#فریدون_مشیریمشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران خیابان ایران به دنیا آمد.
از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله
#روشنفکر بود. این صفحات به تمام زمینههای ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر میپرداخت. بسیاری از شاعران مشهور معاصر، اولین بار با چاپ شعرهایشان در این صفحات معرفی شدند.
مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله
#سپید_و_سیاه را برعهده داشت. در همان سالها با
#مجله_سخن به سردبیری دکتر پرویز ناتل
#خانلری همکاری داشت. وی در سال ۱۳۵۰ به شرکت مخابرات ایران انتقال یافت و در سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد.
مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام
#تشنه_توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴ به چاپ رسید.
معروفترین اثر وی شعر
#کوچه نام دارد که از زیباترین و عاشقانهترین شعرهای نو زبان فارسی است.
با توجه به علاقهای که مشیری به عرفان و تصوف ایرانی داشت، مجموعهای از ۱۰۰ ماجرا منسوب به شیخ ابو سعید ابوالخیر را باعنوان «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن» و با مقدمهای به قلم دکتر جواد نوربخش در اوایل دهه ۱۳۴۰ منتشر نمود.
مشیری سالها از بیماری رنج میبرد و در بامداد روز جمعه ۳ آبانماه ۱۳۷۹ خورشیدی در ۷۴سالگی در تهران درگذشت. مزار او در بهشت زهرا، قطعهٔ ۸۸ (قطعهٔ هنرمندان)، ردیف ۱۶۴، شمارهٔ ۱۰میباشد.
نمونه از رباعیات مشیری:
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان مات، که حتی مژه برهم نزنی
مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهمزدنی
t.center/sokhansarayann 🎻