، هنری و ورزشی به صورت مجانی و بی اجر و مزد کالاهای خود را عرضه می کنند که از استادان جامعه شناسی بخواهیم که چنین کنند؟ یعنی شما و برخی همفکران شما انتظار دارید که استادان جامعه شناسی برای تمام خدماتی که می گیرند هزینه های گزاف بپردازند اما کالاهای علمی و پژوهشی شان را به رایگان در اختیار دیگران قرار دهند؟. آن گاه بفرمایید که با کدام درآمد آن هزینه ها را پرداخت کنند؟ می خواهید بگویید با حقوق ناچیزی که کفاف حتی چند روز زیست معمولی را هم نمی دهد؟!! به راستی چنین معادلۀ نابرابری را در کدام بازاری می توان یافت که حالا شما به دنبال نهادینه کردن آن هستید؟
7.کسانی چون جناب نجاتی حسینی شوربختانه با افکاری که در این زمینه ارائه می دهند دقیقا به دنبال نهادینه کردن فلاکت و بدبختی دانش پژوهان هستند و تو گویی که هیچ اِبایی هم از بروز و ظهور چنین وضع اسف باری ندارند!! به این بخش از نوشته های ایشان توجه کنید تا عمق موضوع روشن تر شود« ایده معلمی تیپ ایدئال مبتنی بر مبانی جامعه شناسی فلسفی و فلسفه جامعه شناختی و فلسفه اجتماعی با محوریت فلسفه اخلاق و نیز آموزه های متعالی دینی اسلامی شیعی (نجاتی حسینی)». انصافاً و وجداناً چنین ایده ای در کدام سرزمین و جغرافیا و جامعه قابل پیاده شدن و عملی نمودن است؟!! نکند آقای نجاتی حسینی در آسمان ها سیر می کنند و در آن جاها می خواهند چنین تیپ ایدئالی را پیاده کنند؟ این ایده ها را اگر یک عارف یا راهب بودایی پیشنهاد می داد البته شاید قابل پذیرش می بود اما دریغ و درد که پیشنهاد یک جامعه شناسی خوانده است!!
8.دانش پژوهانی که از خدمات و فرصت های اقتصادی، ورزشی، هنری، گردشگری و تفریحی مطلوب و استاندارد محروم باشند چگونه خواهند توانست جسم و روان سالم و در نتیجه زیست سالم و مطلوب داشته باشند؟ مهم تر این که چگونه خواهند توانست با دغدغه ها و نگرانی های گوناگون استقلال فکری، علمی، فکری و اخلاقی داشته باشند؟! می شود جناب نجاتی حسینی بفرمایند با کدام سازِکاری می توان به «ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال( ایده نجاتی حسینی )» دست یافت؟! البته بماند که من هرگز نفهمیدم این « ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال» مورد نظر ایشان یعنی چه؟ و دارای چه ابعاد، ویژگی ها و شاخص های عینی قابل فهم و پیاده شدن در جامعه است؟ و این که چنین ایده ای چگونه قابل فهم و سنجش است که در نهایت بدانیم که به چه نتایجی در این زمینه دست یافته ایم؟!
#استقلال_اقتصادی
#استقلال_علمی
#استقلال_فکری
#استقلال_اخلاقی
#دانش_پژوهان
#حسن_محدثی
#محمود_نجاتی_حسینی
@tajeddin_mohammadbagher