🔴 ما نه آنیم ندانیم که دردت زکجاست... (
✍️: علی شیبانی)
شاعری مزدبگیر آمده و شاکی بود
همه در فکر نماز او پی هتاکی بود
حال، بی مُزد دَهَم پاسخ شعرِ پَستش
تا حساب سخنش خوب بیاید دستش
سخن از کارگر و پینهی دستش گفتی
چهرهی فقر در آیینهی دستش گفتی
از خجل بودن او نزد زن و فرزندش
از نیاسودن او نزد زن و فرزندش
پس ببین علتِ بیچارگیِ این مردم
گوش کن خوب، عزیزم، نکنی خود را گم
این که در کشور ما مفتخوران بسیارند
شیوهی مفت خوری را همه از بر دارند
مفت خور چشم به اموال عمومی دارد
خانهها در دلِ
#املاک_نجومی دارد
لیک در شعر خود از کوخنشین دم بزند
حال ما را ز صدایش همه بر هم بزند
آنکه در اول صف بود، بدان؛ گم نشده است
مانده بر جا و برون از دل مردم نشده است
کارِ رأی است، اگر جاه و مقامی دارد
اثرِ خیزش خلق است که نامی دارد
رأی مردم چو بُوَد پشت و پناهش هیهات
که تو بیمایه کنی حمله به جاهش هیهات
ما نه آنیم، ندانیم که دردت ز کجاست
آنچه سوزاندت و در واهمه کردت ز کجاست
«بیست سی» چیست؟ فقط ملعبهی دست تو است
یک بهانهست که قصدش هدفِ پستِِ تو است
درد تو نِی طلبِ مذهب و آیین باشد
هدفت قدرت و پول است، که شیرین باشد
گر شود سفرهی رنگین شماها تأمین
میفروشید چه آسان به خدا، مذهب و دین
یاد باد آنکه تن و رَختِ وطن بُرد که بُرد
پول بیسابقهی نفتِ وطن بُرد که بُرد
سر و دستار ز مودار و کچل بُرد که بُرد
بُرد - بُرد تو همین است، دکل بُرد که بُرد
تو ز
#برجام، عجب کینهی مطلق داری
بسته دکان تو را، جان دلم، حق داری
مَرد سوداگر اگر بسته شود دکانش
دق کند از غم ایّام و در آید جانش
حال بگذشته دو سال و تو چنین میخوانی!
مرحبا طاقت و صبرت، که عجب سگ جانی!
گر که خواهی بکَنی باز در این کشور گور
ببری آرزوی خویش، الهی در گور.
https://telegram.me/tadbir96dolat