🗽جایگاه آزادی در فلسفه هگل از منظر یواخیم ریتر (Joachim Ritter)
بر اساس تفسیر یواخیم ریتر از جایگاه آزادی در فلسفهٔ
هگل، اجتماعات بشری اگر با آزادی سر و کار نداشته باشند، unwesentlich هستند برای نظریهٔ سیاسی (نظریه را در ادبیات ریتر باید فلسفهٔ اولیٰ بفهمیم)، یعنی اهمیّت و موضوعیّتی برای تعاطی فلسفی ندارند! به همین دلیل
هگل هم در پدیدارشناسی، هم در درسهای فلسفهٔ تاریخ، هم درسهای تاریخ فلسفه و ایضاً در کتاب فلسفهٔ حق، تاریخِ آزادی یا تاریخ انسان-بودن (Menschsein) و به تعبیر ارسطو Selbstseinkönnen des Menschen یا «توانایی-خود-بودن انسان» را با پولیس یونانی شروع میکند، به جهان رُمی-مسیحی میرسد و با عبور نسبتاً سریعتری از آن نسبت به دوران باستان، وارد عصر جدید یا جهان ژرمانیک (جهان مدرنِ پروتستانتی-ژرمانیک) میشود. ضابطهٔ این عصر جدید نزد
هگل «آزادی» است که نخستین بار مسیحیّت توانسته است در تاریخ جهان آن را پدیدار کند. ریشهٔ آن مسیحی است، اما خود ضابطهٔ «آزادی» فلسفی است و تحقّق آن در عصر جدید محدود به اجتماعِ مسیحیان نیست.
✍️ دکتر
#محمد_ایمانیپژوهشگر در فلسفه سیاسی و تاریخ مفاهیم
🆔 @imaniTelegram📆 ۲۰ اگوست ۲۰۲۳
#آزادی#هگل#فلسفه🌎📚 @sociologycenter 📚🌍